محمدحسن خدایی

جشنواره تئاتر فجر به ایستگاه 42 رسیده و این روزها میزبان گروه‌های مختلف اجرایی است. با آنکه این رخداد هنری با توجه به غیاب بزرگان و باتجربه‌های عرصه تئاتر، کیفیت سال‌های پررونق خویش را ندارد اما همچنان امکانی است برای حضور جوانان و گروه‌های نمایشی از نقاط دور و نزدیک کشور. در این رویداد فرهنگی، گروه‌های کم‌تر شناخته شده می‌توانند دغدغه‌ها و خلاقیت‌های هنری خویش را به میانجی شیوه‌ اجرایی که به‌ کار می‌گیرند به مخاطبان علاقه‌مند ارائه کرده و باب گفتگو و تعامل سازنده را با یکدیگر ایجاد کنند. امسال تلاش شده به بهانه تعطیلی جشنواره تئاتر دانشگاهی، یک جشنواره مخصوص دانشجویان در دل جشنواره 42 تاسیس شود تا شاید بیش از این گسست در روند تئاتر دانشجویی ادامه نیابد. اما همچنان با توجه به کیفیت آثاری که در این بخش شرکت کرده‌اند می‌توان جای خالی تئاتر دانشگاهی را احساس کرد و آرزوی بازگشایی این رخداد مهم تئاتری را داشت. 

 مدت‌ها است که جشنواره تئاتر فجر با توجه به افتتاح سالن‌های خصوصی، تنها ویترین مهم تئاتر کشور محسوب نمی‌شود و این شب‌ها، عده زیادی از گروه‌ها ترجیح داده‌اند به اجراهای خود در سالن‌های خصوصی ادامه داده و میزبان مخاطبان پیگیر خود باشند

    مدت‌ها است که جشنواره تئاتر فجر با توجه به افتتاح سالن‌های خصوصی، تنها ویترین مهم تئاتر کشور محسوب نمی‌شود و این شب‌ها، عده زیادی از گروه‌ها ترجیح داده‌اند به اجراهای خود در سالن‌های خصوصی ادامه داده و میزبان مخاطبان پیگیر خود باشند. اما با تمامی این مسائل، جشنواره تئاتر فجر همچنان یکی از مهم‌ترین فرصت‌ها برای مواجهه با اهالی تئاتر در گوشه و کنار کشور است و از این باب، گروه‌هایی که از مناطق مختلف به این جشنواره راه یافته‌اند این امکان را می‌یابند از حال و هوای تئاتر این روزهای کشور آگاه شده و به تماشای اجراها بنشینند. اما از یاد نبریم که بسیاری از این گروه‌های تئاتری شهرهای کوچک به لحاظ مالی توانایی اسکان 10 روزه در پایتخت را نداشته و مجبور هستند بعد از اجرا، بلافاصله به شهر خود بازگردند و از راه دور جشنواره را دنبال کنند. امید است در آینده وزارت ارشاد با تامین مالی گروه‌های اجرایی، این بخت را برای تمامی گروه‌های شرکت‌کننده فراهم کند و اجازه دهد تعامل و گفتگوی بیشتری میان هنرمندان خلاق این عرصه از نقاط دور و نزدیک کشور جریان یابد. این آرزویی محال نیست اگر که متولیان امر فرهنگ به ضرورت عادلانه کردن توزیع منابع باور داشته و فرصت‌های برابر برای تمامی اهالی تئاتر ایجاد کنند. نهاد اجتماعی تئاتر بدون هنرمندان تمامی کشور، فقیر و سترون خواهد شد و یکی از وظایف مرکز هنرهای نمایشی بی‌شک تلاش برای حضور طیف‌های مختلف فکری و اجرایی از نقاط مختلف کشور است. تجربه سال‌ها برگزاری این رخداد فرهنگی انقلاب 57 به همه ثابت کرده که تمرکز بیش از اندازه منابع و امکانات در پایتخت، چگونه به نابرابری و احساس تبعیض دامن زده و جوانان خلاق اما محروم عرصه نمایش را به سرخوردگی خواهد کشاند. علاج مسائل هنری کشور بدون تردید، عدالت‌محوری و آزادی‌خواهی است. جشنواره تئاتر بین‌المللی فجر، باید به عدالت و آزادی بیش از همه چیز فکر کند و در پی آن باشد.

جشنواره تئاتر فجر به ایستگاه 42 رسیده و این روزها میزبان گروه‌های مختلف اجرایی است. با آنکه این رخداد هنری با توجه به غیاب بزرگان و باتجربه‌های عرصه تئاتر، کیفیت سال‌های پررونق خویش را ندارد اما همچنان امکانی است برای حضور جوانان و گروه‌های نمایشی از نقاط دور و نزدیک کشور

   نمایش ایل 

بار دیگر «آژمان بیژنی‌نسب» با اجرایی تازه به نام «ایل خون» به صحنه بازگشته است و در تالار وحدت، در اولین روز جشنواره، با هنرنمایی گروه پرتعداد و همدل خویش، تجربه به یادماندنی از مواجهه با یک نمایش ایرانی را فراهم کرده است. نمایش «ایل خون» به مانند کارهای قبلی این گروه فسایی، اقتباسی است از یک نمایشنامه مهم تاریخ درام جهان. این‌بار نمایشنامه مکبث از ویلیام شکسپیر نقطه عزیمت گروه قرار گرفته و نمایش «ایل خون» از دل مواجهه با آن زاده شده است. نام مکبث به «مکو» تغییر یافته و لیدی مکبث هم به «للو». خواهران جادو هم به اجنه‌ها و شیطان بامزه‌ای بدل شده‌ و در طول اجرا بنابر ضرورت سروکله‌شان پیدا می‌شود و مدام مکو را وسوسه می‌کنند که علیه خان دست به اقدام بزند و به تنهایی بر صندلی قدرت بنشیند. خیانت که مهم‌ترین ایده مرکزی مکبث شکسپیر است اینجا هم به نوعی بازتاب یافته و فرجام ایل را به مخاطره و وحشت افکنده است. 

   آژمان بیزنی‌نسب مانند اجراهای قبلی خویش، با اعتماد به اقلیمی که در آن زندگی می‌کند، فضایی ایلیاتی خلق کرده و نمایشی پر از رنگ، جادو و شگفتی بر صحنه آورده است. بدن بازیگران به معنای دقیق کلمه مبتنی است بر بازی فیزیکال. اما این رویکرد از دل زیست ایلیاتی شخصیت‌های نمایش بیرون آمده و ادا و اطوارهای سترون اجرایی محسوب نمی‌شود. امکان‌های بالقوه زیستن در یک ایل قشقایی، آن هم در دل طبیعت به گروه اجرایی این جسارت را بخشیده که به شهود و تجربه خویشتن اعتماد کنند و مقهور زندگی مدرن شهری نشوند. این دیالکتیک انسان ایلیاتی با طبیعت بکر و ظرفیت‌های نامکشوف روایی و اجرایی آن، نمایش «ایل خون» را واجد خودآیینی شگرفی کرده که فی‌الواقع تماشایی و نابهنگام است. نشانه‌هایی که به کار گرفته می‌شود در موجزترین شکل خویش، اشاره‌ای هوشمندانه و تفسیرگر هستند از یک کلیت فراگیر از مناسبات فرادستی و فرودستی در ایل‌های قشقایی. اجرا در تلاش است کمینه‌گرایانه راوی مناسبات یک ایل قشقایی باشد بی‌آنکه از یاد ببرد که این روایت به میانجی درام مدرن و فضای انتزاعی‌اش قرار است اجراپذیر شود. بنابراین شیوه تولید مادی این نمایش، بر امر جمعی استوار بوده و اغلب بازیگران خود را جزئی از یک کل هماهنگ و منسجم می‌داند که باید برای به حرکت درآمدن چرخ نمایش، در خدمت استراتژی کارگردان باشند. از نکات قابل‌اعتنای اجرا، شکل و شمایل اجنه‌ها و شیاطین است، یادآور نقاشی‌های هیرونیموس بوش و آن هیبت 

زشت دوست‌داشتنی. 

    برای تغییر صحنه‌ها از پرده‌ای عظیم و چهل‌تکه استفاده می‌شود. این پرده عظیم که عرض تالار وحدت را می‌پوشاند از پارچه‌ها و البسه محلی دوخته شده و پر است از رنگ و نشاط و ظرافت. همچنان‌که برای صحنه‌هایی چون کابوس‌های مکو و قتل خان، از پارچه‌ای سیاه‌رنگ استفاده شده و به خوبی فضای ایلیاتی ایل را برمی‌سازد. این تمهیدات اجرایی در استفاده از پارچه‌های محلی، علاوه بر اینکه به لحاظ بصری، چشم‌نواز است استعاره‌ای از تکثر آداب و سنن مردمان آن مناطق هم هست. شوربختانه در این سال‌ها این تکثر مورد هجوم لباس‌ معیار مرکزنشینان قرار گرفته و برای حفظ این میراث انسانی، باید بیش از این مقاومت کرد.

اجرای نمایش «ایل خون» را می‌توان اتفاق مبارکی در فضای فرهنگی کشور دانست. در زمانه‌ای که اغلب گروه‌های اجرایی ترجیح می‌دهند از یک نگاه غربی به وضعیت اینجا و اکنون ما نگاه کنند، آژمان بیژنی‌نسب و گروه اجرایی‌اش، غرب را از یک منظر شرقی و محلی به نمایش گذاشته‌اند

    در نهایت اجرای نمایش «ایل خون» را می‌توان اتفاق مبارکی در فضای فرهنگی کشور دانست. در زمانه‌ای که اغلب گروه‌های اجرایی ترجیح می‌دهند از یک نگاه غربی به وضعیت اینجا و اکنون ما نگاه کنند، آژمان بیژنی‌نسب و گروه اجرایی‌اش، غرب را از یک منظر شرقی و محلی به نمایش گذاشته‌اند. البته نمایش «ایل خون» را می‌توان ادامه راه هنرمندانی دانست که نگاهی انتقادی به هجوم فرهنگ غرب داشته و سعی کرده‌اند با فرمی تازه و ایرانی، واکنشی خلاقانه به این مسئله نشان دهند. بی‌شک گفتگوی فرهنگی شرق و غرب با جهان‌شمول شدن ارزش‌های ملهم از سرمایه‌داری کمابیش به نفع هژمونی غرب بوده اما این روند باید نقد و دگرگون شود. هنرمندان فسایی جشنواره تئاتر فجر، پیشنهادهای تازه‌ای برای تئاتر محافظه‌کار این روزهای ما دارند. یک ایل که از قضا جهانشمول است و پر رمز و راز.