علیرضا بخشی استوار

دبیران دوره‌های گذشته جشنواره هنرهای تجسمی فجر در نشستی به بیان دیدگاه‌های خود و ارائه راهکار‌هایی برای برگزاری بهتر جشنواره هنر‌های تجسمی فجر پرداختند.

اگر فرض را بر این بگیریم که این جشنواره امسال برگزار می‌شود، چهاردهمین دوره خود را پشت‌سر خواهد گذاشت. در سیزده دوره قبل به لطف تغییر دولت‌ها و به طبع آن، مدیران دولتی این جشنواره هر بار با شکل و شمایل و سلیقه‌ای خاص پیشرفته است.

در دوره‌ای با رویکردهای بینارشته‌ای برگزار شد و در دوره‌ای که مدیران تغییر کردند باز به همان صورت کلاسیک نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های تجسمی پی‌گرفته شد. در دوره‌ای بنا بر سیاست‌هایی که در معاونت هنری در جریان بود جشنواره تجسمی فجر هم به سمت فضای اقتصادی رفت. گالری‌هایی در بخش ویژه در کنار آثار برگزیدگان جشنواره آثاری را به نمایش در آوردند در حالی که این نوع برخورد بیشتر فضای چنین رویدادی را شبیه به آرت‌فر می‌کرد اما یکی از دلایلی که این اتفاق رخ می‌داد نقشی است که جشنواره‌های دولتی به عنوان متولی و به اسم حامی برای خود در نظر دارند. در دوره‌ای بنا بر سیاست‌هایی که از سوی برخی جریان‌های اقتصادی پر نفوذ در فضای تجسمی رخ داد به یکباره به سمت برگزاری نمایشگاه‌های مطالعاتی یا پژوهش‌محور رفت تا برخی از فضاهای خصوصی بتوانند با استفاده از فرصت‌های جشنواره‌ای دست به انتشار کتاب یا مجموعه مقاله بزنند که در نفس خودش هیچ ایرادی ندارد. اما ایراد کار آنجا بروز پیدا می‌کرد که این نمایشگاه‌ها، انتشار کتاب‌ها و تفکر حاکم بر آن حاصل رفت و آمد برخی از افراد در فضای جهانی و مواجهه با جریان‌های روز هنر معاصر بود که بیشتر وجه بازاری و مدگرایی داشت تا یک کار تخصصی پشتوانه‌دار و از طرفی فرصتی بود برای گسترش روابط مالی این افراد با شبکه‌های جهانی هنرهای تجسمی.

 بلاتکلیفی مخاطب در برخورد با جشنواره تجسمی فجر

حالا از پس این تجربه چند رنگ و به اصطلاح شلخته با منظری نامشخص، دبیران ادوار جشنواره و مدیران مربوطه کنار هم نشسته‌اند تا تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و به جمع‌بندی برسند.

محمود شالویی، سرپرست معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در این نشست هم‌اندیشی گفته است:«جشنواره هنر‌های تجسمی فجر در سال ۱۳۸۷ که مسئولیت اداره کل هنر‌های تجسمی را داشتم راه‌اندازی شد و آیین‌نامه این جشنواره با مشارکت تعدادی از هنرمندان تجسمی تدوین شد. رویکرد و نگاه این بود که جشنواره با توجه به محتوای عمیق و در راستای انقلاب اسلامی با مشارکت و تعامل هنرمندان و حرفه‌ای برگزار شود. اگرچه عده‌ای تصور می‌کردند جشنواره تجسمی فجر با هدف جایگزینی دوسالانه‌ها طراحی شده است اما اصلاً قرار بر این نبود و اهداف و نحوه اجرای جشنواره فجر و دوسالانه‌ها متفاوت است و در این سال‌ها نیز دوسالانه‌ها و جشنواره فجر برگزار شده‌اند. یک جشنواره زمانی می‌تواند با کیفیت و حرفه‌ای برگزار شود که همه اختیارات به برگزارکنندگان سپرده شود و جشنواره بر اساس آیین‌نامه موجود و با در نظر گرفتن مسائل تخصصی برنامه‌ریزی و اجرا شود.»اما نکته اصلی در همین نقطه نهفته است که جشنواره هنرهای تجسمی هیچ رویه و روند مشخصی نداشته تا دلیل برگزاری‌ و تفاوتش با دوسالانه‌ها را مشخص کند. هنوز معلوم نیست به درستی که این جشنواره قرار است نمایی از عملکرد هنرمندان جوان و کشف استعدادهای آنها باشد؟ که البته «جشنواره هنرهای تجسمی جوانان» چند سالی است که این وظیفه را به عهده دارد. آیا جشنواره هنرهای تجسمی فجر می‌خواهد مکانی باشد برای هنرمندانی که آثارشان در گالری‌ها نمایش پیدا نمی‌کند و قصد دارند که از این طریق هنرمندان را به گالری‌ها معرفی کنند؟ این جشنواره می‌خواهد به واسطه برگزاری برآیندی از وضعیت هنرهای تجسمی داشته باشد و بیشتر رویکردش مطالعاتی است؟ یا این که می‌خواهد ویترینی باشد از همه آثاری که در دوسالانه‌ها و یا رویدادهای خصوصی و ملی دیگر برگزار می‌شود؟

 

امید است که جشنواره هنرهای تجسمی فجر که البته هنوز به کیفیت بین‌المللی نرسیده و علیرغم عنوانش هنوز تا بین‌المللی شدن فاصله بسیار دارد؛ از این نگاه‌های سلیقه‌ای و دوره‌ای فاصله بگیرد و مدیران با یک عملکرد مشخص هم خودشان و هم مخاطبان‌شان را از بلاتکلیفی خارج کنند. اینگونه شاید این دورهمی به جشنواره تبدیل شود

به همین نسبت این جشنواره به عرصه‌ای بدل شده که مخاطبش دقیقاً نمی‌داند با چه چیزی مواجه است و باید چه برخوردی با آن داشته باشد. جشنواره هنرهای تجسمی تبدیل شده به یک نمایشگاهی که در آن از همه نوع اثری بدون هیچ ارتباطی چیزی برای نمایش وجود دارد که در نهایت این سوال هست که این نمایش می‌تواند چه کارکردی داشته باشد؟

مهم‌ترین هدفی که در آئین‌نامه برگزاری این جشنواره آمده این است که: «اداره کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی در راستای اهداف و سیاست‌های کلان فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی ایران و ایجاد بستر مناسب برای ظهور و بروز خلاقیت‌های هنری و انتقال هنرمندان، ارج نهادن به هنر معنوی و دینی، معرفی و تعالی ارزش‌های والای هنرایرانی و اسلامی، ایجاد زمینه مناسب جهت ارتباط میان هنرمندان معاصر ایران و جهان و تأکید بر ارزشهای هنر متعهد انقلاب اسلامی، هر ساله اقدام به برگزاری جشنواره هنرهای تجسمی فجر می‌کند.»در طی این سال‌ها این نکات کم و بیش اتفاق افتاده است اما هنوز به درستی روشن و شفاف نیست که ارج نهادن به هنر معنوی و دینی چه شکل و شمایلی دارد؟ یا ارتباط میان هنرمندان ایران و جهان از دریچه این جشنواره چگونه شکل می‌گیرد. این جشنواره شاید تنها بستری بوده برای نمایش آثار هنرمندانی که نتوانسته‌اند آثارشان را در فضای رسمی هنر معرفی کنند. اگر جشنواره بتواند همین تکلیفی که برای خود فرض کرده را به درستی انجام بدهد کار شایسته‌ای را رقم زده است.

در ماده دو این آیین‌نامه جشنواره تجسمی این گونه تعریف شده است که: «این جشنواره به رشته‌های تخصصی هنرهای تجسمی شامل: نقاشی، گرافیک، مجسمه‌سازی، تصویرسازی، عکاسی، کاریکاتور، نگارگری، سفال و سرامیک، خوشنویسی و گرایشهای جدید هنرهای تجسمی اختصاص دارد که در قالب موضوعات بر اساس اهداف و سیاست‌ها به صورت رقابتی در سطح ملی و بین‌المللی برگزار می‌شود.»

اما این ماده دو تبصره دارد که خودش موجب به وجود آمدن همین بلاتکلیفی شده و سلیقه‌ها بر سیاست‌ها ارجح دانسته می‌شود. در تبصره‌های این ماده آمده است :«شورای سیاستگذاری هر دوره می تواند نسبت به برگزاری تعداد رشته‌های تخصصی هنرهای تجسمی و زیرمجموعه آنها برای حضور یا عدم حضور تصمیم‌گیری کند. شورای سیاستگذاری هر دوره می تواند از رشته‌های هنرهای سنتی و ملی مانند خوشنویسی، نگارگری، سفالگری، تذهیب و... نسبت به صلاحدید دعوت به عمل آورد.»

امید است که جشنواره هنرهای تجسمی فجر که البته هنوز به کیفیت بین‌المللی نرسیده و علیرغم عنوانش هنوز تا بین‌المللی شدن فاصله بسیار دارد از این نگاه‌های سلیقه‌ای و دوره‌ای فاصله بگیرد و مدیران با یک عملکرد مشخص هم خودشان و هم مخاطبان‌شان را از بلاتکلیفی خارج کنند. اینگونه شاید که این دورهمی به جشنواره تبدیل شود.