درباره اندی وارهول و نمایش «پرسونا» در موزه هنرهای معاصر
تکثیر صورتهای یک هنرمند پاپ
علیرضا بخشی استوار
نمایش «پرسونا» با آثار اندی وارهول از مجموعه گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران روز گذشته به کار خود پایان داد. اندی وارهول شناختهشدهترین چهره هنر پاپ در جهان است. او در دهه 50 میلادی در ایالات متحده آمریکا هنر پاپ را به واسطه روحیه آوانگارد و پیشرویی که داشت گسترش داد.
هنر پاپ، هنری کمابیش یاغی و ضد ارزشهای هنری آکادمیک بود که در میانه قرن بیستم پا گرفت. آثار اندی وارهول با وجود آنکه در زمان حیات او مخالفان بسیاری در میان منتقدان داشت محبوبیت عام زیادی کسب کرد و او را به یکی از جنجالیترین شخصیتهای هنری مبدل کرد.
وارهول در سالهای ۱۹۶۰ یک کارخانه کلاهسازی را در نیویورک اجاره و آن را تبدیل به استودیو کرد. این استودیو به نام کارخانه مشهور بود. او با این کار ویژگی یکتایی و ناب بودن اثر هنری را که تا پیش از این در تاریخ هنر شکلی مقدس داشت از بین برده و شروع به تولید آثار هنری در مقیاس انبوه کرد. در همین دوره وارهول شروع به نقاشی از تولیدات معروف آمریکایی مانند «سوپ کمپبل» و «بطری کوکاکولا» کرد. یکی از شناختهشدهترین کارهای او، قوطیهای سوپ کمپبل است که در سال ۱۹۶۲ میلادی ترسیم شده و یکی از آثاری که در موزه هنرهای معاصر تهران روی دیوار است همین اثر اندی وارهول است. وارهول به شدت شیفته آن بود که به عنوان یک سلبریتی شناخته شود و به نمایش بازی کردن در قالب یک شخصیت سرشناس علاقه بسیاری داشت که به نظر این اتفاق زاییده فرهنگی بود که وارهول در آن رشد کرده بود. فرهنگ آمریکا فرهنگ ستارهسازی و ستاره شدن بود. فرهنگی مبتنی بر تبلیغات و مصرف. او در برابر پدیدهای قرار داشت که بعدها به یکی از مهمترین آثارش تبدیل شد و آن پدیده «مرلین مونرو» بود.
وارهول به شدت شیفته آن بود که به عنوان یک سلبریتی شناخته شود و به نمایش بازی کردن در قالب یک شخصیت سرشناس علاقه بسیاری داشت که به نظر این اتفاق زاییده فرهنگی بود که وارهول در آن رشد کرده بود. فرهنگ آمریکا فرهنگ ستارهسازی و ستاره شدن بود
مرلین مونرو تا مدتها پس از مرگش، همچنان نماد اصلی فرهنگ عامه در آمریکا بود. او که به بازی در شخصیتهای کمدی «کلیشه بلوند احمق» معروف بود، به یکی از محبوبترین سمبلهای جذابیت دهه ۱۹۵۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ تبدیل شد و نشانی از انقلاب تصویری در سیمای زن زیبا در آن دوران بود.
اندی وارهول یکی از مهمترین مسائل دوران مدرن را تجسد بخشید و آن همان ایده تکثیر تصویر در عصر بازتولید مکانیکی بود که پیشتر در اندیشههای والتر بنیامین فیلسوف آلمانی نمود پیدا کرده بود.
از ویژهترین شیوههای وارهول تکرار است، او با استفاده از چاپ سیلک برای تکرار مکانیکی موضوعاتش و حذف احساسات شخصی هنرمند از اثر، زندگی و تصویرهای زندگی انسان مدرن را به نمایش میگذارد. او حتی بخشی از کارهایش، مانند رنگ زدن برخی آثارش را به باغبان محله و یا کارگر نظافتچی میسپرد و این موضوع تا آن زمان برای خلق اثر هنری قابل قبول نبود. او همانگونه که از عنوان فضای کار و شکل خلق اثرش برمیآمد اثر هنری را هم مانند هر پدیده دیگری امری مصرفی میدانست. مسئلهای که البته با مرور زمان جنس دیگری یافت و آثار او را به نوعی اثر کلاسیک در وجه خودش تبدیل کرد.
وارهول با تولید انبوه اثر امر کیچ - واژهای آلمانی به معنی پر زرق و برق، چشم پرکن و آبکی است. این واژه به آثار هنری اطلاق میشود که در مقیاس انبوه تولید میشوند و تقلید ناموفقی از استانداردهای زیباشناسی فرهنگ نخبه هستند- را به استانداردها و مرزهای تازهای کشاند که به عنصری قابل قبول تبدیل شد.
شاید بخش مهمی از دغدغه وارهول را بتوان در اشاراتی دانست که در کتاب «فلسفه اندی وارهول» به آن پرداخته است. وارهول در این کتاب مینویسد: «چیز شگفتانگیز درباره آمریکا این است که سنتی را آغاز کرده که در آن ثروتمندترین مشتریان دقیقاً همان چیزی را میخرند که فقیرترینشان میخرند. شما میتوانید کوکاکولا را در تلویزیون ببینید و میدانید که رئیسجمهور کوکاکولا میخورد، الیزابت تیلور کوکاکولا میخورد، و فکر کنید، شما هم میتوانید کوکاکولا بخورید. کوکا همان کوکاست و با هیچ مقداری از پول نمیتوانید کوکایی بهتر از آنچه داشته باشید که یک ولگرد در گوشهای میخورد. همه کوکاها یکسان هستند و همه آنها خوب. این را الیزابت تایلور میداند، رئیسجمهور میداند، ولگرد میداند و شما هم میدانید.»
نمایشگاه «پرسونا» با کیوریتوری امیر راد این روزها برپا بود و بعضی از آثار این هنرمند به صورت پورتفولیو -شامل چند اثر- به نمایش درآمده است. امیر راد درباره انتخاب عنوان این نمایشگاه توضیح داده است: «مفهوم کلی پرسونا تصویری است که ما در موقعیتهای گوناگون از خودمان ارائه میدهیم و به معرفی خود میپردازیم. مانند ماسک و نقابی که بر چهره داریم. ایده خوانش آثار وارهول نیز چنین است که این آثار تکثیر پرسوناهای مختلف وارهول هستند و با خوانش دیگری از این آثار میتوانیم به حقیقت او پی ببریم. این خوانش کمک میکند لایههایی که به طور معمول از وارهول میشناسیم را کنار بگذاریم و به تصویر درستتر و شناخت بهتری از هنرمند و آثارش برسیم.»
دیدگاه تان را بنویسید