نگاهی به چند نمایشگاه تجسمی در گالریهای تهران
هنرمندان معاصر و واگویههای تصویری
بهروز فائقیان
تولید هنری در آثار و مجموعههای هنرمندان نسلهای نو هنرهای تجسمی تا چه اندازه از مسیر ایده پردازیهای آنان قابل شناسایی و دریافت است؟ فارغ از تحلیلها و ارزشیابی آنچه به عنوان کیفیتهای هنری میشناسیم، آفریدههای این هنرمندان در راه یافتن مخاطب به جهان ذهنی و مکنونات درونیشان راهگشا است؟ واضح است که چنین امری بسته به قدرت و صراحت هنرمندان در بیان و انتقال افکارشان به نسبتهای مختلف نحوه مواجهه مخاطب با اثر هنری را شکل خواهد داد. به عنوان مصداقهایی در این ارتباط، با نگاهی به نمایشگاههای تجسمی که این روزها در گالریهای تهران برپا است، بخشی از ایده پردازیهای هنرمندان در مسیر تولید هنری را مرور میکنیم.
تمثیلهایی از جهانی دیگر
مجسمههای مهدی شیر احمدی که در گالری ایرانشهر به نمایش درآمده، آشکارا رجعتی به گذشته دارند. امیر مازیار درباره این مجموعه مینویسد: الفبا و مواد و عناصر اولیه این آثار از دل صنایع قدیم ایران و به خصوص خاتمکاری میآیند. اما آثار شیراحمدی نه تکرار خاتمکاری و صنایع قدیماند و نه کاربست صرف آنها در ابعاد و اشکال جدید. در آثار او فرمهای جدید عناصر قدیم را به پرسش میگیرند و در آنها تأمل میکنند؛ چرا که واحدهای خاتم دیگر با آن زمان و مکان مألوف و مأنوسشان پیش چشم ما قرار نگرفتهاند. زمان و مکان آنها در هم ریخته است و نقشها دیگر در جهان منظم و غایتمند خود منزل ندارند و در اشکال و حجمهایی جای گرفتهاند که بیارجاع و بیکاربرد هستند.
نسیم داوری در نمایشگاه اخیر خود در گالری پروژههای آران و با عنوان «منطق الطیر»، در برداشت خود از یکی از مهمترین منظومههای شعر پارسی، به لایههای متفاوتی از شاهکار عطار نیشابوری میپردازد؛ بداعت، ویژگی غنائی شعر، سمبولیسم و ذکاوت. او با جادوی قلم نقاشی خود و همراه با پرندگان شاعر، هنرمند همسفران خود را مییابد. برای دست یابی به عالمی بالاتر، با بینشی والاتر و در جهانی بینظیر که ساخته تخیل سرکش و مثال زدنی هنرمند است. تمثیلهای نهفته در این نقاشیها خاطراتی پنهان در اعماق ذهن انسانها را نشانه میرود. ما شاید با هم پرواز کنیم، ولی سفر برای هریک متفاوت خواهد بود. هم در شعر و هم در این نقاشیها، بسیاری از موضوعات و مسائل زندگی پسا مدرن مورد اشاره قرار میگیرند.
هنرمند در مجموعه «ظرف از جنس مظروف» به برپایی چند چیدمان با پیش کشیدن رابطه تاریخی و فلسفی ظرف و مظروف پرداخته است. در یکی هفتصد بشقاب ساختهشده از جنس نان را بهشکل عریان آراسته و در چیدمان دیگر سی و پنج هزار هسته ساییدهشده خرما را انباشته است
بازنمایی چیزها
امیرحسین اسماعیلی در مجموعه آثارش با عنوان «روبهرو» که در گالری «این/جا» ارائه کرده، تجربه ای بازنمایانه را پیش روی مخاطب میگذارد. هنرمند خود درباره این مجموعه مینویسد: در تمامی طبیعتبیجانهایی که در طول تاریخ در زمانها و فرهنگهای مختلف تولید شدهاند، تنها یک امر مشترک است: موضوع غالب آنها اشیاء و میوههاست؛ بنابراین میتوان این ژانر را نهادی برای نمایش اشتیاق و پرسشگری در مورد اشیاء، میوهها و گلها و چیستی آنها دانست؛ و اساساً یکی از نیروهای اصلی ژانر طبیعتبیجان، همواره آن بوده که اشیاء و عناصر روزمره را بهواسطهی عمل نقاشانه، از نوعی پروردگی، پالودگی و کیفیت بصری برخوردار سازد. در این روند، تلاش داشتم طبیعتبیجان را بهعنوان «کارگاهی» جهت آزمودن شیوههای مختلف نگریستن به اشیاء، میوهها و گلها و برخی وجوه فراموششده آنها در نظر بگیرم. مهسا الف مجموعه ای از آثار خود را با عنوان «ظرف از جنس مظروف» در گالری محسن ارائه کرده است. به برپایی چند چیدمان با پیش کشیدن رابطه تاریخی و فلسفی ظرف و مظروف پرداخته است. در یکی هفتصد بشقاب ساختهشده از جنس نان را بهشکل عریان آراسته و در چیدمان دیگر سی و پنج هزار هستهی ساییدهشده خرما را انباشته است؛ و دستآخر برای اثبات حقانیت سخن مقداری گوگرد (سوگند) بر میزی که «برکت» از آن ربوده شده، قرار گرفته است. خرما و گندم بهشکلی پنهان در این چیدمانهای فرایندمحور یک روایت منطقهای و سنتی برخاسته از آن را بازگو میکنند.
نمایشگاه آثار نقاشی و حجم رضا یار احمدی در گالری ماه با عنوان « در ندانستگی و سکوت من چیزی است که جریان دارد و آن خود من هستم» از آدمهایی تهی از جنسیت و هر تعلق قومی و نژادی و آدمهایی به همین دلیل این جهانی سخن میگوید. اما سوژههای او تنها به آدمها محدود نمیشود. او در توصیف سوژههایی که در آثارش بازنمایی میکند نوشته است: «گربه برای من یعنی شاد و شوخ،یک حالت اسطورهای؛ یک فرم کاملاً ایستا در اندام، سروگردن، دست و پا، و در یک مکث بینهایت. سوارکار اولین مرکب انسان و اسباب گسترش دامنه حضور انسان به طبیعت و تمدنهای دیگر و نماد گسترش انسان در پهنه گیتی است.»
دغدغه توصیف انسان امروز
آثار روشنک امین الهی در مجموعه اخیر خود که با عنوان «دل شدگی» در گالری اعتماد ارائه کرده، از میراث ایرانی و فرهنگی غنی سخن می گویند. از تفاوت بین افراد، با بازتاب موضوعاتی مانند عشق و اثرات رفتارهای دراماتیک بین انسانها، که موضوعات مشترک جهانی هستند طبق سنت امپرسیونیستها با بکارگیری جرم رنگ، به بررسی روابط بین رنگها پرداخته شده؛ با استفاده از امواج و لایههای خمیری رنگ در این آثار بافتهایی شکل گرفته که باعث ایجاد نور و حرکت و برقراری ارتباط با محیط پیرامون شدهاند. «سودای اوج مترسکهای آقای نقاش» عنوان نمایشگاهِ انفردی نقاشیهای بهنام ولدوند در گالری فرمانفرما است. او در گزاره هنری خود درباره این نمایشگاه مینویسد:«همه چیز در حال تغییر است ، در حال مرگ و تولد؛ در حال پوسیدن و ساخته شدن. و انسان همچو مترسکی در حال انسان شدن و انسانی در حال مترسکی بی جان شدن. تجسد بخشی از وجود انسان است . در این غالب زندگی معنا مییابد اما تکامل ابعاد فراتری نیز دارد. در آثارم سعی کردم احساسات عمیق انسانی را برای رهایی از کالبد فیزیکی و رشد معنایی آن را تجسم کنم و بیافرینم».
هنرمند در بازخوانی و برداشت شخصی خود از یکی از مهمترین منظومههای شعر پارسی، به لایههای متفاوتی از شاهکار عطار نیشابوری میپردازد؛ بداعت، ویژگی غنائی شعر، سمبولیسم و ذکاوت. او با جادوی قلم نقاشی خود و همراه با پرندگان شاعر، هنرمند همسفران خود را مییابد
نمایشگاه عکسهای مژگان خادمی راد در گالری ژینوس با عنوان «ملحقات و ضمیمهها» هم روایتی دیگر از آدمها است. هنرمند خود درباره این مجموعه مینویسد: آدمها شکلِ رسمیِ علاقهام به دیدن دنیا هستند. عکاسی، این رسانه در دسترسِ همگان، با کلیدواژههای دمِ دست خود، خوب میتواند این شکلِ سطحی و کم عمقِ زندگیِ ما آدمها را روایت کند .من شیفته سردستیها هستم؛ شیفته بیدقتیهای گیر افتاده در نظمِ تحمیل شده روزمره؛ شیفته ثبتِ لحظهای بی اهمیت، ثبتِ ردِ روغن بر آسفالت خیابان؛ شیفته تصویرِ مخدوشم در آینه که بی شباهت به من و شبیه هزاران تصویر بیکیفیتِ خارج شده از دوربینها است.
دیدگاه تان را بنویسید