تلویزیون، تهدیدی جدی برای جشنواره موسیقی جوان است
عصر جدید، جایی برای کشتن استعدادها
بیتا یاری
این روزها سیزدهمین جشنواره موسیقی جوان در تالار رودکی در جریان است و هر روز در سه یا دو نوبت داوران به ارزیابی اجراهای جوانان داوطلب میپردازند. به علت تعداد بالای شرکتکنندگان که در مرحله اول موردپذیرش قرارگرفتهاند و همچنین گستره وسیع موسیقی ایرانی، نواحی و کلاسیک که این جشنواره آن را پوشش میدهد مدت برگزاری جشنواره حدوداً یک ماه به درازا میانجامد. جشنوارهای که با دبیری مستمر دکتر هومان اسعدی در این 7 دوره ثبات و رشد را بر خود دیده است و بهعنوان مهمترین جشنواره رقابتی موسیقی کشور از آن یاد میشود. چراکه سوای بهکارگیری اساتید مورد وثوق جامعه از هر سبک و شیوهای در قالب هیات داوریها، افزودن موسیقی کلاسیک و گسترش دایره پذیرش داوطلبین در رشتههای نوازندگی تک ساز و همچنین ایجاد آیتم ویژه برای رقابت داوطلبانی که توان خود را فراتر از حد معمول میدانند، موسیقی نواحی را نیز هرسال باکیفیتتر از سال قبل برگزار کرده است که در حقیقت هم شرکتکنندگان موسیقی مردمی و فولک ایران در این رقابتها مورد ارزیابی قرار میگیرند و هم نوازندگان موسیقی شهری ایران(موسیقی دستگاهی) و هم هنرجویان موسیقی کلاسیک غربی. یعنی تمام گستره موسیقی جدی حاضر در کشور با جوانان به محک گذاشته میشود تا آیندهای از موسیقی ایرانمان ترسیم کند. اما همپای این شور و شعف حاصل از ارتقای جشنواره موسیقی جوان تهدیدهایی برای این جوانان همواره از دیرباز وجود داشته و دارد و حالا کمکم دارد عیان میشود که یکی از آنها چیزی نیست جز بزمی شدن، کالایی شدن، غیرفرهنگی شدن!
بزمی شدن نوجوانان و جوانان
یکی از نگرانیهای برگزارکنندگان و البته یکی از تهدیدهای جوانان شرکتکننده در جشنواره همواره این است که ستارههای درخشان جشنواره به اجراکنندههای موسیقی بزمی و مردمپسند تبدیل شوند، یعنی تبدیل یک استعداد هنری به یک کالای قابلخرید و فروش بازاری؛ مرز حساس و باریکی در این بین است که پول و شهرت در آن نقش عمدهای دارد و عاملی است که میتواند جوانان را عوض کرده و از رویکرد هنری به سمت تجاری سوق دهد. میل دیده شدن و درآمدزایی در جامعهای که در آن موسیقی هنوز در جنبه رسمی وضعیت مبهمی دارد و البته تحصیلکردگان و هنر آموختگان زیادی در این چهار دهه تربیتکرده؛ تناقض و شرایط سختی را ایجاد میکند ضمن آنکه اغلب مردم از وضعیت معیشتی خود ناراضی هستند. ازاینرو مراقبت از تفکر و روحیه هنری و فرهنگی جوانان شرکتکننده ضرورت بیشتری دارد.
تفکر فرهنگی
تفکر فرهنگی چیست و چگونه باید از آن مراقبت کرد؟ آنهم در این وانفسای اقتصادی و ظهور شرکتها و تهیهکنندگان موسیقی تجاری که به دنبال استعدادهای شناختهنشده میگردند و البته تلویزیون که اخیراً با کپیبرداری مبتذل از برنامههای نازل تلویزیونهای غربی برنامههای استعدادیابی را نیز برگزار میکند.
شاید باید گفت تفکر و دغدغه فرهنگی داشتن تضمینکننده اجتناب از افتادن به این ورطههای استعدادسوزی است. تفکری که به هنر استعدادهای شناختهشده بهعنوان کالایی قابلخرید و فروش و متعاقباً شهرت زودهنگام توجه نکند و آن را به خود راه ندهد و جز به شکوفایی هنر در قالب هنر و زیبایی نکوشد فرهنگی است. یعنی همان راهی که این جوانان با آموختن هنر موسیقی شروع کردهاند فارغ از درآمدزایی و شهرت؛ با اصالت دادن به موضوع هنر بهعنوان امری زیبا برای آموختن در کنار سایر آموختنیها.
در ایجاد این اندیشه در جوانان خانواده و اساتید نقش مهمی دارند تا آنها را با تفکر غیر بازاری آشنا سازند و از سوق دادن به سمت تجارت بپرهیزند. خانواده بهعنوان اولین کانون رشد و بالندگی و استاد بهعنوان عامل رشد و شکوفایی مهمترین تأثیر را در آگاهسازی و آگاهیبخشی جوانان در این راه دارند و باید این دو توأمان در مراقبت از استعدادهای شناساییشده بکوشند.
ازاینرو حسین علیزاده، آهنگساز صاحب سبک و نام کشورمان که در هیات داوران جشنواره موسیقی جوان حضور دارد میگوید: «به خانوادهها توصیه میکنم همانطور که زحمتکشیدهاند و کودکانشان به این رویداد راه پیداکردهاند همین رویه را ادامه بدهند و به دنبال شهرت نباشند و مطالعه داشته باشند که هنرمند واقعی چه کسی است. هنرمند واقعی فردی نیست که فقط خوب ساز بزند. ما در جشنواره فقط خوب ساز زدن را معیار قرار میدهیم، اما مهم طرز تفکر و اخلاق و فرهنگی است که پشتوانه هنرمند خواهد بود تا نوازندگیاش بهعنوان یک هنر اصیل جلوه کند. امتیازی که در جشنواره به آنها داده میشود تضمینکننده هنرشان نیست مگر اینکه تربیت بچهها در خانوادهها به همین شکل جلو برود.»
تلویزیون بهمثابه کافه کاباره
تلویزیون بهعنوان یک مهاجم فرهنگی در تمامی خانهها راه یافته است و هرچه در سراسر دنیا برای جا انداختن این رسانه بهعنوان عضوی از فرهنگ میکوشند؛ به علت ماهیت اصلی آن که ساختن روزمرگی است عمیقاً کارکردی غیرفرهنگی و بیشتر ضد فرهنگ دارد. ازاینرو حضور در برنامههای استعدادیابی آن عملی است آسیبزننده به جوانان و آفتی است برای جشنوارهای که به استعدادهای برتر موسیقی جایزه میدهد.
عصر جدید بهعنوان یک برنامه استعدادیابی و البته مبتذل و نازل، که کپیبرداری از نمونههای غربی امریکن آیدل، بریتینز گات تلنت و پاپ استارز است حالا بهعنوان تهدید جدی برای جشنواره جوان مطرح شده است آنهم وقتی چندنفری از رتبههای برتر جشنواره موسیقی جوان در آن شرکت جستند.
از زندهیاد احمد ابراهیمی، استاد و مدرس آواز خوب به خاطر دارم که میگفت اساتید او ازجمله نورعلیخان برومند همیشه او را از حضور در برنامههای بزمی و کافهها و کابارهها بر حذر میداشتند هرچند در آن روزگار نیز بودند کسانی که موسیقی اصیل ایرانی را در کافهها اجرا میکردند اما اساتید وزین معتقد بودند که محیط اجرا ماهیت کار را دستخوش تغییر میسازد و از هنر بری میکند.
چراکه شأن هنر متعالی آن نیست که در محافل و بزم و سرگرمی اجرا شود. ازاینرو وقتی علیاکبر گلپایگانی مخفیانه و دور از خبر استاد در کافهای به آوازخوانی میپردازد از کلاس استاد نورعلی برومند اخراج میشود و تا همیشه مورد غضب استاد قرار میگیرد.
عصر جدید بهعنوان یک برنامه استعدادیابی و البته مبتذل و نازل، که کپیبرداری از نمونههای غربی امریکن آیدل، بریتینز گات تلنت و پاپ استارز است حالا بهعنوان تهدید جدی برای جشنواره جوان مطرح شده است؛ آنهم وقتی چندنفری از رتبههای برتر جشنواره موسیقی جوان در آن شرکت جستند
و امروزه گویا جانشین آن کافهها که شرحش پیشتر رفت برنامههای استعدادیابی تلویزیون شده است. برنامههایی که هرچند از هنر تهی است؛ اما به شهرت و ثروت سریعتر منجر میشود.
پدر مادرهای مشتاق نمایش فرزند
از این مساله نباید گذشت که پدر و مادرها نیز در به خطا بردن فرزندانشان نقش بسزایی دارند. آنهایی که بهعنوان والدین، مشتاق نمایش فرزندانشان هستند و شهوت شهرت فرزند را همراه با تأیید خوب ایفا کردن نقش پدر و مادری خویش از بینندگان تلویزیون طلب میکنند هم در به انحراف کشانیدن هنر فرزندانشان سهیم هستند. ضمن آنکه استفاده ابزاری-تبلیغاتی از نوجوانان، جوانان و خانوادهها یا همان پختهخواری تلویزیون از نوجوانان صاحبهنر و ستارههای جوان مسالهای است که باید فعالان حقوق خانواده و جوانان بیشتر بدان بپردازند تا زمینههای سوءاستفاده تبلیغاتی سرگرمی تلویزیونی در خانوادهها فراهم نشود.
تلویزیون و هزار کار غیرفرهنگی
هرچه هست تلویزیون هرگز دغدغه فرهنگی نداشته و ندارد. این مساله را حسین علیزاده، آهنگساز و موزیسین شناختهشده موسیقی ایرانی نیز در انتقاداتش به کارکرد برنامههای استعدادیابی تلویزیون یادآور شده است. چراکه تلویزیون بهعنوان یک عنصر ایجادکننده روزمرگی و سرگرمکنندگی که ماهیت اصلی آن است، بهندرت میتواند کاری فرهنگی را موجب شود و پی بریزد؛ اما تجربه نشان داده در تخریب فرهنگ و ترویج امور مبتذل بهغایت امر تواناست.
دیدگاه تان را بنویسید