نگاهی به نمایش «مولنروژ»
از زشتیهای جامعه با چشمانی بسته عبور نکنیم!
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
هرگاه نامی از محسن تنابنده و احمد مهرانفر به میان میآید یاد ترکیب این زوج دوستداشتنی در کاراکترهای نقی و ارسطو سریالهای پایتخت میافتیم و ناخودآگاه لبخندی بر گوشه لبمان نقش میبند. گویی نام این دو بازیگر توانمند در کنار هم جز ثبت لحظات شادیآور و فرح بخش چیز دیگری را در ذهن آدمی روشن نمیکند. این بار نیز این زوج، در نمایش «مولنروژ» در کنار هم نقشآفرینی کردهاند. «مولنروژ» در معنای واقعی کلمه یک نمایش کمدی متفاوت است که در عین خنداندن از تلخیهای جامعه و چالشهای انسانی و اجتماعی شِکوه میکند. این نمایش با یک واکاوی اجتماعی نوع زیست دو سارق خیابانی و خلافکار را که در یک بنای متروکه زندگی میکنند به نمایش میگذارد.
در این نمایش بخشی از مسائل جامعه و زشتیهای آن که سبب ناراحتیمان میشوند با کلام طنز بر صحنه نشان داده میشود؛ مسائلی همچون فقر، اخاذی و دزدی، ضبط و توقیف حیوانات، بیکاری دختران و پسران، آوارگی آدمها و روی آوردن آنها به مشاغلی چون تولید مشروبات دستساز و خودفروشی در زمره مهمترین مسائل تراژیکی هستند که در قالب زبان طنز به گونهای ساده و بیپیرایه، بدون حاشیهپردازی و شعار و سیاسیکاری بر صحنه تئاتر به نمایش آمده است.
نکته تاملانگیز آن است که این نمایش سعی دارد حقایق تلخ زندگی معاصر را بسیار عریان با زبانی طنز و گاهی هجو نمایش دهد تا زشتیهایی را که در لایه لایه سطوح مختلف جامعه رخنه کرده است را گوشزد کند. به واقع که صحنه تولید مشروبات دستساز و داروها و موادی که این کاراکترهای قصه با آن ترکیب میکردند تا بر میزان تاثیرگذاری نوشیدنی بیفزایند و در نهایت نیز آنها را در پوششهای مشروع در بطریهای عرقیجات به دست مردم میرساندند، یکی از واقعیتهای تلخ جامعه است که در چند سال اخیر مشکلات عدیدهای را برای مصرفکنندگان به وجود آورده است. مسمومیتهای شدید در زمره یکی از معضلات مهم این روزها است که به واسطه تولید و پخش بیرویه همین نوشیدنیهای الکلی دستساز گریبان قشر زیادی از جوانان اعم از دختر و پسر را گرفته و بعضی را نیز به دیار باقی رهسپار کرده است.
یکی دیگر از مسائل مهم و قابل تامل این تئاتر که بسیاری از افراد به آن خرده گرفتهاند زبان جنسی و جنسیتی این نمایش است که سبب شده «مولنروژ» نمایشی هجوآمیز و مبتذل به نظر برسد. باید خاطرنشان کرد این نمایش دقیقا موضوعاتی را انتخاب کرده که از معضلات اجتماعی به روز جامعه هستند؛ ازاینرو افرادی که در این گرداب گرفتار هستند نیز ویژگیها، خصایص، زبان و ادبیات و فرهنگ مربوط به صنف و پایگاه اجتماعی خاص خود را دارند که برای نمایششان حتما باید از همان خصوصیات وام گرفته شود؛ زیرا غیر از این ادبیات و زبان، بیان دیگری برای به تصویر کشیدن مصائب و لایههای پست اجتماع جایز نبوده که به کار برده شود. باید اذعان داشت «مولنروژ» چه اثری سخیف باشد چه غیرسخیف، در درجه اول یک کمدی است که ورای غمی که در بطن داستان نهفته است ظرف چند ساعت تلاش میکند حال مردم را با خندههای بیوقفه خوب کند و شادی را برای لحظاتی کوتاه مهمان مردم کند، مردمانی که به شادی و خنده بیش از هر چیز دیگری نیاز دارند.
از منظر روانشناسی نیز باید خاطرنشان کرد دو شخصیت اصلی نمایش آدمهای طرد شده، شکست خورده و وامانده از نظام خانواده و چرخه اقتصادی اجتماعی هستند که خیلی دور از جامعه ما و احوال و روزگار آدمیان شهر ما نیستند. عدهای در کسب نان به شغل تولید و پخش مشروبات الکلی دستساز گرفتار میشوند و عدهای دیگر نیز برای فرار از مشکلات معیشتی، گرانی و بیکاری به آن پناه میآورند. مردمانی که برای چند صد هزار تومان بیشتر به کسب و کارهایی روی میآورند که به قیمت مرگ خیل زیادی از هموطنان و همشهریان خودشان تمام میشود. سناریوی تلخ و تکراری که هر روز هم با گسترش بیکاری و فقر جوانان روز به روز بر آمار کشف مشروبات تقلبی و ضبط ادوات ساخت مشروبات دستساز و کوری و مرگ نوشندگان الکل افزوده میشود.
دیدگاه تان را بنویسید