بهروز فائقیان

مرتضی ممیز از معدود چهره‌های هنرهای تجسمی ایران است که دست‌کم در بیش از یک دهه گذشته در رسانه‌های ارتباط جمعی و هم در مجامع هنری بقدر کافی از او سخن گفته شده؛ اما نه به این معنا که تصویر دقیق و روشنگرانه‌ای از او ارائه شده باشد. در ارتباط با این گرافیست نامدار ایرانی به ویژه بعد از درگذشت او با توصیف‌هایی چون «پدر گرافیک ایران» روبه‌رو بوده‌ایم که سوای یک عنوان پرطمطراق تا اندازه‌ای گمراه‌کننده هم می‌توان محسوبش کرد. شاید همین توصیف‌های غیرمسئولانه است که باعث می‌شود فکر کنیم بعد از همه سخن‌پراکنی‌ها و فضاسازی‌های باری به هر جهت، تصویر واقعی‌تر این هنرمند با گذشت بیشتر از نیم قرن از آغاز فعالیت‌های حرفه‌ای او هنوز آن‌طور که باید درست و واضح برایمان ترسیم نشده است. دست کم تا زمانی که به کوشش فعالان جدی‌تر عرصه هنرهای تجسمی این چهره شکل نهایی خود را آشکار نکرده همچنان می‌شود این را پرسید که؛ وقتی از ممیز حرف می‌زنیم، از که حرف می‌زنیم؟ در ارتباط با شخصیت هنری مرتضی ممیز شاید پیش از هر چیز لازم است تا تکلیفمان را با بعضی سوءتفاهم‌ها و البته سوء‌تعبیرها درباره او روشن کنیم. اول اینکه عنوان یا لقب «پدر گرافیک ایران» یا حتی «پدر گرافیک نوین ایران» که تا اندازه زیادی محصول برخی اهمال‌کاری‌های ژورنالیستی است، توصیفی نچسب برای ممیز خواهد بود. جز اینکه نگاه تاریخ‌نگارانه همواره ما را از نقطه‌گذاری‌های مؤکد و قطعی درخصوص اولین‌ها، برترین‌ها و صفت‌هایی از این دست پرهیز می‌دهد، اساساً در مورد هنرمندی چون ممیز که پیامی نو برای گرافیک معاصر ایران آورده، نام بردن به عنوان پدر، پیر یا مرشد توصیفی شایسته نمی‌تواند باشد. ولی بی‌شک می‌توان از او به‌عنوان هنرمند پیشگام گرافیک نو در ایران یاد کرد؛ توصیفی که نه منکر فعالیت‌های دیگر پیشگامان این هنر خواهد بود و نه نفی‌کننده جایگاه او در این تحول بزرگ. توضیح اینکه مرتضی ممیز به چه دلیل و بر پایه چه شواهدی شایسته این عنوان است، تنها با مروری بر کارنامه هنری او، از همکاری با شخصیت‌هایی چون احمد شاملو در «کتاب هفته» و مشارکت در راه‌اندازی رشته گرافیک در دانشکده هنرهای زیبا گرفته تا چند سالی پس از آن همکاری در تأسیس سندیکای گرافیست‌های ایران، همینطور تلاش برای راه‌اندازی اولین بی‌ینال طراحی گرافیک ایران ممکن خواهد بود. 

 ممیز آدمی با حضور بسیار واضح و نیرومند است؛ بدان معنا که با حضور او در عرصه گرافیک، محوطه‌ای روشن شده است. نوطلبی و نوجویی بخشی از شخصیت ممیز است. او زاویه نگاه‌های متعددی را تجربه کرد؛ ارزش واقعی ممیز در گسترده کردن‌ میدان گرافیک ایران بود

این تعبیری رایج است که تاثیرگذاری بعضی شخصیت‌ها را به پیش و پس از ظهورشان تقسیم بندی می‌کنند؛ و این تعبیر در محدوده سرزمینی ما در ارتباط با مرتضی ممیز اغراق‌آمیز به نظر نخواهد رسید. مجال برای بررسی ابعادی که او را در ردیف چنین شخصیت‌هایی قرار می‌دهد کوتاه است. اما شاید بتوان در روایت‌هایی که سه هنرمند هم نسل مرتضی ممیز از او ارائه می‌دهند، بعضی از این جنبه‌ها را دریافت کرد. 

فرشید مثقالی: حضور ممیز واضح و نیرومند است

ممیز آدمی با حضور بسیار واضح و نیرومند است؛ بدان معنا که با حضور او در عرصه گرافیک، محوطه‌ای روشن شده است. نوطلبی و نوجویی بخشی از شخصیت ممیز است. ممیز اول تصویرگر و بعد گرافیست بود؛ سپس به یک سازمان‌دهنده تبدیل شد. او از حروف فارسی به خوبی استفاده کرد و توانست از آن‌ها آرم بسازد. در مصور کردن مجلات و کتاب‌ها و تنظیم آن‌ها (که بدون‌ سابقه بود)، نگاه و زاویه نگاه کردن‌های متعددی را تجربه کرد؛ ارزش واقعی ممیز در گسترده کردن‌ میدان گرافیک ایران بود.

مرتضی ممیز گرافیک ایران را از متن و زیر داستان‌های مجله‌‌ها بیرون آورد و ارزش و اعتباری تازه به آن داد. گرافیک ایران دارای «من» شد. نقش و اهمیت گرافیست را در تنظیم‌ آگهی و مجله و کتاب ثابت کرد. تاریخ کاری ممیز تاریخ گرافیک مدرن ایران است. ممیز جزو اولین کسانی بود که از جا بلند شد و خود را در معرض وزش نسیمی قرار داد که از آن سوی جهان‌ هنر به این طرف جریان داشت، و حاصل آن مرتبه والایی است که هنر گرافیک ایران به آن دست‌ یافته است.

قباد شیوا: ممیز سلیقه گرافیک رایج در ایران را تغییر داد

مرتضی ممیز شاید نه به لحاظ رفتاری بلکه در زمینه خلق آثار گرافیک توانست تأثیر خوبی در تغییر سلیقه گرافیک رایج در ایران بوجود آورد که بسیار قابل تقدیر است. گرچه تحصیلاتش در زمینه گرافیک نبود اما با درایت و تجربه و کار زیاد طاقت فرسا که ناشی از عشق و علاقه‌اش به کار گرافیک بود ابداعات زیادی در این زمینه را از او ناظر بودیم که طبیعتاً تاثیرش در دیگران بسیار نمایان است. طبق معمول مگسان دور شیرینی زیادی داشت که می‌دانستم از اغلب آن‌ها حتی متنفر بود و جالب اینجاست که بعد از فوتش این افراد خود را شیفته و عاشق او دانسته‌اند و در بازاریابی خود از نامش بسیار بهره‌برداری کرده‌اند و می‌کنند. ممیز چون هیچ وقت به هر دلیل در زندگی خود صاحب فرزند نشد، لذا تمامی عشقش را به هنر گرافیک معطوف کرده بود و به همین دلیل بخشی از تاریخ گرافیک ما را شکل داد.

در مورد هنرمندی چون مرتضی ممیز که پیامی نو برای گرافیک معاصر ایران آورده، نام بردن به عنوان پدر، پیر یا مرشد اساساً نمی‌تواند توصیفی شایسته باشد؛ ولی بدون‌تردید می‌توان از او به عنوان هنرمند پیشگام گرافیک نو در ایران یاد کرد

آغداشلو: ممیز آغازگر یک نهضت در گرافیک ایران بود

ممیز از دهه 1340 خورشیدی هدف و جهتی را مشخص کرد که هر چند دوردست می‌نمود اما دور از دسترس هم نبود و به امتداد همین هدف‌مندی بود که گرافیک به عنوان حرفه و هنری صاحب شان و آبرو شناخته شد و رسمیت گرفت. پیش از آن دوران، گرافیست تنها عضو کارمندی بود در کار تصویرگری صفحات شعر و قصه مجله‌ها و نه بیش؛ و ممیز که جنگجویی بود تنها مانده چنین عنوان و کسبی را کافی ندانست و نپذیرفت.  جایگاه ممیز را با جایگاه کمتر هنرمند معاصری می‌توان مقایسه کرد. ممیز یک آغازگر بود؛ آغازگر نهضتی در کار گرافیک که پیش از او چنین رفتاری در این حوزه روی نمی‌داد. ممیز از امتیاز و مسئولیتی برخوردار بود که هر آغازگری برخوردار است؛ و چون به عنوان آغازگر گرافیک مدرن ایران شناخته شده بود، مسئولیت بیشتری احساس کرد و بیشتر از هر کسی درباره گرافیک تبلیغ کرد. بیشتر از هرکسی این کار را جدی گرفت؛ او هم تعهد یک آغازگر را داشت و هم به عنوان یک آغازگر ناچار بود که دائماً از حوزه خود حراست کند. 

*مرتضی ممیز متولد 4 شهریور 1315 ، 5 اذر 1384 در 69 سالگی درگذشت.