ایران پذیرفته دایة خوشنویسی است و ترکیه صاحب آن!

اواخر آذرماه امسال بود که خبر ثبت خوشنویسی به نام کشور ترکیه در رسانه‌ها منعکس شد که البته طی سال‌های گذشته برخی رسانه‌ها و افراد نسبت به این اتفاق هشدار داده بودند،‌ با این حال ترکیه آذرماه امسال این هنر را در بخش «میراث مُعرف ناملموس» به ثبت جهانی رساند. همه این اتفاقات تا به حال با سکوت خوشنویسان و مسئولان همراه بوده است!هنر خوشنویسی در ایران هم درگیر اهمال‌های داخلی است و هم سوءاستفاده‌های خارجی‌ها. آخرین اتفاقی که تاسف هنردوستان را برانگیخت و در مقابل سکوت تامل‌برانگیز خوشنویسان ایرانی و مسئولان فرهنگی را تاکنون در پی داشته، ثبت خوشنویسی توسط ترکیه است. این کشور با عنوان «خوشنویسی سنتی در هنر اسلامی در ترکیه» خوشنویسی را در بخش «میراث مُعرف ناملموس» به ثبت رسانده است. این اتفاق در پی غفلت هنرمندان ایرانی که انجمن خوشنویسان ایران در راس آن است، رخ داد. البته هنرمندان ایرانی هم بیکار ننشسته‌اند و کارهایی در این زمینه انجام داده‌اند که البته ارزش و اهمیت آن در هاله‌ای از ابهام است! در واقع آنچه ایران آن را در یونسکو به ثبت رسانده «برنامه ملی پاسداری از هنر سنتی خوشنویسی در ایران» است که گزارش کار انجمن خوشنویسان ایران طی ۴۰ سال گذشته محسوب می‌شود و نه خوشنویسی ایرانی!مریم ویسی، خطاط، پژوهش‌گر و مدرس، یکی از هنرمندان عرصه خوشنویسی است که ضمن فراگیری خط نستعلیق و تبحر در آن به طور متمرکز روی خط کوفی کار کرده است. او ضمن فعالیت‌های اجرایی سال‌هاست به پژوهش و مطالعات تحقیقاتی مشغول است و تلاش دارد بر اساس مستندات به بیان موضوعات مختلف بپردازد. ویسی از معدود خوشنویسانی است که حاضر شد درباره ثبت خوشنویسی و حواشی آن با ایلنا صحبت کند. او ضمن توضیح درباره قدمت خوشنویسی در ایران درباره دیگر فعالیت‌هایش هم توضیحاتی ارائه کرد. به اعتقاد ویسی؛ انجمن خوشنویسان ایران هنوز آرشیو و کتابخانه تخصصی درخور ندارد. حتی نمی‌دانند سالانه چه تعداد کتاب، رساله، پایان نامه و مقاله در مورد خوشنویسی نوشته می‌شود.

وحید خانه‌ساز

اساسا هنر خوشنویسی در سال‌های اخیر چه روندی را در جهت کامل‌تر شدن پیموده است؟

 خوشنویسی همانند دیگر مقوله‌ها در طول تاریخ سیر طبیعی تکامل خود را طی می‌کند. در چند سال اخیر تلاش‌هایی برای ایجاد اقلام جدید شکل گرفته است، اما به نظرم فعلا برای قضاوت زود است و باید دید تاریخ چگونه قضاوت می‌کند و کدام تلاش‌ها به ثمر می‌نشیند و کدامین نام‌ها در تاریخ ماندگار خواهد شد.

اینکه «خوشنویسی ایرانی» بسیار پرقدمت است، نیازمند اثبات نیست و اسناد تاریخی گویای این موضوع است. اما چرا می‌گوییم خوشنویسی هنری ایرانی است درحالیکه برخی شیوه‌های آن در کشورهای اسلامی دیگر شکل گرفته و ابداع شده؟

«خط» و «خوشنویسی» دو مقوله جدا و مکمل یکدیگر هستند، اما امروزه چون تعاریف دقیق و علمی درباره آن‌ها در دسترس همگان قرار ندارد، می‌بینیم که در بیشتر مواقع «خط» را به جای «خوشنویسی» به کار می‌برند. بدیهی است که شکل‌گیری هر دو مقوله نیازمند وجود متن است، اما هنگامی که از خط صحبت می‌کنیم، منظور ما اشکال و علائم نگارشی است که در طول تاریخ آن را با عناوینی چون «تصویرنگار»، «اندیشه نگار» و «آوانگار» می‌شناسیم که هدف هر کدام صرفا انتقال معنا و پیام است و خاستگاه تمامی آن‌ها بین النهرین است، اما «خوشنویسی» هنر زیبا نوشتن حروف و کلمات است با رعایت هندسه‌ای موزون و دقیق، که جدای از بحث دانش و سواد، نیازمند تمرین و تسلط است.

قدمت کدامیک بیشتر است؟ «خط یا خوشنویسی»؟

«خط» قدمتی بسیار کهن‌تر از «خوشنویسی» دارد. امروزه با بررسی‌های انجام شده توسط پژوهشگران اسلامی و مستشرقین این حوزه، بر همگان روشن است که خوشنویسی به منظور زیبانویسی در کتابت قرآن بوجود آمده است. همان گونه که نیاز بود اذان و قرآن با صوت زیبا خوانده شوند، لزوم زیبانویسی متن قرآن نیز احساس شد. بنابراین قرآن را کاتبانی نوشته‌اند که خط منظم‌تر، زیباتر و قابل قبول‌تری داشته‌اند؛ با اینکه اصول و قواعد خاصی برای خوشنویسی وجود نداشته است. با ظهور «اِبن مُقلِه بیضاوی شیرازی» وزیر دانا و هنرمند عباسیان، مقوله «خط» به شکل رسمی وارد حوزه «خوشنویسی» شد.

اتفاقی که همواره رخ می‌دهد و نسبت به آن بی‌اهمیت هستیم؛ ثبت هنرهای مختلف ایرانی به اسم دیگر کشورهاست. دلیل اصلی این اهمال و کوتاهی‌ها چیست و چرا از اشتباهات گذشته درس نمی‌گیریم؟

دلایل مختلفی وجود دارد از فقدان مسئولین هنردوست و دلسوز گرفته تا بی‌اهمیتی و کوتاهی هنرمندان ایرانی. در درجه اول ما نیازمند یک تیم مستقل متشکل از استادان و صاحبنظران هستیم که به موضوعات هنری و تاریخ خودمان اشراف کافی داشته باشند و بتوانند در مواقع لازم با نهادهایی چون وزارت ارشاد و در گام‌های بعدی با سازمان یونسکو و دیگر کشورها تعامل و گفتگو داشته باشند و هنرهای سنتی ما را به آن‌ها بشناسانند و نسبت به ثبت آن‌ها اقدام کنند. متأسفانه تشکیل این تیم بدون حمایت نهادهای ذیربط امکان‌پذیر نیست و متخصصان این حوزه به دلایل گوناگون، فراخ بالی برای فعالیت‌های این چنینی ندارند.

اتفاقی که به تازگی رخ داده ثبت خوشنویسی سنتی در هنر اسلامی به نام ترکیه است. چرا برخی هنرمندان ایرانی به این موضوع انتقاد دارند و آن را ثبتی غلط می‌دانند؟

در حوزه خوشنویسی، ترکیه بسیار فعال‌تر از دیگر کشورهای منطقه برخورد کرده است، طوری که در طول تاریخ، نسخه‌ها و قطعات خوشنویسی فراوانی از ایرانیان خریداری کرده و در موزه‌های خود قرار داده. همچنین امروزه با وجود تغییر خط ملی، هر ساله با برگزاری جشنواره‌های متعدد بین‌المللی که سطح بالایی دارند، اقدام به جمع‌آوری آثار استادان برجسته نموده و با چنین سیاست‌هایی، گنجینه هنر خوشنویسی خود را روز به روز غنی‌تر کرده. درحالیکه می‌دانیم در طول تاریخ عثمانی، خط یا قلم خاصی در این کشور ابداع نشده و صرفاَ در خطوطی مانند ثلث عربی، لهجه ترکی افزوده‌اند یا روی قلم دیوانی کار کرده‌اند که آن هم از مشتقات خط تعلیق ایرانیان است. خب همین دلایل کافی است که ایرانیان ادعای ترکیه را در مورد ثبت خوشنویسی سنتی نپذیرند و به آن نقد داشته باشند.

در طول تاریخ عثمانی، خط یا قلم خاصی در  کشور ترکیه ابداع نشده و صرفاَ در خطوطی مانند ثلث عربی، لهجه ترکی افزود‌ه‌اند یا روی قلم دیوانی کار کرده‌اند که آن هم از مشتقات خط تعلیق ایرانیان است. همین دلایل کافی است که ایرانیان ادعای ترکیه را در مورد ثبت خوشنویسی سنتی نپذیرند

اتفاق عجیب‌تر اینکه اغلب استادان خوشنویسی و البته دیگر هنرمندان، نسبت به این اتفاق سکوت کرده‌اند. دلیل این سکوت را چه می‌دانید؟

 متأسفانه بیشتر خوشنویسان منافع شخصی را به منافع ملی ترجیح می‌دهند و حاضر نیستند نهادی مثل انجمن را مورد نقد قرار دهند. ضمن اینکه در حوزه خوشنویسی، احترام به استاد یکی از آداب اخلاقی این صنف است و این مورد کار نقد را با مشکل بیشتری روبرو می‌کند. اما به نظرم اکنون دفاع از حیثیت ملی ارجح‌تر است. فعالیت انجمن خوشنویسان تنها معطوف به اقلام نستعلیق و شکسته نستعلیق است و به دیگر اقلام توجهی نشان نمی‌دهند! این در حالی است که کشوری مانند ترکیه بر روی تمام خطوط تمرکز دارد و بنابراین مستنداتی قابل دفاع می‌تواند به نهادهایی چون یونسکو ارائه دهد.

«خط» و «خوشنویسی» دو مقوله جدا و مکمل یکدیگر هستند، اما امروزه چون تعاریف دقیق و علمی درباره آن‌ها در دسترس همگان قرار ندارد، در بیشتر مواقع «خط» را به جای «خوشنویسی» به کار می‌برند

انجمن خوشنویسان برای پرداختن به موضوعات این چنینی، چه نقشی دارد و این تشکل را تا چه حد در این کوتاهی دخیل می‌دانید؟

انجمن خوشنویسان تنها نهاد رسمی و قانونی این حوزه است و انتظار می‌رود با برنامه‌ریزی مناسب‌تری عمل کند. متأسفانه دست‌اندرکاران این نهاد در زمینه مطالعات تاریخ خوشنویسی و پژوهش این حوزه، بسیار ضعیف عمل کرده‌اند. هنوز آرشیو و کتابخانه تخصصی درخور برای این انجمن وجود ندارد. حتی نمی‌دانند سالانه چه تعداد کتاب، رساله، پایان نامه و مقاله در مورد خوشنویسی نوشته می‌شود. یادم است حدود یک سال قبل شخصی گمنام، مقاله معروف یکی از پژوهشگران خوشنویسی را به نام خودش در سایت انجمن بارگذاری کرده بود و متولیان انجمن حتی آن مقاله را نخوانده بودند و نمی‌دانستند نویسنده واقعی کیست! خب طبیعی است که با چنین روندی نمی‌توان یک برنامه مدون و دقیق را پیش برد. ضمن اینکه فعالیت انجمن تنها معطوف به اقلام نستعلیق و شکسته نستعلیق است و به دیگر اقلام توجهی نشان نمی‌دهند! این در حالی است که کشوری مانند ترکیه بر روی تمام خطوط تمرکز دارد و بنابراین مستنداتی قابل دفاع می‌تواند به نهادهایی چون یونسکو ارائه دهد.اگر عنوان «برنامه ملی پاسداری از خوشنویسی در ایران» را به دقت نگاه کنید، می‌بینید که به جای ایران نام هر کشوری را می‌توانید جایگزین کنید! این افتضاح است.در فاصله ثبتی که توسط ترکیه انجام شده، انجمن خوشنویسان هم بیکار ننشسته و اتفاق دیگری را در یونسکو ثبت کرده. به طور واضح آنچه توسط انجمن خوشنویسان شده چیست؟ استاد قلیچ خانی گفته آنچه توسط هنرمندان ایرانی به ثبت رسیده گزارش کار انجمن خوشنویسان ایران طی ۴۰ سال گذشته است و نه خوشنویسی ایرانی!

من با نظر آقای دکتر قلیچ خانی موافقم، چراکه اگر دقت کنید عنوانی که انجمن خوشنویسان در یونسکو ثبت کرده تنها شامل پاسداری و حفظ خوشنویسی است. اگر این عنوان «برنامه ملی پاسداری از خوشنویسی در ایران» را به دقت نگاه کنید، می‌بینید که به جای ایران نام هر کشوری را می‌توانید جایگزین کنید! این افتضاح است. برای ایران که صاحب خوشنویسی و قواعد آن است و اقلامی چون «تعلیق»، «نستعلیق» و «شکسته نستعلیق» دارد و با استادانی که هر کدام قله ای در تاریخ هنر بوده‌اند، این عنوان توهینی است به تاریخ خوشنویسی ایرانی. این عنوان مضحک به این معناست که کشورهای عربی و ترکیه صاحبان و خانواده درجه یک خوشنویسی هستند و ما ایرانیان دایه خوشنویسی!

ثبت عنوان «برنامه ملی پاسداری از خوشنویسی در ایران» نوعی عوام فریبی است و باعث می‌شود هنرمندان این حوزه به تاریخ غنی خود توجهی نشان ندهند و به پاسداری از خوشنویسی اکتفا کنند.

به عنوان یکی از هنرمندان عرصه خوشنویسی فکر می‌کنید ثبت این برنامه چه مزایایی برای خوشنویسان ایرانی دارد؟

اگر منظورتان ثبت عنوان «برنامه ملی پاسداری از خوشنویسی در ایران» است که فکر نمی‌کنم به حال خوشنویسان ایرانی توفیری داشته باشد، کما اینکه به نظرم این عنوان نوعی عوام فریبی است و باعث می‌شود هنرمندان این حوزه به تاریخ غنی خود توجهی نشان ندهند و به پاسداری از خوشنویسی اکتفا کنند.

بیشتر خوشنویسان منافع شخصی را به منافع ملی ترجیح می‌دهند و حاضر نیستند نهادی مثل انجمن را مورد نقد قرار دهند

تاریخ خوشنویسی ایرانی پر از افتخاراتی است که قابلیت ثبت جهانی دارد. از ابن مقله شیرازی که پدر خوشنویسی ایرانی است تا ابداع‌کنندگان قلم‌های ایرانی چون خواجه تاج سلمانی که مبدع اولین خط مستقل ایرانی تعلیق است،

شما علاوه بر فعالیت‌های اجرایی در زمینه پژوهش هم فعال هستید. با توجه به این موضوع به نظرتان چه مواردی دیگری در هنر خوشنویسی وجود دارد که باید به ثبت جهانی برسد و ما از آن غافل هستیم؟

تاریخ خوشنویسی ایرانی پر از افتخاراتی است که قابلیت ثبت جهانی دارد. از ابن مقله شیرازی که پدر خوشنویسی ایرانی است تا ابداع کنندگان قلم‌های ایرانی چون خواجه تاج سلمانی که مبدع اولین خط مستقل ایرانی تعلیق است، میرعلی تبریزی که قانونمندکننده نستعلیق است و مرتضی قلی شاملو که واضع شکسته نستعلیق است. ما می‌توانیم تمامی اقلام ایرانی و خطوط تفننی که در ایران شکل گرفته را ثبت کنیم قبل از آنکه دیگر کشورها اقدامی کنند.

از فعالیت‌های اخیرتان بگویید.

در حوزه پژوهش اخیرا مقاله‌ای در مورد نستعلیق نوشته‌ام که آماده چاپ است و در حوزه فعالیت‌های هنری، مُحَرم امسال بزرگترین کتیبه به خط کوفی اولیه را برای موکب خدمتگزاران امام رضا (ع) اجرا کردم. همچنین اولین مرغ بسم‌الله به خط کوفی اولیه را اجرا کردم که ابداعی در خط کوفی بود و تاکنون در تاریخ خوشنویسی اتفاق نیفتاده بود. این اثر امسال در موزه هنرهای معاصر فلسطین به نمایش درآمد.