محمدحسن خدایی

 

یکم تقلای قابل اعتنای تئاتر جوانان خارج از مرکز: نمایش اتاق کوکی

این روزها بار دیگر پرسش از ضرورت به صحنه آوردن یک اجرای تئاتری در این شرایط دشوار اجتماعی مطرح است. پرسشی که با توجه به التهابات دو ماه اخیر می‌بایست مهم تلقی شود. اگر روزگاری آدورنو بر خودآیینی اثر هنری تاکید داشت و این گونه می‌نوشت که «هنر به این دلیل امری اجتماعی نیست که محتوای مادی‌اش را از جامعه برمی‌گیرد؛ برعکس، امری اجتماعی است عمدتاً به این دلیل که در تقابل با جامعه می‌ایستد. اینک هنر تنها از آن رو می‌تواند چنین تقابلی را برقرار کند که خودبنیاد شده است. هنر با منعقد کردن خود درون وجودی که رو به خویش دارد جامعه را نقد می‌کند.» حال با توجه به حال و هوای این روزهای کشور، می‌توان پرسش آدورنو را این گونه بسط داد که آیا می‌توان همچنان بر خودآیینی پای‌فشرد و فی‌المثل اجرایی چون «اتاق کوکی» را با آن فضای خودآیین واکنشی محافظه‌کارانه فرض کرد به روح زمانه‌ای که به آن خیره شده است؟ امیر جاسمیان آزاد در مقام نویسنده، نگاهی کمابیش متعارف دارد به جهانی که خلق کرده. یک فضای دیستوپیایی که در چنبره ماشین و نظم بروکراتیک، از انسان‌ها عاملیت‌زدایی می‌کند و آن‌ها را همچون موجودات تک‌ساحتی به انقیاد خویش درمی‌آورد. اجرای «اتاق کوکی» گرفتار نمادگرایی است و چندان امکان گشایش و مقاومت را به نمایش نمی‌گذارد. موقعیت مکانی و تاریخی نمایش یادآور سرمایه‌داری غرب است و حتی شخصیت‌ها با چشم‌اندازی غربی نام‌گذاری شده‌اند. مهران مکری و امین سنجربیگی در جایگاه کارگردانی، با بودجه اندکی که در اختیار داشته‌اند تلاش دارند فضای پاد-آرمان‌شهرگرایانه نمایشنامه را ذیل عقربه‌های ساعت و چرخنده‌های صنعتی تعیّن مادی بخشند. اما نکته اینجاست که بازنمایی فضای آخرالزمانی یک وضعیت توتالیتر، پیش از این به شکل درخشانی در تئاتر و ادبیات و سینمای جهان غرب به تصویر کشیده شده و انسان ایرانی توان چندانی برای ساختن خلاقانه این قبیل وضعیت‌های تاریخی ندارد. بنابراین حاصل کار در اینجا یک روایت تقلیدی و آشنا از یک دیستوپیای غربی است که چندان ما را به وجد نمی‌آورد و شگفت‌زده نمی‌کند. به لحاظ فلسفی نمایش «اتاق کوکی» نگاهی انتقادی به نقش مخرب تکنولوژی در زندگی انسان مدرن دارد. رویکردی که با توجه به فضای پر التهاب اجتماعی این روزهای کشور، به نظر نقدی رادیکال نمی‌تواند باشد.

 از این منظر می‌توان بر این اجرا این نقد را وارد دانست که «نسبت این نمایش و فضای تیره و تاری که ترسیم کرده با اینجا و اکنون ما چیست؟» مخصوصاً اگر این نکته را مد نظر داشته باشیم که این گروه جوان تئاتری از غرب کشور به تهران آمده است و می‌دانیم که مردمان غرب کشور برای خروج از توسعه‌نیافتگی با صنعت و تکنولوژی همدلی دارند. اما طنز ماجرا اینجاست که هنرمندان جوانی که از آن منطقه به مرکز تئاتر کشور آمده‌اند بیش از آنکه مسائل و مصائب مردمان خویش را بازتاب دهند در پی نقد مدرنیزاسیون هستند و علیه عقلانیت ابزاری بیانیه می‌خوانند. بنابراین پرسش از ضرورت اجرای تئاتر باید با پرسش دیگری همچون «به راستی کدام تئاتر؟» همراه شود. «اتاق کوکی» به آینده می‌پردازد اما نسبت خویش را با «اکنون» نمی‌تواند روشن کند چراکه به نظر می‌آید از آن عقب افتاده است. اجرایی که بر خودآیینی خویش در نسبت با اتفاقات سیاسی زمانه‌اش تاکید دارد اما این روزها تئاتر بیرون از سالن‌های در حال اجرا شدن است.

 

دوم تکاپوی این روزهای تئاتر بدنه: دوستان کمدی

از معدود اجراهایی که این روزها در یکی از سالن‌های تئاتری تهران بر صحنه است و تلاش دارد نظر مخاطبان را تا حد امکان تأمین کند اجرای «دوستان کُمُدی» است. نمایشنامه‌ای از «گابور راسوو» با ترجمه ساناز فلاح‌فرد که به تک‌افتادگی و انزوای انسان مدرن می‌پردازد و جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که با پرداخت مقداری پول، می‌شود در آن برای خود دوست تهیه کرد و ابایی از نگهداری‌اش در یک کُمُد دیواری نداشت. بابک توسلی در مقام کارگردان به نمایشنامه وفادار مانده و روایتی کمابیش متعارف از این کمدی سیاه بر صحنه آورده است. زیباشناسی این اجرا کمابیش در راستای آن چیزی است که طبقه متوسط شهری ساکن کلانشهر تهران در این سال‌ها در پی آن بوده است. اجرایی با بازیگران شناخته‌شده تئاتر و سینما که فروش خوب در گیشه را تا حدودی تضمین کنند. البته از یاد نباید برد که چگونه طراحی صحنه امیرحسین دوانی با استفاده حداکثری از آیینه‌های مواج، تلاش دارد مخاطبان را در یک وضعیت هستی‌شناختی تدافعی قرار دهد و به نوعی آنان را مرعوب تصویر تهاجمی خویش سازد. به لحاظ فرمال و شیوه اجرایی، خوانش امیرمحمد ابراهیمی از این نمایشنامه که قبل از این در سالن اصلی تئاتر مولوی بر صحنه رفت، خلاقیت بیشتری را به نسبت به اجرای بابک توسلی به نمایش می‌گذاشت. اجرایی که فاصله‌مندی شخصیت‌ها را تا به انتها حفظ می‌کرد و بر طبقاتی بودن روابط اجتماعی تاکید داشت. بابک توسلی ترجیح داده تا بازیگران مدام این فاصله‌مندی طبقاتی را از میان بردارند و در راستای یکدیگر حرکت کنند و نوعی از درهم‌آمیزی روابط انسانی را تجربه کنند. این رویکرد اجرایی از وجه اجتماعی و انتقادی نمایشنامه «گابور راسوو» کاسته تا مفرح‌تر به نظر آید. به هر حال مناسبات مادی تولید تئاتر در سالن مولوی با پردیس تئاتر شهرزاد تفاوت دارد و زیباشناسی گروه‌های جوان دانشجویی در بازنمایی روابط انسانی با یک گروه حرفه‌ای نمی‌تواند هم‌راستا باشد. نمایشنامه دوستان کمدی چشم‌اندازی از آینده را در مقابل دیدگان ما می‌گشاید. اینکه سرمایه‌داری برای تمامی رنج‌های بشری راه‌حل‌های کاربردی دارد و تنها کافی است که انسان مدرن با این فرصت‌ها به شکل همدلانه‌ای روبرو شود و با پرداخت پول لازم، فی‌المثل برای تنهایی و انزوای خویش، یک «دوست» تهیه کند.

 علاوه بر این دو اجرا، نمایش «اوج طوفان» به نویسندگی فلوریان زلر و کارگردانی مسعود صالحی یکی دیگر از نمایش‌هایی است که می‌تواند مورد توجه مخاطبانی باشد که این روزها به هر صورت تصمیم گرفته‌اند به تماشای یک اجرا بنشینند. فلوریان زلر بار دیگر به روابط انسانی در دل یک خانواده پرداخته و مسئله فراموشی و طردشدگی انسان‌ها را روایت می‌کند. پدری که گذشته‌ای پر فراز و نشیب داشته و به اجبار و در خانه خویش به همراه خانواده‌اش با زنی ملاقات می‌کند که روزگاری عاشق او بوده است. مسعود صالحی با ریتمی کند و بازی‌های کنترل‌شده، تلاش دارد سرگذشت انسان منزوی جهان مدرن را به نمایش گذارد. بنابراین بار دیگر شاهد بحران اخلاقیات هستیم و حتی مرگ طبیعی و نمادین به تمامی این مسائل را رفع و رجوع نمی‌کند. «اوج طوفان» استعاره‌ای است هوشمندانه در دل یک وضعیت متصلب که گویا همه چیز طبق روال عادی در جریان است. اما کیست که نداند برای خروج از ملال و دست‌یابی به سعادت، گاهی به اوج طوفان‌ها احتیاج است.

  

 

** حال با توجه به حال و هوای این روزهای کشور، می‌توان پرسش آدورنو را این گونه بسط داد که آیا می‌توان همچنان بر خودآیینی پای‌فشرد و فی‌المثل اجرایی چون «اتاق کوکی» را با آن فضای خودآیین واکنشی محافظه‌کارانه فرض کرد؟

 

**طنزماجرا اینجاست که هنرمندان جوانی که از غرب کشور به مرکز تئاتر تهران آمده‌اند بیش از آنکه مسائل و مصائب مردمان خویش را بازتاب دهند در پی نقد مدرنیزاسیون هستند و علیه عقلانیت ابزاری بیانیه می‌خوانند