پایان یک سال، پایان یک دوره
احسان زیورعالم
ظهر دیروز قادر آشنا جایگزین شهرام کرمی در اداره کل هنرهای نمایشی شد. شهرام کرمی ابتدای هفته با انتشار پستی در صفحه شخصی خود در فضای اینستاگرام اعلام کرد دیگر مدیرکل هنرهای نمایشی نیست و پس از دو سال فعالیت در این سمت استعفایش را تقدیم سید مجتبی حسینی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کرده است. شهرام کرمی در زمانهای انتخاب شد که حسن روحانی پس از انتخابات 1396 به یک تثبیت سیاسی رسیده بود و چشمانداز دولت ادامه مسیر پیشین بود.
هر چند بخش مهمی از بدنه تئاتری خواهان ماندگار مهدی شفیعی بودند؛ اما انتخاب شهرام کرمی در آن روزگار دو امتیاز برای دولت داشت. نخست آنکه کرمی شخصیت محبوبی در میان هنرمندان بود و چندان با مختصات اداره کل هنرهای نمایشی غریبه نبود، هر چند نگارنده چنین برداشتی نداشت؛ چرا که شهرام کرمی بیش از آنکه یک سیاستگذار خوب باشد، یک مجری خوب بود و مدیریت اداره کل بیشتر مستلزم آن رویه سیاستگذاری بود. دوم آنکه شهرام کرمی هیچ سویه خاصی سیاسی نداشت و با شعار اعتدالگرایی دولت نزدیکی داشت. در واقع شهرام کرمی بیش از آنکه از منظر سیاسی معتدل باشد، در وجه اخلاقی معتدل بود و این یک پارادوکس به حساب میآمد.
همین پارادوکس پس از دو سال منجر به یک استعفا میشود، استعفایی در میانه بحران کرونا، تعطیلی طولانیمدت تئاترها و درنهایت بیکاری هزاران هنرمند طلبکار از دولت. همچنین رقمی برابر با هشت میلیارد بدهی میراث دستگاه شهرام کرمی است. هرچند این بدهی مستقیماً بر گردن کرمی نیست؛ بلکه محصول عدمهمکاری وزارت ارشاد و سازمان برنامه و بودجه در تأمین بودجه سال 98 بود. از بودجه 1398 در زمینه تئاتر تنها چیزی نزدیک به 30 درصد بودجه تأمین میشود و در آذرماه امسال نیز کاراندیش، معاون حقوقی وزارت ارشاد از کاهش بیشتر بودجه در سال آینده خبر میدهد. یعنی بدهیها پابرجا خواهد بود.
اکنون کرمی رفته و جای خود را به قادر آشنا داده است. قادر آشنا برخلاف کرمی سویه سیاسی دارد و در دولت محمود احمدینژاد مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی را برعهده داشت. او رابطه خوبی با نیروهای اصولگرا دارد، یعنی همانهایی که به زودی کمیسیون فرهنگی مجلس را از آن خود میکنند. در دو سال گذشته این جبهه سیاسی منتقد سیاستهای ارشاد در حوزه تئاتر بوده است. هرچند دیگر رسانهها - که منتسب به اصولگرایان نبودهاند - نیز همواره به نقد سیاستهای تئاتری دولت پرداختهاند؛ اما لحن اصولگرایان، بهخصوص در رابطه با ممیزی یا روابط بینالمللی چنان تند بود که نقش پررنگی بر سیاستهای دولت داشته است. در بودجه سال 1399 مستقیماً در حوزه ممیزی ردیف بودجه مستقل در نظر گرفته میشود و در سه ماه منتهی به سال آمار ممیزیها بالا میرود. همچنین رسانههای راستگرا در جریان جشنواره تئاتر فجر، حمایت خود را - با وجود مقاومت شهرام کرمی در برگزاری آن - از جشنواره سلب کردند و تمام نیروی خود را صرف جشنواره فیلم کردند تا بیش از گذشته نشان دهند با شرایط این اداره کل همراه نیستند.
قادر آشنا پیش از این مسئولیت سازمانهای نمایشگاهی کشور را برعهده داشت؛ جایی که با فشارهای راستگرایان به او سپرده شد تا شرایطش متفاوت شود. نتیجه نیز مشخص بود، فشارهای رسانهای کمتر شد. در جریان برنامه ادغام نهادهای نیمهخصوصی و مؤسسات فرهنگی و هنری وابسته به وزارت، قادر آشنا برخلاف دیگر بخشها چندان تحت فشار رسانهای قرار نگرفت. به عبارتی او واجد نوعی مصونیت از سوی رسانههای اصولگرا بود. اتفاقی که اکنون، در چند ماه باقیمانده از دولت مثمر ثمر خواهد بود.
حالا آشنا مأموریت دارد تا فشارها را کم کند. با مجلس اصولگرای پیشرو تعامل کند و شرایط را برای تئاتر بهبود بخشد. شاید به همین واسطه بتوان بدهی تئاتریها را تاحدودی تأمین کرد و از بودجه سال 1399 - که شرایط پیچیدهای دارد - بخش مهمی را تأمین کند، اتفاقی که با حضور شهرام کرمی ممکن نبود. به عبارتی قادر آشنا نه از جایگاه حقوقی، که بهواسطه روابط قدرتمندش شاید تئاتر را از وضعیت پساکرونایی نجات دهد. او همچنین عضو هیئتمدیره انجمن هنرهای نمایشی است، انجمنی که در آستانه انحلال است و شاید آشنا بتواند با وجود مخالفتهای شدید تئاتریها، آن را تسریع بخشد و مسیر سخت سیدمجتبی حسینی را هموار کند. او همچنین میتواند برخلاف شهرام کرمی با نیروهای موجود اداره کل هنرهای نمایشی کار کند، چیزی به یکی از پاشنه آشیلهای کرمی بدل شده بود.
آمدن قادر آشنا میتواند موجب کاهش فشارها در حوزه ممیزی شود. او قدرت تعامل با نهادهای نظارتی را دارد و شاید در ساختار ممیزی تئاتر نیز تغییراتی ایجاد کند که با وجود تلاشهای کرمی برای نگارش آییننامه در این حوزه، شکل و شمایل عملیتری به خود بگیرد. همچنین احتمال تغییراتی در تئاتر شهر وجود داد و فرصتهای ممکن به کارمندان و نیروهای وزارتی سپرده شود تا نیروهایی مأمور شده در اداره کل.
مقابله فوق تصویری است از آنچه در سال 98 بر تئاتر ایران گذشته است. به عبارتی شهرام کرمی میرود تا در سال 1399 مسیر تئاتر دستخوش تغییر شود؛ اما تغییرات سال آینده شاید چندان هم خوشایند نباشد. دوران پساکرونا، دوران کاهش مخاطب است. تعطیلی طولانیمدت برابر با از دست دادن مخاطب است. بخش مهمی از نمایشهای مخاطبپسند که برای ایام نوروز تهیه شده بود، ممکن است دیگر روی صحنه نرود و مدیرکل هنرهای نمایشی تازه مأمور آشتی دادن مخاطب میشود، آشتی دادنی که نیاز به پول و رسانه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید