محمد تقی‌زاده

نیمه شهریور ماه، با اکران «قیف» اثر محسن امیریوسفی، رضا عطاران بار دیگر با یک فیلم کمدی به سینما بازگشت؛ منتها با این تفاوت که عطاران علاوه بر بازیگر، به عنوان فیلم‎نامه‌نویس نیز در این پروژه حضور داشته است. این ستاره که سال گذشته با کمدی «ویلای ساحلی» مدعی فتح گیشه بود، نتوانست این جایگاه را به دست بیاورد و در گیشه ناکام بود. حالا پس از گذشت تقریبا یک سال، نوبت به «قیف» رسیده است. این فیلم قصه‌ای فانتزی و تخیلی را روایت می‌کند و نسبت به دیگر فیلم‌های کمدی سینمای ایران، اثر متفاوتی است. «قیف» فعلا طی دو هفته اول اکران فروش خوبی داشته است، اما با اکران کمدی‌های جدید «زودپز»، «صبحانه با زرافه‌ها» و «70 سی»، رقابت «قیف» با دیگر آثار سخت خواهد شد. 

خلاصه داستان: فیلم قیف روایت ماجراهایی عاشقانه بین چند انسان و غیرانسان است که مدام در معرض خطر قرار می‌گیرد. در خلال این موقعیت‌ها، موضعی انتقادی هم به وضعیت جامعه دارد. قیف مخفف اسم شخصیت رضا عطاران است؛ کسی که از سیاره‌ای به نام هیرکانی به زمین آمده عاشق شده و سر سفر عقد نشسته این موجود فرازمینی اما گرفتار دشمنان قبیله خود هیرکینی ها میشود و نزدیک است که به شکل گربه درآید.

نمی‌توان درباره فیلم قیف نوشت و درباره آن گفت‌و‌گو کرد و متاثر و کنجکاو سه نام موثر و مهم آن قرار نگرفت. سه نامی که سال‌ها در سینمای ایران سابقه حضور فعال دارند و حضور و عدم حضور آن‌ها در کیفیت و سبک و پیشبرد روایت فیلم اهمیت زیادی دارد: ۱. محسن امیر یوسفی (نویسنده و کارگردان) ۲. رضا عطاران (نویسنده و بازیگر) ۳. سعید ملکان (تهیه‌کننده)

امیریوسفی از افراد همه فن حریف سینمای ایران است که از فیلم کوتاه و مستند و تیزرهای تبلیغاتی شروع کرده و انواع و اقسام کارهای صنفی در خانه سینما را برعهده داشته است. او هم اکنون رئیس کانون کارگردانان سینما است.

امیر یوسفی با ساخت ۴ فیلم «خواب تلخ»، «آتشکار»، «آشغال‌های دوست داشتنی» و همین «قیف» به فیلمسازی نوگرا، تجربه‌گرا و همچنین متفاوت از فضای مرسوم و کلیشه‌های رایج سینما معروف است که گزیده‌کاری او و ویژگی‌های مذکور سبب شده، هر فیلم جدیدی از او کنجکاوبرانگیز باشد و تماشاگران سینمای ایران را به صرافت تماشای آن مجبور کند.

قیف هم در ادامه تجربه‌گرایی امیر‌یوسفی ساخته شده و فارغ از اینکه پرداخت درستی داشته و ایده‌‌ها به خوبی دراماتیزه شده باشند، فیلم مهمی در سینمای ایران محسوب می‌شود. فیلمی در گونه فانتزی و فضای نسبتا سورئال که نمونه این گونه سینمایی به تعداد انگشتان یک دست نیز در سینمای بدنه ایران وجود ندارد و از این بابت توجه به فیلم قیف می‌تواند برای طرفداران جدی‌تر سینمای مهم باشد و اینکه قیف در ادامه سبک غیرکلیشه‌ای و مدرن امیر یوسفی ساخته شده و ساختار جالب و جدیدی دارد.

رضا عطاران یک برند تجاری و جذاب در سینما و یک سوپراستار در فضای سینمای کمدی ایران است که صرف حضور او در یک فیلم، می‌‌تواند جذاب و پرمخاطب شود. البته استثنائاتی هم در این قاعده وجود دارد و فیلم سینمایی «ویلای ساحلی» با وجود رضا عطاران نتوانست انتظارها را برآورده کند و تا حدی فرمول‌های فروش را زیر سوال برد اما در نگاه کلی، عطاران یک بازیگر خلاق و بفروش در سینمای ایران است که حضور او در فضای کلی فیلم‌ها به خصوص آثار کمدی بسیار موثر است.

شمایل بی خیال، خاکی و صداقتی که او در کاراکتر همیشگی خود نشان داده، سبب شده که مخاطبان سینمای ایران با وجود کلیشه‌ای شدن بازی او هم، این مدل بازی و سبک همیشگی را بپسندند و همراهی با شخصیت او را حفظ کنند. مرور کارنامه بازیگری عطاران نشان می‌دهد که در حدود ۵۰ فیلم سینمایی در کارنامه حرفه‌ای او وجود دارد که بیشتر آن‌ها کمدی هستند و در اغلب آن‌ها نیز شمایل مشابهی از عطاران به تصویر درآمده است با این وجود این شمایل همیشگی، مخاطبان از حضور او ابراز رضایت کردند و شیرینی و خلوص او را پسندیدند تا عطاران در کنار پژمان جمشیدی و جواد عزتی از محبو‌ب ترین کمدین‌های سینمای بعد انقلاب باشد که در یک دهه اخیر، پر فروش و فاتح گیشه سینماها بودند.

سعید ملکان را نباید یک تهیه‌‌کننده صرف برای فیلم قیف به شمار آورد چرا که او علاوه بر تهیه‌کنندگی و تلاش برای جذب سرمایه، یک چهره‌پرداز، کارگردان، فیلمنامه‌‌نویس و بازیگر است که جملگی این تجارب برای هر پروژه سینمایی می‌تواند مفید فایده باشد و این اهمیت حضور ملکان را در پروژه‌‌های سینمایی مضاعف کرده است.

فضای فانتزی و متفاوت قیف شاید بدون حضور یک تهیه‌‌کننده باتجربه و سینماگر باسابقه محقق نمی‌شد: از حضور رضا عطاران به عنوان بازیگر و نویسنده تا جلوه‌‌های ویژه خاص و فراوان فیلم و حضور عوامل حرفه‌ای سینما از موسیقی مسعود سخاوت دوست تا تدوین میثم مولایی، ماحصل این حضور است و فارغ از بازخوردهای مثبت و منفی پیرامون فیلم، با اثری متفاوت با آثار کلیشه‌ای سینمای ایران روبرو هستیم که می‌توانست به یک اثر ماندگار بدل شود، اثری که قربانی فیلمنامه ضعیف و پرداخت سرسری شد.

قیف با تمام خلاقیت‌‌هایی که ذکر آن در بالا آمده و بی انصافی است آن‌ها را نادیده بگیریم، در مجموع اثری هدر رفته و تلف شده است که نه مخاطب خاص بلکه مخاطب عام نیز با آن ارتباط برقرار نمی‌کند. تشتت روایی فیلم از بزرگترین ایرادات آن محسوب می‌شود که معضل اصلی آن نیز هست. فیلم از همان دقایق اولیه دچار فرعیات می‌شود و داستانگویی را فراموش می‌کند و بدون هیچ اسلوب و قاعده‌ای به پیشبرد روایت فیلم می‌پردازد. 

استراتژی اصلی سازندگان اتکا به هوشمندی و شیرینی عطاران در جذب مخاطب، شوخی‌های اینستاگرامی و فضای جدید و فانتزی است که هیچ کدام بدون یک نخ تسبیح به سرانجام نمی‌رسند نتیجه آن شده که تماشاگر اصلا ماجرایی برای دنبال کردن ندارد و به اصطلاح سینمایی، تعلیقی شکل نمی‌گیرد که بتوان به همراهی با آن دل بست. ماجرای تفاوت خسرو با بازی معمولی عطاران و غیر زمینی بودن آن خیلی دیر مطرح می‌شود و به مساله فیلم و متعاقب آن مساله مخاطب بدل نمی‌َشود. تقابل زمینی و غیرزمینی بودن کاراکترها موضوع جذاب و جالبی است که بارها دستمایه فیلم‌ها و سریال‌های مختلف شده اما در قیف اصولا مساله فیلمنامه‌نویس نبوده است برای همین بوده که مدام میان ماجراها و موقعیت‌‌های مختلف در نوسان و تغییر هستیم و فیلم نه تنها مبتنی بر اینستاگرام بلکه برای استفاده و وایرال شدن در این فضا طراحی شده است برای همین است که کلیپ‌های وایرال شده از قیف خیلی خیلی بیشتر از خود فیلم و تماشای آن می‌‌‌تواند جذاب و  

دیدنی باشد!