محمدحسن خدایی

جشنواره چهل‌وسوم بین‌المللی تئاتر فجر از سوم بهمن ماه 1403 آغاز شده و میزبان گروه‌های مختلف و متنوع تئاتری قرار گرفته است. با آن‌که خبر چندانی از گروه‌های معتبر خارجی نیست اما کمابیش اجراهایی از منطقه اوراسیا به این رویداد سالانه دعوت شده و برای سنجش کیفی آثار باید به انتظار نشست و کیفیت اجرایی گروه‌های تئاتری را به قضاوت نشست. به هر حال چند سالی می‌شود که انزوای تئاتر ایران بیش از گذشته به چشم می‌آید و مراودات و مبادلات فرهنگی موثری با کشورهای پیشروی هنرهای نمایشی صورت نگرفته است. توگویی برگزارکنندگان جشنواره، از سر انجام وظیفه اداری، با چند گروه نه چندان معتبر وارد مذاکره شده و آن‌ها را به تهران دعوت می‌کنند که میهمان ما ایرانیان شوند و تک اجراهایی را هم برای تماشاگران جشنواره بر صحنه آورند تا قدردانی خویش را از این مهمانی به نمایش گذارند. کافی است به سال‌های گذشته نگاهی اجمالی کرد و تفاوت‌ها را از منظر کیفی متذکر شد. دیگر خبری از «هملت» اوسترمایر و آثار باشکوه روبرتو چولی نیست و کسی از کاستولوچی و یوجین باربا برای سفر به ایران و انتقال تجربه دعوت نکرده و عنوان بین‌المللی جشنواره چندان که باید قاطبه اهالی تئاتر این مملکت را راضی نمی‌کند. این کم‌فروغی در زمینه حضور گروه‌های خارجی تا حدودی به مشکلات مالی برگزارکنندگان مربوط بوده و صد البته در این بین از تحریم‌های ظالمانه امریکا و اروپا و شرکای اقتصادی‌اش هم نمی‌توان غفلت کرد. بنابراین جای تعجب نخواهد بود که تئاتر این روزها در بی‌ارتباطی با تئاتر روز جهان، بیش از پیش، درون‌گرا و درون‌زا شود و در خودماندگی را زندگی کند. همچنین که تعطیلی جشنواره تئاتر دانشگاهی، ضربه مهلکی به پیکر نحیف تئاتر بدنه وارد کرده و موجب فراگیری سهل‌پسندی و ابتذال زیباشناسانه گروه‌های تئاتری شده است. هزینه‌های بالا، شتاب‌زدگی گروه‌ها در تولید نمایش و همچنین فقدان تشکیل کمپانی‌های باکیفیت تئاتری، به فضایی منتهی شده که چندان قابل دفاع کردن نیست و می‌بایست برای عبور از این مهلکه فی‌الواقع کاری کرد. نکته‌ای که در این سال‌ها به مرور وضعیت بغرنج‌تری به خود گرفته و موجب بی‌انگیزی افراد مستعد و خروج همیشگی‌شان از فضای تئاتر شده است. 

    امید است جشنواره امسال با دبیری خیرالله تقیانی‌پور به خوبی برگزار شده و محلی باشد برای خلاقیت و رفاقت گروه‌های تئاتری. از یاد نبریم که چگونه روزگاری جشنواره تئاتر فجر مهم‌ترین رویداد تئاتری کشور بود و استقبال از آن، امری فراگیر میان خانواده تئاتری کشور. اینکه چرا این روزها فروغ گذشته را ندارد پرسشی است گشوده که پاسخ‌های چالش‌برانگیزی را طرح خواهد کرد.

   حال به دو اجرایی بپردازیم که به تازگی بر صحنه بودند و توانستند به نسبت رضایت تماشاگران را جلب کرده و لحظات خوبی را خلق کنند. از دو کارگردان که محصول دانشگاه تهران هستند و فعال این عرصه پر از ماجراجویی و خطر.

نمایش اول- باغ دکتر کوک 

نمایش «باغ دکتر کوک» به نویسندگی آیرا لوین امریکایی و کارگردانی ملودی آرام‌نیا به تازگی در سالن استاد ناظرزاده کرمانی مجموعه ایرانشهر بر صحنه رفت و با استقبال گرم مخاطبان روبرو شد. نمایشی جنایی که ایده مرکزی‌اش بر مبنای برپا کردن یک اجتماع انسانی آرمانی در یک شهر کوچک شهری شکل گرفته و بدین منظور، از بین بردن انسان‌های معلول و نابهنجار به دست پزشک قدیمی شهر که پیرزنی است مجرب در دستور کار قرار گرفته و در مدت زمان سی سال به وقوع پیوسته است. آریا لوین استاد درام‌های جنایی روانشناختی است. در نمایشنامه «باغ دکتر کوک» ورود مرد جوانی که روزگاری در این شهر کوچک زندگی می‌کرده و حال با مدرک پزشکی بازگشته تا به زادگاهش سری بزند اوضاع را بهم ریخته است. چراکه مرد جوان به رازهایی پی برده و تلاش دارد با دانش و مهارت خویش از این وضعیت جلوگیری کند. اما مسئله اینجاست که پزشک قدیمی شهر در مواجهه با تهدیدات مرد جوان، برآشفته شده و تصمیم می‌گیرد در مقابل وضعیت تازه مقاومت از خود نشان دهد. فرجام کار به مرگ دکتر پیر ختم شده و این شهر کوچک می‌بایست با دکتر جوان سر کند.    ملودی آرام‌نیا در مقام کارگردان در پی آن است که فضای معمایی آریا لوین را از طریق طراحی صحنه واقع‌گرایانه برسازد. همه چیز در خدمت فضاسازی قرار گرفته و در این زمینه می‌شود گفت اجرایی به نسبت موفقیت‌آمیز بر صحنه آمده اسـت. 

 

بی‌شک تماشاگران درام‌های جنایی روانشناختی می‌توانند از تعلیق جاری و ساری در طول روایت لذت برده و به همراه شخصیت‌ها در پی کشف حقیقت و برپایی نظام اخلاقی افرادی باشند که در این منازعه پیروز شده‌اند. ستاره پسیانی، رامین سیاردشتی، پاشا رستمی و رامتین هوشمند چهار بازیگر اجرا بوده و توانسته‌اند فضای معمایی نمایش را اجراپذیر کنند و تجربه قابل قبولی را برای مخاطبان رقم بزنند.

نمایش دوم- تشنگان

امیر شمس بعد از مدت‌ها دوری از عرصه بازیگری تئاتر، به تازگی نمایشنامه‌‌ای از وجدی معود را در سالن انتظامی خانه هنرمندان بر صحنه آورد و در مقام کارگردان توانست نمره قابل قبولی دریافت کند. شش ماه تمرین مداوم یک گروه جوان و باانگیزه، به اجرایی خلاقانه از نمایشنامه «تشنگان» منتهی شده بود که به واقع تماشایی و نابهنگام به نظر می‌رسید. قصه نمایش در رابطه با پیدا شدن جنازه پسری جوان بعد از پانزده سال است آن‌هم در کشور آرام و کم‌جمعیتی چون نروژ. ساختار روایی مبتنی بر تک‌گویی به همراه فضایی شاعرانه و استعاری، با همان تکنیک نوشتاری نویسنده‌ای چون وجدی معود که بر پایه تخیل و حاشیه‌روی‌های ماهرانه از منطق بازنمایی استوار است، نمایشنامه تشنگان را به یکی از متن‌های قابل اعتنای این سال‌ها بدل کرده است. 

    امیر شمس تلاش کرده بود با خلق فضایی انتزاعی، کمابیش بر مهارت بازیگران تکیه کند و با تمایزگزاری مابین شیوه حضورشان، تشنگی هر کدام را با رنگ و بویی متفاوت بازتاب دهد. در این بین شخصیت موردوک که سال‌ها پیش در رودخانه شهر غرق شده بود و به تازگی ردپایی از جنازه‌اش پیدا شده، حال با حرافی‌‌های مداومش که رنگ و بویی اعتراضی داشت، همه اهالی شهر را عاصی کرده و غافلگیر کرده بود. در نهایت اجرا با نگاهی استعاری و رویکردی استعلایی، تاریخ مدفون شخصیت‌های نمایشی را رویت‌پذیر کرده و امکان رهایی و رستگاری را مابین این جماعت گرفتار زندگی روزمره مطرح کرده بود. نمایش تشنگان یادآور تئاتر دانشگاهی و از آثار تجربی و به یادماندنی امسال خواهد بود. اجرایی که بازیگرانش در انتها با پوشاندن صورت با پارچه‌ای رنگین، به سکوت تن داده و فیض را در جهان سکولار جستجو می‌کنند حتی اگر گرفتار روان‌پریشی و زمان‌پریشی شده باشند.