روزبه صدر

فرامرز پیلارام هنرمند فقید و ازجمله نقاشان نوگرای ایران از جهات مختلفی در هنر معاصر ایران صاحب جایگاهی ویژه است که از مهم‌ترین آن‌ها باید به  کوشش در وارد کردن عناصر نوشتاری در هنرهای تجسمی، همچنین فعالیت در « مکتب سقاخانه» و «گروه آزاد» به عنوان دو جریان هنری شناخته شده دهه‌های سی و چهل اشاره کرد. او تأثیر بسزایی در شکل‌گیری مفهومی تازه در گستره نقاشیخط مدرن داشته است. پیلارام خط  را از چشم‌اندازی نقاشانه وارد کار خود کرد و به همین خاطر کارهای نقاشیخط او به شکل منحصربه‌فردی از دیگر هنرمندان این عرصه که اصولاً خوشنویس بودند متمایز است. از این رو می‌توان او را از پیشگامان نقاشیخط در ایران دانست. پیلارام با کاربرد خط در نقاشی، به خطاطی نیز شکل نوینی بخشید و آن را از چارچوب‌های سنّتی خارج کرد.

فرامرز پیلارام تأثیر بسزایی در شکل‌گیری مفهومی تازه در گستره نقاشیخط مدرن داشته است. پیلارام خط را از چشم‌اندازی نقاشانه وارد کار خود کرد و به همین خاطر کارهای نقاشیخط او به شکل منحصربه‌فردی از دیگر هنرمندان این عرصه که اصولاً در زمینۀ خوشنویسی فعال بودند متمایز است

حیات بخشیدن به عناصر از یاد رفتۀ زندگی

فرامرز پیلارام  معتقد بود که چون آثارش برگرفته از زندگی است، پس باید در خدمت مردم و در اختیار آنان باشد و تابلوها و آثار هنری باید از انحصار مجموعه‌ها و نمایشگاه‌ها خارج شود و حتی در سطح شهر در معرض دید مردم قرار گیرد تا همگان از آن بهره ببرند. او خود در مقدمه کاتالوگ نمایشگاهی که در سال 1354 در «گالری علاء» برگزار کرد، در توصیف رویکردش در خلق هنری می‌نویسد:  «من با تخیلات خاص خود، غم‌ها و شادی‌های اطراف را به هم آمیخته‌ام. از تکرار یک فرم و ادغام عنصر خط در یکدیگر، در اندیشۀ من، یک وحدت خاص ذهنی به وجود می‌آید که در اصل به واقعیت می‌پیوندد و از نظر من قابل فهم و تفسیر است. همه ترکیب‌های کار من، خود نشان‌دهندۀ یک مفهوم واحد ذهنی است. پیچیدگی فرم، که در کارهای من به چشم می‌خورد، دلیل نامفهوم بودن روح اثر نمی‌شود. این زبان هنری من است و گویاست. اعتقادات و اندیشه‌های مردم به آزادی و آزادگی طبیعت است، اما هنگامی که انسان این آزادگی را در نمی‌یابد، طبیعت و دیگران را محکوم می‌کند. آنچه احساس مرا راضی می‌کند، حیات بخشیدن دوباره به عناصر از یاد رفتۀ زندگی است. آنچه را که حس می‌کنم، با حقیقت و واقعیت‌ها می‌آمیزم و در قالب کارهایم به آن جان می‌دهم. هدف من گسترش هنری اصیل، پاک و ایرانی است.»

پیلارام و به تصویر کشیدن نمادهای اصیل ایرانی

آنچه در عمد بررسی‌هایی که در ارتباط با هنر فرامرز پیلارام بر آن توافق شده، توجه ویژۀ او به نمادهای ایرانی است. رسول معرک‌نژاد پژوهشگر هنر در توصیف این خصلت هنرمند، همچنین مسیری که او در قوام دادن به بیان هنری خود دنبال کرده می‌نویسد:  «پیلارام همواره در پی به تصویر کشیدن نمادهای اصیل ایرانی بود. در کارهای اولیه‌اش مُهرهایی را که در قدیم به جای امضا از آن استفاده می‌کردند، بزرگ نمایی کرد و زمینه ای کتیبه‌گونه به وجود آورد و در آن نمادهای مذهبی ، مانند عَلَم و پنجه ، را با اشکال هندسی درآمیخت. او با علاقه و توجه به هنرهای سنّتی ایرانی ، نظیر کاشیکاری و در مسیر یافتن راه‌های نو برای ترکیب‌بندی‌های جدید، و دریافت این مطلب که خط فارسی ، بویژه نستعلیق‌، در تلفیق با نقاشی ویژگی ممتازی به تابلوها می‌بخشد، به آموختن خطاطی در انجمن خوشنویسان پرداخت و سپس مدتی در آنجا تدریس کرد.  از آن پس ، خط دستمایه اصلی آثار او شد. پیلارام با کاربرد خط در نقاشی، به خطاطی نیز شکل نوینی بخشید.

در سال ۱۳۴۱ پیلارام و تنی چند از هنرمندان دیگر مکتب سقاخانه را - که شیوه ای اصیل و بر پایه اعتقادات و نمادهای مذهبی و ایرانی بود - در نقاشی و مجسمه‌سازی بنیان نهادند. او در سومین و چهارمین دو سالانه تهران ( ۱۳۴۳ ش ، ۱۳۴۵ ش ) شرکت کرد و برندة مدال شد. پس از آن کارهای او و دیگر هنرمندان مکتب سقّاخانه به دوسالانه ونیز فرستاده شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت . موزه هنرهای مدرن نیویورک هم یکی از آثار او و آثار چند تن دیگر از هنرمندان این مکتب را خریداری کرد.پیلارام در نمایشگاه‌های متعددی شرکت کرد. از جمله دو نمایشگاه مستقل در تالار فرهنگ (۱۳۴۲ ش )، نمایشگاه هنر معاصر ایران در موناکو (۱۳۴۳ ش ) و نمایشگاه هنر معاصر ایران در امریکا (۱۳۴۷ ش ) .پیلارام در ۱۳۵۳سال با هنرمندانی چون مرتضی ممیز، مارکو گریگوریان و چند تن دیگر، «گروه آزاد» را تشکیل داد. این گروه چهار سال فعالیت داشت و چندین نمایشگاه از آثار نقاشان ایرانی در شهرهای مختلف دنیا برپا کرد .پیلارام از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۹ با سمت استادیار در دانشکده معماری دانشگاه علم و صنعت به تدریس طراحی پرداخت.

تابلوهای رنگ و روغن پیلارام با ساختاری محکم است. خطوط حرکاتی آهنگین دارند که با تکرار یک حرف به وجود می‌آیند و  ادغام خطوط سیاه و ضخیم و سفید و نازک و ترکیب آن‌ها با عنصر خط در آثار او نوعی وحدت به وجود می‌آورد. از دیگر ویژگیهای آثار پیلارام اندازه بزرگ تابلوهایش ، غلبه شکل بر محتوا، تضادهای رنگی شدید و بهره گیری از رنگ‌ها به صورت حجیم و ضخیم است.  از جمله آثار او می‌توان به تیغه‌ها (۱۳۴۱)، ترکیب بندی سبز (۱۳۴۶)، ریتم با کلمه علی (۱۳۵۰) و عاق والدین (۱۳۵۵) اشاره کرد. سایر فعالیت‌های او ساخت مجسمه‌های بزرگ برنزی و پیکره‌های عظیم چوبی به صورت حجم‌هایی تشکیل یافته  از خط بود.»

 پیلارام توانست رهیافتی مدرن از هنر خوشنویسی ایران را از چشم‌اندازی نو برای تاریخ هنر ایران به ارمغان بیاورد که شالوده تحول زبانی تازه برای هنر نوگرای ایرانی بود. او با همین رویکرد، با اجرای حروف و کلمات با قلم‌مو سطح بوم را به یک بستر نقاشی تبدیل می‌کند

کوشش در تحول زبانی هنر نوگرای ایران

فرامرز پیلارام در این تلاش پرشور، ترکیب‌های بی‌معنایی از حروف را تنها به مثابه نشانه‌هایی تصویری، فارغ از کارکرد معنایی وارد کار نقاشی‌ کرد و توانست رهیافتی هنرمندانه و مدرن از هنر خوشنویسی ایران را از چشم‌اندازی نو برای تاریخ هنر ایران به ارمغان بیاورد. همین مسیر، شالوده تحول زبانی تازه برای هنر نوگرای ایرانی بود.

هنرمند با تکیه بر همین رویکرد، با اجرای حروف و کلمات با قلم‌موی نقاشی و نه با قلم خوشنویسی سطح بوم را به یک بستر نقاشی تبدیل می‌کند. بداهه‌نویسی، رنگ‌گذاری‌های چندلایه و توجه به فضاهای منفی ایجاد شده در میان خطوط و فرم‌ها، در آثار او جایگاه ویژه‌ای دارند. تکرار چندین و چندباره یک کلمه یا ترکیب‌های موازی از برخی حروف در کنار رهایی حرکت قلم هنرمند، سبک اختصاصی اوست. این شاخصه بی‌شک الهام‌بخش خوشنویسان زیادی از نسل‌های بعدی نیز بوده است.