موزه عبرت مکان تفریحی نیست
تأملی در روزهای تلخ گذشته
اگر به تاریخ علاقهمند هستید و میخواهید اطلاعات بیشتری از آن به دست آورید، بازدید از بناهای تاریخی و موزهها در کنار مطالعه، یک راه خوب خواهد بود. بدیهی است گذشته هم مانند حال همیشه زیبا نبوده است. گذشتگان نیز فراز و نشیبهای زیادی را تجربه کردهاند. به همین دلیل بناهای تاریخی هم فقط شامل باغها و عمارتهای زیبای شاهان گذشته نمیشوند، بلکه در بعضی آثار تاریخی، تلخیهای دوران پیش به نمایش گذاشته شده است. برای آشنایی کامل با گذشتگان، باید قسمتهای تلخ تاریخ را هم ببینید. در این مطلب به معرفی یکی از دیدنیهایی میپردازیم که یادآور بخشهای تلخی از تاریخ است. موزه عبرت تهران که از زندان موزههای پایتخت است و برخی آن را ترسناکترین موزه ایران نامیدهاند. در گردشگری به اینگونه دیدنیها، گردشگری سیاه میگویند. دیدنیهایی که روی تاریک تاریخ را برای ما نمایان میکنند و شاید مناسب سلیقه عموم مردم نباشند.
پگاه دهدار ، راهنمای گردشگری
در حوالی میدان امام خمینی (ره) تهران در خیابان یارجانی جاذبههای بسیاری وجود دارد که گذشته تهران قدیم را برای بازدیدکنندگانش روایت میکند. یکی از متفاوتترین مقاصد گردشگری که در این منطقه وجود دارد موزه عبرت است که شما را به سوی سفری تلخ از تاریخ کشور عزیزمان ایران میبرد.
موزه عبرت، این عنوان شاید برایتان جالب باشد چون اینجا خبری از گل و بلبل و اشیاء تاریخی نیست. اینجا یک زندان در زمان رژیم قبلی بوده است که به شکنجه گاهی ترسناک شهرت دارد اما بازدیدش خالی از عبرت نمیتواند باشد و دلیل اسمش هم همین است. از موزههای بزرگ و مهم تهران است که مکانهای بسیاری برای دیدن دارد و از آن زمان سخنانی را در خود دارد. به این گونه مکانها زندان موزه میگویند که دیدنشان برای تفریح و سرگرمی نیست بلکه برای آشنایی یا درک حوادث آن زمان، این مکانها را برپا میکنند.
تاریخچه
این بنا در سال 1311 هم زمان با حکومت رضا شاه، بهعنوان اولین زندان مدرن تهران توسط مهندسین آلمانی ساخته شد. از سال 1316 بهرهبرداری از زندان بهطور رسمی آغاز شد.
این زندان ابتدا توقیفگاه بود. سپس مدتی بهعنوان اولین زندان اختصاصی زنان مورداستفاده قرار گرفت؛ اما داستان اصلی این زندان مخوف، به زمان پهلوی دوم برمیگردد. اواخر دوره پهلوی دوم و با افزایش فعالیتهای انقلابی برای سرکوب شورشهای ضدحکومت، کمیتهای با عنوان کمیته ضدخرابکاری تشکیل شد. این کمیته با الگوبرداری از سیستم اطلاعات انگلیس بود و کمیته ساواک و شهربانی را دربرمیگرفت. در آن زمان بود که این زندان، بهدلیل ویژگیهای معماری خاص، بهعنوان محل شکنجه زندانیان سیاسی درنظر گرفته شد.
این بنا زیر نظر کمیته مشترک ضد خرابکاری فعالیت میکرد و همه آنچه در این موزه دیده میشود، سعی در به تصویر کشیدن همین دوره تاریخی دارد. بعد از انقلاب هم این زندان با نام بازداشتگاه توحید همچنان مورداستفاده بود. تا اینکه سرانجام در سال 1379 تعطیل و بعد از آن به موزه تبدیل شد. این موزه در سال 1382 بهطور رسمی افتتاح شد.
معماری زندان
معماری این زندان بسیار خاص است و محوطه اصلی آن، شکلی دایرهای دارد. همه راهروهای زندان با نردههای بلند، دورتادور حیاط ادامه یافته و به محوطه اصلی میرسند. وسط حیاط، یک حوض بزرگ وجود دارد. اتاقهای تودرتو و راهروهایی پیچدرپیچ در ساختمان هستند که پیدا کردن مسیر در آنها کار سادهای نیست. این بخشها پیچیدگی فضا را بیشتر کرده است. معماری بنا به گونهای شکل گرفته که هیچ صدایی از آن به بیرون از زندان نمیرسد. با اینحال صدا در فضای داخلی زندان میپیچید. این موضوع هم باعث آزار بیشتر زندانیان میشد.
این ساختار باعث شده بود تا مدتها کسی از وجود چنین زندانی در قلب تهران خبر نداشته باشد. زندان عبرت در گذشته زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای بسیار گرمی داشته است. ظرفیت زندان 200 نفر است؛ اما گفته شده گاهی حتی تا 800 زندانی هم در آن نگهداری میشد. گاهی تعداد زندانیان در سلولها آنقدر زیاد بود که مجبور بودند ایستاده بخوابند.
بازدید از موزه عبرت
وقتی از ورودی وارد زندان میشوید، ترسی توأم با غم شما را فرا میگیرد. حسی غریب که شاید هرگز آن را تجربه نکرده باشید. اگر اولین بار است که یک زندان واقعی را از نزدیک میبینید، این حس درشما بیشتر هم میشود. حس تماشای ساختمانی بیروح با دیوارهای بلند که هیچ راهی به بیرون نداشته است. هر چند در واقعیت هم همینطور بود.
ابتدای ورود به زندان، روی دیوارهای دو طرف مسیر، پلاکهایی نصب شده است. روی این پلاکها، اسامی افرادی که زمانی در این زندان شکنجه شدهاند، همراه تاریخ دستگیری و پیشه آنها آمده است. آدمهایی که هرکدام برای آرمان و عقیده خود جنگیدند و حالا فقط یک پلاک از آنها روی دیوارهای این زندان باقی مانده است.
کمی جلوتر چند نمونه از اتومبیلهای قدیمی را میبینید که جذابیت خودش را دارد. این اتومبیلها در زمان پیش از انقلاب، توسط افراد حکومتی مورداستفاده قرار میگرفتند.
بخشهای مختلف موزه عبرت
در طراحی این موزه سعی شده فضایی مشابه آنچه در زندان واقعی وجود داشته، ایجاد شود. بههمین دلیل صحنههایی از آنچه پیش از انقلاب در این زندان رخ داده، بازسازی و برای مخاطبین توضیح داده میشود. بهطور مثال اولین جایی که هر زندانی به آن وارد میشد، اتاق افسر نگهبان بود. در این اتاق اطلاعات زندانی ثبت میشد، وسایلش را میگرفتند و با چشمهای بسته او را به داخل زندان منتقل میکردند. در بخش دیگر، محل نگهداری البسه زندانیان دیده میشود. هر زندانی شمارهای داشت که روی کمدها و بر لباسش نوشته میشد.
در قسمتهای بعدی بازدید، ابتدای هر بخش یک ویدیو کوتاه بهوسیله ویدئو پروژکتور روی دیوار برای بازدید کنندگان نمایش داده میشود. بعد از آن، راهنما توضیحات بیشتر را ارائه داده و به سوالات احتمالی بازدیدکنندگان پاسخ میدهد. نکته جالب اینکه همه راهنماهای این موزه، زمانی از زندانیان این زندان بودهاند. آنها همچنین خاطرات شخصی خود و آنچه با چشمهای خودشان در آن روزها دیدهاند را برای شما روایت میکنند و با روی باز به سوالات شما جواب میدهند.
اتاقهای تاریک با نور کم، فضایی مخوف را ایجاد کرده است. این حسوحال تداعیکننده چیزی است که روزی زندانیان میان این راهروها و اتاقها تجربه کردهاند. ماکتهایی از شکنجهکنندگان و زندانیان در بخشهای مختلف قرار گرفته و سعی شده تا روشهای مختلف شکنجه به وسیله آنها به تصویر کشیده شود. همچنین پوسترهایی از زندگینامه معروفترین شکنجهکنندگان آن زمان ساواک، در قسمتهای مختلف وجود دارد. مخوفترین وسیله شکنجه در این زندان، وسیلهای به نام آپلو بود که ماکتی از آن هم در داخل موزه وجود دارد. زندانی به این دستگاه بسته میشد، کلاهی آهنی روی سرش قرار میگرفت و بعد با کابل به کف پایش میزدند تا به این روش او را شکنجه کنند.
به همین ترتیب روشهای دیگر شکنجه مثل قفس داغ، تخت شلاق و... وجود داشت که در این موزه بهطور کامل درباره آنها توضیح داده میشود. یکی از راهنمایان موزه اینطور بیان میکرد که از آنجایی که هنگام انجام شکنجهها، معمولا چشمهای زندانیان بسته بوده، برای ساخت این ماکتها از تصورات آنها درباره وسایل شکنجه، کمک گرفته شده است.
اتاق افسر نگهبان
بعد از تعیین حکم، زندانیان اول از همه وارد اتاق افسر نگهبان میشدند. اتاقی کوچک و دلگیر بود که فضایی سرد و در و دیواری بیروح داشت. چیز چندانی داخل اتاق نبود؛ تنها یک میز و چند صندلی و دفتری که مشخصات تازه واردان را در آن ثبت میکردند. افسر نگهبان دفتر قطورش را باز کرد و اسم و آدرس را درخواست میکرد. روند ثبت مشخصات که به پایان میرسید یک دست لباس زندان و یک جفت دمپایی تحویل میداد.
محل نگهداری لباس زندانیان
اتاق لباس هم جای تنگ و تاری بود. از سر تا پای اتاق پر بود از کمدهای کوچک و دربسته فلزی که هر کدام هم قفل بزرگی داشتند. زندانیان در گوشهای لباسهایشان را تعویض میکردند و لباس زندان میپوشیدند. لباس خود را تحویل افسر نگهبان میدادند و لباسها را در کمدی قرار میدادند.
عکاسخانه در موزه عبرت
برای تکمیل پرونده عکس لازم بود. این جا هم مثل اتاق اول، غمزده، تاریک و کوچک بود. پرده سفیدی روبهروی دوربین آویخته بودند. تابلوی بزرگی را به گردن میآویختند که نام و نام خانوادگی با خط بدی بر آن ثبت شده بود. از چند زاویه عکس میگرفتند! در گوشه و کنار اتاق، چند عکس دیگر را از تکه طنابی آویزان کرده بودند. عکسها به زندانیانی تعلق داشتند که قبلا وارد این اتاق شده بودند.
سلولهای عمومی و انفرادی
از این جا به بعد باید با چشمبند روانه میشدند. صداها مفهوم دیگری پیدا کرده میکرد. در اول باز میشد. در دوم... سوم... از یک راهروی تو در تو و پر از در عبور میکردند. در این جا رسم بود، زندانیان با گذر از هر در یک بار زمین میخوردند؛ چون درها، لبهها و قرنیزهای بلندی داشتند. آنوقتها این جا، 4 بند انفرادی با 86 سلول و دو بند عمومی با 18 سلول داشت. مساحت بزرگترین سلول عمومی 30 متر مربع بود که برای 30 زندانی گنجایش داشت. ظرفیت کل زندان، اندازه 200 نفر زندانی بود اما گاهی تا 800 نفر را هم این جا زندانی میکردند. گاهی سلول به قدری شلوغ میشد که همه ناچار بودند ایستاده بخوابند.
شکنجهگاهها
آن روزها، چندین شکنجهگاه در این زندان بود که هر کدام را بهر کاری ساخته بودند! شکنجهگاه زنان و مردان مجزا بودند. هر گروهی را با روشهای ابداعی و خاصی شکنجه میکردند. شکنجهگرهای ساواک از همه بدتر بودند. آنها وسایل گوناگونی داشتند که باعث میشد نه حوصله خودشان سر برود و نه ما از تاب و تب فریاد زدن بیافتیم. گویا تحقیق کردهاند و 74 روش از شکنجههای گوناگون ساواک را ثبت کردهاند.
محل ملاقات زندانیان
آن روزها، زیاد پیش نمیآمد که اجازه ملاقات بدهند. با این حال، محلی را برای این کار در نظر گرفته بودند. اتاق ملاقات، جای عجیبی بود که دو طرف آن با توریهای فلزی پوشانده شده بود. زندانی و اعضای خانواده در دو سوی این توریها قرار گرفته و نگهبانی میان آنها حائل میشد. از لابهلای توریها تلاش میکردیم، چشمان هم را ببینیم. وضعیت بدی بود ولی به همین هم راضی بودیم.
اتاق رئیس زندان
اتاق رئیس زندان، در واقع همان اتاق رئیس ساواک است. در این اتاق، وسایل و تجهیزات گوناگونی وجود دارد که در دوران پهلوی در اختیار رئیس ساواک قرار داشته است. بسیاری از نقشههای عملیاتی آن زمان نیز در این محل قابل دیدن است.
زمان بازدید و آدرس موزه عبرت
بازدید از موزه عبرت در همه روزهای هفته امکانپذیر است. ساعات بازدید در شش ماه اول سال، صبحها از ساعت 9 الی 13 و بعدازظهرها از ساعت 14 الی 17 و در شش ماه دوم صبحها از ساعت 9 الی 12 و بعدازظهرها از ساعت 13 الی 16 است.
به خاطر داشته باشید برای بازدید کامل از این موزه، به حداقل دو ساعت زمان نیاز دارید.
آدرس : تهران - میدان امام خمینی(ره) - ابتدای خیابان فردوسی جنوبی - خیابان کوشک مصری - خیابان شهید یارجانی - پلاک11.
توصیههای بازدید
موزه عبرت مکان تفریحی نیست، مناسب بازی و عکس گرفتن هم نیست اما چیزی که بسیاری گردشگر و افراد دیگر را به این مکان میکشاند کنجکاوی برای دیدن واقعیتهای تاریخی با چشمان خود است که موزه در این مورد عالی عمل کرده است اگر چنانچه دلتان میخواهد درمورد گذشته بیشتر بدانید و برخی از جنایات و اعمال آن زمان را حس کنید حتما موزهی عبرت را در اولویت بدانید اینجا راهنماهایی دارد که خود اسیر و رنج دیدهی این زندان قدیمی هستند.
با توجه به ماهیت و فضای موزه عبرت دیدن آن را به کودکان و افرادی که روحیات حساسی دارند توصیه نمیکنیم.
اگر برای دسترسی به این موزه از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنید، ایستگاه مترو امام خمینی نزدیکترین ایستگاه مترو به آن است.
عکسبرداری با دوربین در موزه ممنوع و با استفاده از موبایل بلامانع است.
دیدگاه تان را بنویسید