پژوهشگر، نوازنده و آهنگساز:
موسیقی ایران پنج مرکز تصمیمگیری دارد!
پژوهشگر، نوازنده، آهنگساز و مدرس موسیقی معتقد است: موسیقی ایران پنج مرجع تصمیمگیرنده دارد که هیچکدام از آنها با هم در ارتباط کاری و هنری نیستند و این معضل باعث میشود هنرمندان برای رجوع به هرکدام از این مراکز، دچار سردرگمی شوند و ندانند کجا باید بروند و مشکلشان را با چه کسی در میان بگذارند. سیدجلال محمدی، که چند سالی است علاوه بر تدریس و زنده نگاه داشتن آیین و رسومِ موسیقیمحور مازندران، مشغول سر و سامان دادن به گروههای موسیقی استان است و سرپرستی سه گروه «آوای تبری»، «دوتارنوازان» و «نقاره نوازان» را به عهده دارد، در گفتگو با ایلنا، نسبت به عملکرد وزارت ارشاد، دفتر موسیقی، خانه موسیقی و دیگر نهادهای مرتبط انتقادهایی را مطرح کرد که در پی میآید.
سیدجلال محمدی در سخنان خود تاکید کرد: مشکلاتی که درباره آنها توضیح میدهم مربوط به موسیقی کشور و تمام استانها و شهرهاست و صرفا به شخص من و موسیقی مازندران مربوط نمیشود.
او افزود: بارزترین مشکل ما اهالی موسیقی این است که مسئولان بخشهای مختلف پاسخ واضح و مشخصی به سوالات ما اهالی نمیدهند و نسبت به موضوعات و مسائل مطروحه بیاهمیت هستند.
موسیقی باید زیر نظر دستگاهی واحد مدیریت شود
محمدی در ادامه با تاکید بر اینکه موسیقی باید به صورت مستقل زیر نظر دستگاهی واحد مدیریت و اداره شود، گفت: نبود یک نهاد و دستگاه واحد نه فقط موسیقی محلی و فولکوریک، بلکه موسیقی سنتی و کلاسیک و دیگر سبکها را نیز با مشکلات بسیار مواجه کرده که پرداختن به هرکدام از آن مشکلات مدتها زمان و توضیح میطلبد. محمدی توضیح داد: موسیقی ما پنج مرکز تصمیمگیری دارد و در هیچ کجای دنیا اینگونه نیست. بجز وزارت ارشاد که در راس قرار داد، دفتر موسیقی، خانه موسیقی، انجمن موسیقی، انجمن صنفی موسیقی دیگر مراکزی هستند که در رابطه با امور مختلف موسیقی تصمیمگیری میکنند. صندوق اعتباری هنر را نیز به بخشهایی که گفتم اضافه کنید.
وی در ادامه با اشاره به اینکه مراکز تصمیم گیرنده موسیقی کشور در امور اجرایی هماهنگ عمل نمیکنند، اذعان داشت: شما تصور کنید که پنج، شش مرکز فعال داریم اما هیچکدام از آنها با هم در ارتباط کاری و هنری نیستند و این معضلات باعث میشود هنرمندان برای رجوع به هرکدام از این مراکز و حل مشکلاتشان، دچار سردرگمی شوند و ندانند کجا باید بروند و مشکلشان را با چه کسی در میان بگذارند. این موضوع را نیز در نظر داشته باشید که تعداد فعالان موسیقی کشور بیش از حد تصور است.
تنها مرکز فعال و حامی هنرمندان صندوق اعتباری هنر است
این نوازنده و آهنگساز در پاسخ به این پرسش که کدامیک از نهادهای مذکور کار خود را به درستی انجام میدهند، گفت: تنها مرکزی که زحمات بسیار کشیده و با حمایت از هنرمندان (بخصوص در بحران کرونا) برخی از مشکلات آنها را حل کرده، صندوق اعتباری هنر است. مسئولان مربوطه در صندوق اعتباری هنر در تلاش هستند تا همه اهالی موسیقی را زیر پوشش قرار دهند. طی یکی دوسال گذشته نیز ضمن حمایتهای مالی و پرداخت برخی تسهیلات، برای تعداد زیادی از فعالان کارت عضویت صادر شده که این کار خدماتی را برای هنرمندان در پی خواهد داشت.
او ادامه داد: سوالی که وجود دارد و من و بسیاری دیگر از هنرمندان در پی پاسخ آن هستیم، این است که چرا در کشور پنج، شش مرکز موسیقی داریم؟ و اینکه چرا هیچکدام از این مراکز با دیگری ارتباط ندارند؟! اگر اهالی موسیقی انجمن صنفی دارند پس چه احتیاجی به انجمن موسیقی است؟ اصلا شرح وظایف این دو مرکز چیست و ساز و کار آنها تا چه حد به هم شبیه است یا تفاوت دارد؟ اگر با هم همسو هستند پس چرا نوع سیاست و عملکرد یکدیگر را قبول ندارند؟
«خانه موسیقی» نهادی با عملکرد نامشخص است
محمدی گفت: در این میان «خانه موسیقی» نیز نهادی با عملکرد نامشخص است. واقعا «خانه موسیقی» که برای ارائه کارت و عضویت، از اعضا سالی دویست هزار تومان پول میگیرد به طور سالانه چه خدماتی به آنها ارائه میدهد؟ قطعا هیچ خدماتی وجود ندارد؛ یعنی اینکه کارت «خانه موسیقی» به هیچ کاری نمیآید و دردی از بچههای موسیقی دوا نمیکند، جز اینکه بهانهای است برای دریافت سالانه حق عضویت که در مجموع رقم کمی هم نیست. تشکلی مانند «خانه موسیقی» که هیچ گزارش عملکرد سالانهای هم منتشر نمیکند برای چه دایر است؟
او بیان کرد: خطاب من به وزیر ارشاد، معاون هنری، مدیر کل دفتر موسیقی و دیگر مسئولان است. سوالم از آنها این است که واقعا در طول سال برای موسیقی چه کارهایی انجام میدهند و تا به حال چه کردهاند؟ چرا وزارت ارشاد آن پنج، شش مرکز ظاهرا فعال را با هم مرتبط نمیکند؟ مگر موضوع و دغدغه مشترک همه این مراکز موسیقی نیست؟ اگر واقعا اینطور است پس باید این تعدد تصمیمگیریها و اجراها سمت و سوی درستی پیدا کند.
محمدی در پاسخ به این پرسش که دفتر موسیقی و معاونت هنری ارشاد تا چه حد میتوانند هماهنگیهای لازم را میان مراکز متعدد موجود برقرار کنند، گفت: متاسفانه مدیر دفتر موسیقی و آقای حسینی معاون هنری و حتی شخص وزیر آنطور که باید در جریان موسیقی و اتفاقات پیرامون آن نیستند وگرنه این بینظمی در نوع عملکرد چند مرکز را نظم میبخشیدند.
وزارت ارشاد موسیقی 30 استان را به تنهایی مدیریت میکند
محمدی در ادامه به توضیح درباره یکی دیگر از مشکلات موسیقی کشور پرداخت. او گفت: اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راس همه امور قرار دارد واضح و مبرهن است. اما در رابطه با موسیقی این سوال مطرح است که چرا وزارت ارشاد به خودش اجازه میدهد موسیقی بیش از سی استان را به تنهایی مدیریت کند!؟ و یکی از مسائل مربوط به این معضل ارائه مجوز به آموزشگاههاست. به نظرم این اتفاق و کلا تمرکز قدرت در هر عرصهای همواره مشکل ساز است. وزارت ارشاد چه میداند مثلا اهالی موسیقی فلان روستای دور افتاده در استان چهارمحال بختیاری چه وضعیتی دارند و مشکلاتشان چیست؟ اگر هم درباره چنین مواردی استعلام میگیرند، چگونه این کار را میکنند و به هرحال باید پاسخگو باشند.
این مدرس موسیقی در ادامه به مشکلات مدرسان موسیقی پرداخت. او گفت: مقوله تدریس و تایید مدرسان نیز یکی دیگر از مشکلات اهالی موسیقی است و من نیز در این رابطه با مشکلاتی مواجهم.
موسیقی باید به صورت مستقل زیر نظر دستگاهی واحد مدیریت و اداره شود. نبود یک نهاد و دستگاه واحد نه فقط موسیقی محلی و فولکوریک، بلکه موسیقی سنتی و کلاسیک و دیگر سبکها را نیز با مشکلات بسیار مواجه کرده که پرداختن به هرکدام از آن مشکلات مدتها زمان و توضیح میطلبد
چرا مدرک هنری به افراد بالای 60 سال اعطا میشود؟
سرپرست گروه موسیقی «آوای تبری» در ادامه به نحوه ارائه مدارک درجهبندی شدهای پرداخت که از سوی وزارت ارشاد هرازگاهی به اساتید موسیقی ارائه میشود.
این نوازنده و مدرس موسیقی گفت: واقعا اگر وزارت ارشاد در پی ارائه مدرک و درجه هنری است، چرا آن را به افراد کهنسال میدهد؟! مدارک درجه یک و درجه دو اینچنینی باید امتیازاتی برای فرد دریافتکننده داشته باشد وگرنه تکهای کاغذ چه کاربردهای دیگری خواهد داشت. پس از فوت چنین افرادی نیز هیچ حمایتی از خانوادههایشان صورت نمیگیرد و آن مدرک ارائه شده به هیچ وجه اعتبار نخواهد داشت. مورد داشتهایم که به هنرمندی مدرک درجه یک هنری دادهاند و کمی بعد فوت کرده و ماهی دویست تومان نیز به او یا خانوادهاش تعلق نگرفته است. سوالم این است که چرا مدرک درجه یک هنری به افراد بالای 60، 70 سال داده میشود؟ و اگر قرار است چنین کاری انجام شود، چرا استانها در این رابطه نمایندهای ندارند؟
مدتهاست که استعفا دادهام
محمدی درباره وضعیت فعالیت انجمن موسیقی مازندران و تاثیرش بر امور موسیقی و حل مشکلات موجودِ مربوط به آن، گفت: به نظر من انجمن تعطیل است و اگر هم که میگویید فعال است من فاتحه آن را خواندهام؛ چراکه صلاحیت ندارد. تازه بعد از بیست، سی سال فهمیدهاند که انجمن موسیقی و شعبههای آن باید به موسسه تبدیل شود. این نوازنده و مدرس موسیقی با اشاره به اینکه موافق تبدیل انجمنها به موسسات خصوصی نیست، اذعان داشت: من مدتهاست که استعفا دادهام و از انجمن موسیقی بیرون آمدهام. من با حضور آقای ثابتنیا در راس انجمن نیز موافق نبودم و بارها با او بحث کردم.
دیدگاه تان را بنویسید