«دریاس و جسدها» رمانی در تمنای آزادی است
اینجا مردگان از زندهها، زندهترند
آبان مصدق
بختیار علی را در ایران بیشتر با رمان «آخرین انار دنیا» میشناسند؛ رمانی که معرف ادبیات معاصر کردی بود و او را شاخصترین نویسندهاش معرفی میکرد. نویسندهای با قلمی قدرتمند و توانا در خلق تصاویری گیرا و بکر که فرمگرایی در رمان را به رخ رماننویسان بزرگ جهان کشید و دیوید لینچ، کارگردان بزرگ آمریکایی او را یکی از 10 نویسنده محبوبش معرفی کرد. اکنون رمان دیگری با عنوان «دریاس و جسدها» با همان مؤلفه-های آشنای بختیارعلی به بازار کتاب ایران آمده است. مؤلفههایی که در رمان «آخرین انار دنیا» نیز به چشم میخورند؛ اگر در آخرین انار دنیا، مظفر صبحدم پس از 21 سال اسارت برای یافتن فرزندش که سریاس نام دارد، به کشورش بازمیگردد، در حالی که جنگ داخلی آن را فرا گرفته و آنجاست که با پسرش سریاس صبحدم مواجه میشود، در رمان «دریاس و جسدها» نیز دریاس پس از سالها تحصیل و زندگی در اروپا هنگام بازگشت به کشورش، با سرزمینی در آستانه قیام و افتادن در ورطه جنگ داخلی مواجه میشود؛ قیامی به رهبری ژنرال بلال اشکزاد.
دریاس که از پس سالها دوری در سرزمین مادریاش همچون غریبهای بیهویت است، ناخواسته و بهرغم اینکه تلاش میکند از آن بپرهیزد، درگیر ماجرای قیام و سرنوشت و زندگی ژنرال اشکزاد و روحش که پس از مرگ به میان مبارزان طرفدارش بازمیگردد، میشود. او که حالا به همراه تعدادی از اهالی شهر به جمع-آوری و خاکسپاری جنازه کشتهشدگان در جنگ مشغول است، رفته رفته با واقعیتهای بسیاری درباره سرزمین، مردم و رهبران حاکم بر آنان روبهرو میشود. حقایقی که دریاس را از پوسته آن غریبه بیهویت و بیگانه با سرزمینش جدا میکند.
بختیارعلی در رمان دریاس و جسدها نیز با توسل به شکلی از رئالیسم جادویی، البته نه آنچنان که در رمان آخرین انار دنیا، از او سراغ داریم، همان دغدغههای همیشگیاش را با مخاطب در میان میگذارد. در این رمان نیز به تلاش طبقه فرودست برای برونرفت از شرایط گرفتار در آن روبه روایم. تلاش برای رسیدن به آزادی و زندگی بهتر. هر چند گویی حضور یک رهبر، یک فرمانده و یا یک مرشد، اساسا انگیزهای در جهت تلاش برای رسیدن به خواستها در میان مردم بهوجود نمیآید. برای همین هم هست که ژنرال اشکزاد حتی پس از قتلش هم باز باید به میان حامیانش بازگردد، چون میداند که این مردم برای آغاز و ادامه یک قیام به دو چیز بهعنوان محرک نیاز دارند؛ قهرمانی ترجیحا کشته شده و رهبری حاضر و چه بهتر که این دو یک نفر باشند.
بختیار علی در جایی از کتاب از زبان تاریخدانی فلج خطاب به دریاس میگوید: «سرزمین ما از همان روزهای دور، ملتی قدرتمند، طبقهای قدرتمند و حتی مذهب و عقاید و ایدئولوژی قدرتمند نداشته است و فقط سرزمین مردان قدرتمند بوده است. اینجا سرزمین مردان قدرتمند است. هیچ پدری اینجا کشته نمیشود. همه به حیات خود ادامه میدهند. حتی گورها و اشباح پدران از خودشان قویتراند». همین جملات نمایانگر وابستگی همیشگی مردمان مشرق زمین به وجود رهبر و مرشد است. بنابراین میتوان گفت که دریاس و جسدها، رمان قیام مردم عاصی از ظلم و فساد دستگاه حاکم زیر سایه قائدی اعظم است و در این بین مخاطب به واسطه دنبال کردن دریاس با روند، خواست و انجام این قیام آشنا و مواجه میشود. دریاس و جسدها، رمانی در تمنای آزادی است که سالهاست رویای بخش اعظمی از مردم جهان است. رویای مشترک جسدها و زندهها. رویایی به درازای عمری که بر جهان گذشته است. جهانی که بعضا در آن جسدها و قبرها اهمیتی بیشتر از زندگان دارند.
دریاس و جسدها را مریوان حلبچهای ترجمه و نشر ثالث منتشر کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید