در باب عکاسی صحنه آرایی شده
گونه ای از عکاسی است که در آن عکاس سوژه را در جلوی دوربین، به منظور به دست آوردن نتایجی خاص، تغییر یا آرایش می دهد و به نوعی نقش یک کارگردان را ایفا می کند. این رویکرد با تاکید بر ماهیت داستانی تصویر و فراتر رفتن از مفهوم محدود رسانه و دادن آزادی عمل به تخیل عکاس است. اینستالیشن وعکاسی به آرایش اشیا جهت تماشای عمومی اینستالیشن اطلاق می شود که هنرمند آنها را در فضایی خاص که بستگی به تاثیر آن روی کنش های متقابل بقیه اجزا دارد، شکل داده است. وقتی یک عکاس به این نمایشگاه وارد می شود و عکاسی می کند، همه آنچه در قابش قرار می گیرد، اگرچه به انتخاب و سلیقه خودش می باشد، اما به نوعی لنز دوربین تنها مدیومی ست برای بیان هنر چیدمان. در واقع گویی عکاسی به خدمت اینستالیشن در می آید و این دقیقا نقطه مقابل عکاسی صحنه آرایی شده است. در آنجا این اینستالیشن و چیدمان است که به خدمت عکاسی در می آید.
حال بیایید اینگونه ببینیم که در اینستالیشن و عکاسی، اشیا مورد استفاده برای رساندن مفهوم هم «عکس» باشد، آن وقت می توان گفت که عکاسی به خدمت عکاسی در آمده است. با این تفاوت که رسالت هر کدام از این واژه ها متفاوت است. در عکاسی اول ابژه عکس در رابطه اش با عکس های دیگر و برای رسانیدن مفهومی خاص است و در عکاسی دوم دوربین مدیومی است برای بیانگری.
در نهایت اینکه نه تنها تعامل دو حوزه متفاوت از هنر، بلکه جهت این تعاملات و تقدم و تاخر در اولویت قرار گرفتن هر یک از حوزه های هنر، در این تعاملات نیز مفاهیم، معانی و کارکردهای جدیدی را می آفریند.
دیدگاه تان را بنویسید