نگاهی به حضور زنان در دوازدهمین جشنواره موسیقی نواحی
حضوری درحاشیه، مبتذل و نمایشی
بیتا یاری
دوازدهمین جشنواره موسیقی نواحی ایران هفته گذشته در کرمان برگزار شد و از چند ده گروه نواحی مختلف حاضر در جشنواره، زنان نیز در چند گروه که از انگشتان یک دست فراتر نمیرفت، توانستند هنرنمایی کنند. هنرنمایی که شامل تکنوازی، همنوازی و همخوانی بود و اجراها نیز همگی در فضای باز محوطه مجموعه گنجعلیخان کرمان برگزار شد. نگارنده در این نوشته سعی دارد با نگاهی به حضور زنان در این جشنواره، کم و کیف این حضور را بررسی کند.
درآمد: جولان خبری با حضور زنان
برخوردهای سلیقهای برخی مدیران و فشار برای حذف زنان از جوامع موسیقی و به پایین کشیدن نوازندگان زن از روی سن آنقدر در این سالها رخداده که دیگر خبری عادی جلوه میکند، ازاینرو به روی سن بردن زنان میتواند جولانگاه خوبی برای تبلیغ و دیده شدن باشد. خاصه آنکه رویدادی در سطح ملی پس از سالها برگزاری در خلوت، اکنون میخواهد به چشم همگان بیاید و فراتر از یک اتفاق معمولی دیده شود؛ تا نمره قابلقبولی در عملکرد مدیران این رویداد قرار بگیرد و امتیاز مثبتی نیز از انظار عمومی دریافت کند. بماند که در این سالها نگاههای افراطی موجب فشارهای بیش از این نیز بر موسیقی و زنان نوازنده شده اما هیچ حمایتی در به روی سن بردن زنان در نگاه مدیران فرهنگی دیده نشده است. ازاینرو بانگ رسای این تبلیغ را باید به فال نیک گرفت هرچند وسیلهای تبلیغی برای جشنواره باشد و اهمیت حضور زنان تنها در جنسیت آنها مستتر باشد نه هنرشان. اینکه مدیران و متولیان فرهنگی، هنری این اندازه جسارت به خرج دادهاند که مخاطرات حضور زنان روی سن را که هنوز معلوم نیست چرا با آنان مخالفت میشود به تن بمالند؛ جای بسی خرسندی است و میتوان از این عمل دفاع معقولی کرد چراکه بالاخره جایی حاضرشده است در این روزگار پشت خالی کردنها و جازدنها، بلیت خود را برای روی سن رفتن زنان خرج کند و اعتبار گرو بگذارد. بلیتی که دیگران حاضر به سوزاندنش نیستند حتی اگر در مساله قابلحلی چون نوازندگی زنان باشد چه برسد به مساله مهمتری چون صدا و همخوانی! که البته در این مورد فخرفروشی هم دارد.
اوج: حضور غیرمحوری
از چهار گروهی که نگارنده شاهد اجرای آنان بود تنها گروه هرای، با اعضایی کاملاً زنانه، با محوریت چهار دختر قوچانی، روی سن رفت و در بقیه گروهها زنان و مردان همراه با هم همنوازی و همخوانی داشتند. ضمن آنکه بهعلاوه گروه هرای، تنها گروه لیانا به سرپرستی لیانا شریفیان، نوازنده نیانبان، گروهی بود که در آن نیز زنان محوریت اجرا را برعهده داشتند. در دو گروه دیگر که یکی از آذربایجان غربی و دیگری از هرمزگان به سرپرستی خالو قنبر راستگو بود؛ زنان در نقش همنواز و همخوان نقشهای اصلی و محوری را برعهده نداشتند. بلکه در حاشیه وجود مردانی که محور اجرای زنده موسیقی هستند گاهی همنوازی میکردند و همراه ماجرا بودند و یا با همخوانی فضای موسیقی را میساختند، و گاهی نیز کل میکشیدند و در جهت تزئین حاشیه فضایی که موسیقی مردانه در آن ارائه میشود همراهی را برعهده داشتند. همراهی که میتوانست حذف شود، همانند همنوازی زنان در گروه آذربایجان غربی، چراکه آنقدر در متن برنامه جدی نبود و یا میتوانست با میدان گرفتن زنان در نقش محوری، بهعنوان نوازنده دوزله، حضور مردانه خالو قنبر در میانه چندین نوازنده و همخوان گروهش را حذف کند. که البته اینگونه نشد و حضور خالو قنبر در میان آنهمه همراه زن، هرچند جمعی بیشتر زنانه رقمزده بود اما محوریت یک مرد که گروه زنانه قائم به آنند را به شکلی عریان آشکار میساخت و زنان نوازنده را در درجه دوم اهمیت مینشاند. مسالهای که هرگز نمیتوان با آن دم از حضور زنان در موسیقی زد چراکه شخصیت زنان در درجه دوم اهمیت و در ذیل و لوای مردان تعریفشده است.
فارغ از اینکه سطح و کیفیت اجراها از اصیل و دقیق تا نازل و بیارزش متغیر بود اما ابتذال موجود در رویکرد نمایشی حضور زنان و عدم درک و تمیز هنر اصیل نواحی در مدیران جشنواره بیش از بیکیفیتی آن، مبتذل بودن را آشکار میساخت و شعار حضور زنان را تنها به جنسیت فرو میکاست
فرود: درک و محتوای مبتذل
آنچه روی سن توسط این چهار گروه اجرا و به خورد مخاطب داده شد نیز خود گویای میزان اشراف و درک متولیان فرهنگی از هنرمندان زن این مرزوبوم و همچنین موسیقی نواحی ایران است که اینگونه تنها با این چهار گروه مدعو شمایی از ذهن مدیران فرهنگی و آنچه آنان از هنر زنان میشناسند را ترسیم میکرد. هر آنچه اجرا شد به بخش محفلی و جشن گونه نواحی مختلف ایران تعلق داشت و زنان نیز متناسب این آیینها لباسهایی زیبا و رنگارنگ سنتی خویش را بر تن داشتند. فارغ از اینکه سطح و کیفیت اجراها از اصیل و دقیق تا نازل و بیارزش متغیر بود اما ابتذال موجود در رویکرد نمایشی حضور زنان و عدم درک و تمیز هنر اصیل نواحی در مدیران جشنواره بیش از بیکیفیتی آن، مبتذل بودن را آشکار میساخت و شعار حضور زنان را تنها به جنسیت فرو میکاست. درحالیکه زنان موزیسین در مناطق مختلف کشور هستند که هنرشان در ذیل حضور مردان و برنامههای محفلگردانی تعریف نمیشود و استقلال و کیفیت هنرشان در جنسیت آنها خلاصه نمیشود. کسانی که مدیران و متولیان هنری نشان دادند تا چه اندازه با آنها غریبه هستند که بلیتهای خود را ارزان حراج کردهاند.
دیدگاه تان را بنویسید