کاشان یعنی امیرکبیر، یعنی سهراب
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
خبر گرانی بنزین ما اهالی سفر را نیز متعجب کرد. سهمیه ماهیانه بنزینمان در همان اولین سفر تمام میشود و ما میمانیم و بنزین سه برابری. خب سفر که نمیشود نرفت پس باید چارهای بیاندیشیم. چاره کار ساده است: سفرهای دو نفره را با موتورسیکلت کم مصرفتر میرویم و در سفرهای با وسیله شخصی ظرفیت نفرات خودرو را تکمیل میکنیم. اینگونه شد که با سه نفر از دوستان هماهنگ شدیم و با یک دستگاه خودرو راهی کاشان شدیم. مقصد اولمان در کاشان باغ فین بود. به در ورودی باغ رسیدیم و بعد از تهیه بلیط وارد باغ شدیم. به محض ورودم به باغ ناگهان فضای سریال امیرکبیر برایم تداعی شد. امیرکبیر صدراعظم دولت قاجاریه چه میدانست باغی که در آن کشته خواهد شد روزی به ثبت جهانی یونسکو برسد. آری باغ فین که یکی از باغهای زیبای ایرانی است جزو آثار ملی ایران است که در نوروز 1397 و 1398 عنوان پربازدیدترین اثر تاریخی استان اصفهان را به دست آورده است. برخی منابع تاریخی قدمت این باغ را به دوران سلطنت آلبویه میرسانند اما ساختمان باغ فین فعلی به دوران شاه عباس بزرگ نسبت داده شده است. بناهای سردر ورودی، کوشک صفوی و یکی از حمامها مربوط به دوران صفویه، بنای خلوت کریمخانی مربوط به دوران سلطنت زندیه، و تقریباً مابقی ابنیه موجود در باغ، همگی مربوط به دوران سلطنت فتحعلی شاه قاجار است. با مرگ فتحعلیشاه، کار رسیدگی به باغ و درختان آن رها شد و حتی بخشهایی از باغ از میان رفت. با ثبت ملی این اثر در هفتاد سال پیش، رسیدگی و توجه به آن اهمیت بیشتری یافت.
در دوره پهلوی، بنای موزه ملی کاشان بر خرابههای خلوت نظامالدوله و همچنین بنایی در حدفاصل کتابخانه و حمامها ساخته شد و سایر ابنیه نیز مورد مرمت قرار گرفت. یکی از پربازدیدترین بناهای داخل باغ فین حمام فین است. این حمام قدیمی بهدلیل قتل میرزا تقیخان امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار مشهور است. در باغ فین دو حمام وجود دارد: یکی حمام کوچک که در دوران صفویه ساخته شده و مخصوص استفاده خدمتکاران است و دیگری حمام بزرگ که به دستور فتحعلی شاه ساخته شده و مخصوص استفاده بزرگان و امراست. حمام شامل ورودی، گرمخانه، آبنما، خزینه، محل نظافت و سربینه (رختکن) است. به محلی میرسیم که میرزا تقیخان امیرکبیر در آن نقطه چشم از جهان فروبست، چند دقیقهای سکوت فضای حمام را فرا میگیرد. حمام دالانها و راهروهای زیاد و معماری زیبایی دارد، از حمام خارج میشویم. کمی در باغ قدم میزنیم و در نهایت با فین زیبا خداحافظی میکنیم. به سمت مشهد اردهال حرکت میکنیم تا به سراغ سهراب برویم، نرم و آهسته، تا مبادا چینی نازک تنهاییاش ترک بردارد. سهراب زاده قم بود و اهل کاشان و به قول خودش روزگارش بد نبوده است. به مشهد اردهال رسیدیم و به سمت امامزاده سلطانعلی بن محمد باقر رفتیم، جایی که مزار سهراب در آنجا است. در ابتدا یک کاشی فیروزهای در محل دفن سهراب سپهری نصب شد اما مدتی بعد با حضور خانواده سهراب، سنگ سفید رنگی جایگزین آن شد که روی آن، بخشی از شعر «واحهای در لحظه» حکاکی شده بود؛ سنگی که همگان قبرش را با تصویر آن میشناسند و سادگی و شفافیتش، همواره یادآور روح این شاعر جاودانه بود. در حین بازسازی صحن امامزاده، بر اثر برخورد مصالح، سنگ قبر سهراب سپهری شکست و سنگ قبری شبیه به سنگ قبر پیشین جایگزین آن شد،اما در سال ۱۳۸۷، سنگ قبر سهراب در حرکتی غیرمترقبه به سنگی سیاه تغییر کرد که با روحیه او سازگار نبود، اما به قول خودش « هر کجا هستم، باشم، آسمان مال من است». با نقاش شعرها خداحافظی کردیم.
دیدگاه تان را بنویسید