کارگردان فیلم کوتاه «قفل»:
وظیفه دولت و مجلس کمک به تولید آثار هنری است، اما انجامش نمیدهند
علی جوان، کارگردان فیلم کوتاه «قفل» با بازی علی انصاریان و امید روحانی که این روزها در قالب بسته فیلم کوتاه با عنوان «هفت» در حال اکران در گروه سینمایی هنر و تجربه است، از تجربه همکاری با انصاریان و به طور کلی حضور چهرهها در عرصه فیلم کوتاه گفت. به اعتقاد وی؛ وظیفه دولت و مجلس است که بدون هیچ مرزبندی به بنگاهها و آژانسها سوبسید هنری بدهند تا مخاطبها زنده بمانند. وظیفه آنها رساندن منابع مالی و غیرمالی برای ساخت اثر هنری است، کاری که سالهاست دولتها انجام نمیدهند. خبرنگار ایلنا، به بهانه تولید و اکران فیلمهای کوتاه با حضور سلبریتیها به سراغ علی جوان، کارگردان فیلم کوتاه «قفل» که از جوانان فیلمساز فعال در حوزه سینمای کوتاه است، رفته و با او درباره حضور چهرههای شناخته شده سینمایی در فیلمهای کوتاه گفتگویی داشته است که بخشهایی از آن را میخوانید.
از فیلم کوتاه «قفل» و موضوعش بگویید.
من مدت کوتاهی بود که ایده یک فیلم کوتاه 30 دقیقهای سه اپیزودی را در ذهنم داشتم. سه اپیزود هر کدام 10 دقیقه؛ با نامهای «پسر»، «مرد»، «پیرمرد». هر اپیزود ۱۰ دقیقه، با داستانی حول محور گم شدن آدمها در شهر، اما از لحاظ داستان و قصه کاملا نامربوط به هم. هر اپیزود به تنهایی یک فیلم کوتاه سخت و سنگین بود که تصمیم داشتم شرایط هر کدام از لحاظ ساخت و پروداکشن آمادهتر بود آن را اول بسازم تا انگیزهای باشد برای ساختن اپیزودهای بعدی و انگار با یک تیر دو نشان زده باشم که هم سه فیلم کوتاه مجزا ساخته باشم و هم در نهایت یک پکیج سهگانه ۳۰ دقیقهای. آبان 97 تصمیم جدی برای ساخت اپیزود «پیرمرد» را گرفتم. داستان در مورد مرد جوانی است که در خیابان پیرمردی را که به دنبال آدرس میگردد، سوار میکند و قصه آنها با هم شروع میشود. امیدوارم بتوانم آن انگیزه و انرژی که لازم است و بالاخص پول لازم برای دو اپیزود بعدی را هم پیدا کنم و آنها را هم بسازم.
چند وقتی است که فیلمسازهای عرصه فیلم کوتاه از بازیگران مطرح در فیلمهایشان استفاده میکنند، آیا این روش میتواند به دیده شدن فیلمهای کوتاه کمک کند؟
واقعیت را بخواهید، نه، اصلا نمیتواند. همانطور که هزاران فیلم کوتاه با بهترین چهرهها و سلبریتیها ساختند و واقعا آن اتفاقی که باید میافتاد نیفتاده و اصلا دیده هم نشدند و خیلیها از کنارشان عبور کردند. اتفاقا برای کارگردان سختتر است که نگاه سلبریتی را هدایت کند و پروسه فیلمبرداری را در دست بگیرد. حتی ممکن است حضور بازیگران شاخص به کار ضربه بزند.
حتما این سوال پیش میآید که چرا در فیلم خودم از علی انصاریان و امید روحانی استفاده کردهام؟ نکته خیلی خوبی است و توضیحم جواب خیلی از سوالات بعدیتان هم میتواند باشد و تجربه شخصیام از بحث سلبریتیها و حضورشان، چون ناخواسته واردش شدم و الان از این تجربه خوشحالم. به طور خلاصه من به عنوان یک فیلمساز تصمیم گرفتم به دلیل شرایط شخصی زندگیام در ماه آذر ۹۷ (دقیقا قبل از جشنواره فیلم فجر و شلوغی تولید فیلمها در آن زمان) فیلم کوتاهی بسازم که دو کاراکتر اصلی دارد، یک مرد ۷۰-۷۵ ساله و یک بازیگر مرد ۴۵ ساله. به دلیل نقش خاص و سخت مرد سالمند و زمان خیلی کمی که برای پیش تولید داشتم، از ابتدا تصمیمم بر آوردن یک بازیگر حرفهای برای ایفای نقش سالمند بود و قطعا هم اولین انتخابها از بازیگران سالخورده و قدیمی تئاتر بود که متاسفانه یا به دلیل شرایط سنی دیگر توان بازیگری نداشتند و یا دستمزد فیلم کوتاه برایشان چیزی نبود که به راحتی قبول کنند، در نهایت هم آقای امید روحانی به این دلیل که من در سال ۸۵ شاگرد کلاسهای تحلیل فیلمشان در کارگاه آزاد فیلم بودم، لطف کردند و با وجود کارهای زیادی که داشتند، دو روز با ما همراه بودند. برای نقش بهرام که مرد ۴۵ سالهای بود، قطعا ابتدا فکر نمیکردم که یک بازیگر چهره برای این نقش بیاورم و به سراغ بازیگران تئاتر رفتم، ولی واقعیت این است که تمام بازیگران حرفهای و درجه یک تئاتر درگیر کارهای تصویری هستند و چقدر هم خوب که این اتفاق افتاده، اما در شلوغی قبل از جشنواره فجر و تولیدات قبلش، هیچ بازیگر حاضر و آمادهای نبود که بتواند دو سه روز با ما باشد یا اگر هم بودند برخی سناریو را دوست نداشتند و برخی هم دستمزد بالایی داشتند.
در شرایطی که حتی بازیگران تئاتر هم سرشان شلوغ بود من دیگر به هیچ وجه به بازیگر چهره فکر نمیکردم اما در لحظه آخر علی جناب؛ دوست و استاد عزیزم؛ که در این پروژه کنار من بود، واسطهای شد بین من و علی انصاریان تا با هم صحبتی داشته باشیم. من هم مثل همه دوستان فیلمساز انتلکت اطرافم ابتدا مخالفت کردم و شک داشتم، اما به طرز بسیار عجیبی کاراکتر راننده از لحاظ ظاهر و شخصیت خیلی شبیه به علی انصاریان در زمان فوتبالش بود. حتی تا روز اول فیلمبرداری هم فکر میکردم کار اشتباهی کردم، چون علی آن زمان مجری بود و کمدی اجراهایش همه جا وایرال شده بود در حالی که کاراکتر بهرام فیلم «قفل» یک آدم بیاعصاب و جدی بود و من نگران در نیامدن کار بودم، اما علی اصلا شبیه به سلبریتیها رفتار نکرد، واقعا از ابتدا کاملا مثل یک بازیگر که دلش چالش و کار سخت میخواهد تا رویشی برایش پیش بیاید و تجربهای برای آیندهاش باشد، برخورد کرد. اتفاقا او اصلا خودش را سلبریتی نمیدانست و معتقد بود یک فوتبالیست است که آمده تا بازیگری را یاد بگیرد. چه چیزی بهتر از این است وقتی در حباب اشتباهی نباشی؟ وقتی بدانی چه میخواهی؟ من لذت بردم؛ ای کاش اگر سلبریتیها میآیند در فیلم کوتاه و تئاتر بازی کنند، با همین دید بیایند. این تنها نظر من نیست راجع به علی، بلکه فکر میکنم تمام عوامل فیلم «قفل» که از بهترینهای سینمای کوتاه هستند از آن تصمیم و انتخاب علی خوشحال هستند و معتقدند اگر علی انصاریان نبود کاراکتر بهرام درست نمیشد و فیلم اصلا فضا و اتمسفرش به وجود نمیآمد.
فیلم کوتاه همیشه سازنده بوده، چه در کارگردانی و چه در بازیگری، آیا حضور سلبریتیها به این استعدادشناسی ضربه نمیزند و باعث افت رویش فیلمسازان کوتاه نمیشود؟
همانطور که گفتم دیدم حضور یکباره چهرههای سینما در سالهای ۹۰-۹۱ و تئاترهای خصوصی و کافهای و... . چه بلایی برسر استعدادهای تئاتری و دانشجوها آورد و چه آدمهایی پشت سالنها آرزوهای بازیگری و کارگردانیشان کوچک و سخت شد، اما نمیتوانیم انکار کنیم که تئاتر و سینما هم نیاز به گردش مالی دارد و تنها راه درآمدش از مخاطب است و از کنار حضور همین چهرهها چقدر سالنهای خصوصی باز شدند و رونق گرفتند و چه بسا همان بچههای تئاتر از کنار همین چهرهها و اجراها وارد فضای سینما و سریال شدند که حتی الان بسیاری از آنها وقت برای بازی کردن در فیلم کوتاه ندارند و باز هم میگویم، چقدر خوب که این اتفاق افتاد. پس نمیتوانیم بگوییم حضور چهرهها باعث تخریب استعدادها و شانسها میشود؛ به نظر من، مدیریت غلط و اسپانسرینگ رانتی، گنگهای دوستانه و یا سفارشی نوشتن و رانتهای هنری بیشتر باعث تخریب و عدم رویش استعدادها میشود.
از حضور علی انصاریان در فیلم کوتاه «قفل» بگویید.
انگیزه انگیزه انگیزه. او سرشار از انگیزه بود. امیدوارم مدل کار کردن همه سلبریتیهایی که وارد سینمای کوتاه یا تئاتر میشوند، همینطور باشد، پیگیر باشند، ارزش قائل شوند، سر وقت بیایند، بهانهگیری نکنند و متوجه باشند که از همان سینمای کوتاه و تئاتر میتوانند یاد بگیرند و این حوزه میتواند باعث رشد و آگاهی شود، هم برای خودشان و هم برای تیم و گروهشان. بنابراین تیم را همراهی کنند و فکر نکنند منتی بر سر پروژه هستند، همه بخشی از پروژه هستیم برای تجربه و بهتر شدن و اگر هم راهی برای سلبریتیها بازتر است، باعث سازندگی شوند، نه حاشیه.
شما که تجربه همکاری با علی انصاریان را داشتهاید، آیا واقعا او را بازیگر خوبی دیدید یا پس از فوتش این گونه جلوه داده شد؟
علی انصاریان بازیگر خوبی نبود، اما داشت به سمت بازیگر خوب شدن حرکت میکرد و راه و مسیر را فهمیده بود که در واقع چیزی جز تمرین و انگیزه نیست. همه دیدیم که علی انصاریان و پژمان جمشیدی و تمام آدمهای موفق هر روز تلاش میکنند و کار میکنند و کار میکنند و کار میکنند و آدم بهتری از روز قبلشان میشوند و من این شانس را داشتم که در زمان خوبی از تلاش علی برای بازیگری، سر راهش قرار گرفتم و از همکاری با او لذت بردم. علی انصاریان قبل از فوتش برای فیلم «قفل» نامزد جایزه بهترین بازیگر جشنواره نیویورک شد و دردناکتر اینکه شنیدم هفته پیش هم برای فیلم «کولبرف» میلاد منصوری برنده جایزه جشنواره بلغارستان شده است. به نظرم علی میدانست که باید تلاش کند و حال شاید به دلیل هوش فوتبالی و تجربه پژمان و دوستان درستی مثل علی جناب در کنارش در حال برطرف کردن و از بین بردنهای نقاط ضعفش بود و به نظرم این بهترین آگاهیست که یک آرتیست و هنرمند باید داشته باشد، دانستن نقصها و برطرف آنها.
سینما، خصوصا سینمای فیلم کوتاه را در دولت گذشته چگونه دیدید و از دولت آینده به عنوان یک سینماگر چه انتظاری دارید؟
به نظرم رویکرد به سینما در چند دهه اخیر و تبدیل شدنش به خصوصیسازی و ورود پولهای نامعلوم به این عرصه، با مدیریت افراد بدون صلاحیت و استفاده بنگاههای کلان مالی که به سینما و تئاتر ورود کردند، خیانتبارترین اتفاق برای هنر و آینده فرهنگی ایران است. زیرا دیگر نه پخش اثر هنری اهمیتی دارد و نه مخاطب و شعورش؛ فقط پولهای گزافی است که صرف تولید میشود برای خوشگذرانی یک عده و نتیجهاش از بین رفتن مخاطب و تعطیلی سالن و گوشهنشینی عمدهای از هنرمندان است. تمام پخش فیلمها و تهیهکنندهها به سمت وی او دی رفتهاند و این یعنی تمام شدن سالنها، اجراها و سینما. به نظر من و تجربهای که از سینمای دنیا در حال دیدن هستم، سوبسیدهای مالی برای تولید و پس تولید فیلمها توسط بنگاههای نیمه دولتی و خصوصی که از سوی خود هنرمندان به صورت سندیکایی تشکیل شده است، ارائه میشود و این بنگاهها و آژانسها برنامهریزی برای کمک هزینههای مادی و جایگزینی کمکهای تجهیزاتی و سوبسیدی را تقبل میکنند تا رابط محکمی بین رسیدن بودجه به هنرمندان باشند.
دیدگاه تان را بنویسید