یادداشتی بر داستان چنگ و دندان
پنج تاس شانس برای یوزگربه آفریقایی
آرش نعمتی
جونیور، جیمز جونیور؛ ترنر. یعنی جیمز ترنر جونیو؛ که همه جونیور صدایش میکنند. یکی از خیلیها که خیلی دیده نمیشوند و البته علاقهای هم ندارند که دیده شوند. یک بار هم که در موقعیتی قرار میگیرند و فرصتی فراهم میشود تا از تنهایی درآیند، زیر سایه عضلات درهمتنیده و چشمهای زرد مسافری از آفریقا، این فرصت به دولت مستعجل بدل میشود!
داستان «چنگ و دندان» روایتی کوتاه و شسته از جونیور رفته است که فقط برای قرار گرفتن در تیررسِ دیدِ «داریا» سرنوشتِ خود و 10 دلارِ ته جیبش را به دست پنج تاسِ ته لیوان میسپرد و در یکی از معدود دفعاتی که شانس میآورد و برنده میشود، 10 دلارش ته جیب میماند، البته همراه با یک یوزگربه آفریقایی!
همراه شدنِ داریا با او چنان پیروزی بزرگی است که دردسر پذیرفتن حیوان وحشی را به جان میخرد و بالاخره یوزگربه میهمان خانهاش میشود. از آنجا که در داستان «چنگ و دندان» همه شخصیتها آدمهای معمولی هستند، قصه روال طبیعیِ خود را طی میکند و جشنِ کوچکِ جونیور خیلی دوام نمیآورد.
آنچه این داستان کوتاه را جذاب میکند، حضور یک یوزگربه میان این همه آدم و اتفاقِ ساده است. اوست که محور ایجاد رابطهای نهچندان مستحکم و طولانی میان «لودوویگ» صاحبِ قبلی خودش، «جونیورِ» عادی و خالی از هیجان و «داریای» لاغراندام با آن چشمهای گرد و قرینه؛ درست شبیه قهرمانهای کارتونی را ایجاد میکند.
همه چیز، از هوای بارانی گرفته تا مشتریهای بیحال کافه یا حتی نوشته روی پیراهن لودوویگ، خواننده این داستان را آماده میکند تا منتظر ضربهای مهلک باشد. شاید «مرگ ناگزیز».
نکته جالب در این داستان این است که جونیور پس از رفتن داریا، دیگر آن آدم ترسو و محافظهکار نیست.
نگاه او به جهان و به آدمهای اطراف و حتی به یوزگربه آفریقایی تغییری شگرف میکند؛ گویی آدمی جدید به قصه اضافه شده است. در سریعترین شکل ممکن و در فاصله کوتاه میان وصال و فراق آدمی جدید متولد میشود و شاید یوزگربهای دیگر.
قهرمان داستان با نگاهی نو، درِ اتاق گربه آفریقایی را باز میکند، بی هیچ شک و تردیدی وارد میشود، در را میبندد و تمام.
تام کواراگسن بویل مشهور به تی.سی.بویل نویسنده آمریکایی است که تاکنون ١٤ رمان و بیش از ١٠٠ داستان کوتاه نوشته است. او برای رمان «پایان جهان» برنده جایزه پن فاکنر شده است.
بویل داستان چنگ و دندان را در سال ٢٠٠٥ نوشته و نشر افق این داستان را با ترجمه اسداله امرایی در سال ١٣٩٣ و زیر عنوان شاهکارهای پنج میلیمتری منتشر کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید