مروری بر آثار محمدعلی ترقیجاه
سرشار از تجسم شرقی
نادر کمالوند
هنر محمدعلی ترقیجاه در یک کلام و در نگاه اول هنری تغزلی است. هنری است که مابه ازای محتوایی خود را از جنس شعر میسازد و میپردازد. توصیفهای ترقی جاه از هرآنچه به عنوان عناصر نقاشیهایش برمیگزیند، رنگی از شاعرانگی دارد و به وضوح از صافی احساسات درونیاش گذشته؛ فرم، ضرباهنگ و ترکیببندیهای او همه و همه گویی در خدمت همین بیان تغزلی است که شکل میگیرد و پیدا می شود. به این ترتیب نقاشیهای ترقیجاه را باید هنری مبتنی بر عواطف و احساسات به حساب آورد؛ با این وجود کارهای او اساسا از ابراز احساسات شدید به شیوه بیانگرایان خالی است؛ او اجازه میدهد تا درونیترین عواطفش که به روشنی با تجربه زیسته او درآمیخته، در قالب موتیفهایی تکرارشونده شکل بگیرند و در بوم حیات خود را آغاز کنند. او عناصر برگزیدهاش را به ترکیبهایی آرامشبخش در پسزمینههایی غالبا یکدست میکشاند؛زمینهای که در آن اشکال آزادانه و در سادهترین جلوه در حرکتند و در فضایی بیانتها تاثیری آرامشبخش بر بیننده میگذارند.
در آغاز دهه ۱۳۶۰ روش ویژه خود را که مشخصه آن اسبهای تجرید یافته (استیلیزه) بود پی میریزد که به نشان هنری وی معروف میشود. سال ۱۳۶۲ در دومین دوسالانه آسیا در بنگلادش وگالری «میگروس» سوئیس آثارش را ارائه میکند. در همین سال نمایشگاه انفرادی او در موزه هنرهای معاصر تهران برپا میشود.
در آثار محمدعلی ترقیجاه، به وضوح حال و هوایی شرقی حس میشود و عناصری که برای نقاشیهایش برمیگزیند در وضعیتی پر احساس انعکاس مییابند. این تجسم شرقی در نقاشیهای او به شکل موتیفهایی از مینیاتورها و حروفنگاری ایرانی جلوه گر میشوند و به ویژه در عناصر نوشتاری نقاشیهای او، وجه دیگری از فرهنگ ایرانی را به آثارش میافزاید. ترقیجاه این عناصر نوشتاری را که اغلب از میان اشعار حافظ و مولانا انتخاب میکند به فراخور نیازش به عنوان ابراز پیام عشق در جهان به کار میبرد. در ترکیبی که او از عناصر تصویری و نوشتاری خلق میکند به این شناخت میرسیم که چگونه خط و تصویر با هم پیوند مییابند.
به این ترتیب از همان دورههای آغازین نقاشیهای محمدعلی ترقیجاه، شیوه خاص او یعنی آمیزش جهان عینی وذهنی قابل مشاهده است. در نقاشیهای او یک حلقه ارتباط نزدیک بین دنیای بیرونی و درونی وجود دارد. نقطة آغاز برای این هنرمند طبیعت است اما تقلید از دنیای بیرونی برای ترقیجاه معنایی ندارد، بلکه اموری طبیعی به شمار میروند که به عناصر شاعرانه او تبدیل شوند. به این ترتیب توجه به دنیای بیرونی و تمرکز بر دنیای درونی پیوندی ناگسستنی در آثار او می آفرینند و بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.
محمدعلی ترقیجاه با آغاز سفر هنری خود در فاصلة سالهای 1344 تا 1354 غالباً موضوعاتی برگرفته از طبیعت را به تصویر میکشد. با این حال از آغاز، هدفش نه بازنمایی طبیعت، که مکاشفه در رنگآمیزی و ترکیببندی هایی مطابق با ذوق و خواسته او است. در این مرحله بومهای او سرشار از رنگهای پرتوان است که به چشماندازها، طبیعت بیجان و فیگورهای اغلب زنانه او جان میبخشند.
ترقیجاه در ادامه مسیر، ته رنگهای لطیف و خطوط کنارهنمای پرتاکید را جایگزین پوشش رنگی عناصر میکند.در این مرحله ترکیببندیها هرچه بیشتر به سوی سادهگی و توازن پیش میروند. در نیمه دوم دهه 1350، محمدعلی ترقیجاه تجربههایی بازهم عمیقتر در ترکیب بندیهای سرشار از رنگ و طرح پی میگیرد. او درصدد است موضوع سنتی مینیاتور ایرانی را با شیوهای نو از حیث ارائه و هدف بیان کند. از دهة 1360 به اینسو، گرمی و جلای درخشان طلا زینتبخش آثار محمدعلی ترقیجاه میشود و به شیوه مینیاتورها موضوع را غرق در جلال و نور میکند. در این مرحله چهرة زنان، گیاهان، بخشی از پیکره اسبها و خروسهای همیشگی کارهای او، همچنین عناصر تزیینی در این شبکه زرین جای میگیرند و شمایلهای مذهبی را در ذهن بیننده تداعی میکنند. همه اینها به رابطة متفاوتی با جهان مادی اشاره دارند؛ جهانی که کالبدها در آن بدون وزن، به نرمی و در سکوت حرکت میکنند.
سال ۱۳۸۲، در نمایشگاه «بینش معنوی» موزه هنرهای معاصر تهران حضور مییابد. در همین سال بار دیگر دوسالانه نقاشی ایران در موزه هنرهای معاصر تهران محل ارائه آثارش میشود. ترقیجاه مجموعا پنج دوره و در سالهای ۱۳۸۲، ۱۳۷۹، ۱۳۷۴، ۱۳۷۰، در این دوسالانه حضور دارد.
و بالاخره در سالهای پایانی حیات این هنرمند، نقاشیهای او هرچه بیشتر به سوی انتزاع رفتهاند. اسبهای آشنای نقاشیهای او در این مرحله در حال تحول به شکلهایی سیالاند که در یک ترکیب به یکدیگر میپیوندند؛ مرز بین شکلها محو میشود و حالتی گریزپا و رؤیایی به آنها میدهد؛ ترکیبها آزادتر و تجربیتر میشوند و موضوع نقاشی به کنار میرود و جای خود را به عناصر بصری خالصتری مثل بافت، ضرباهنگ قلم و نقوش تزئینی میدهد و ترکیب غافلگیرکنندهای از سنت و نوآوری پیش روی بیننده میگذارند و او به این ترتیب موفق میشود در نهایت حال و هوایی امروزیتر به عناصر سنتی هنر ایرانی بدهد.
دیدگاه تان را بنویسید