در گفتوگو با سرپرست گروه «همنوازان فاخته» مطرح شد؛
آموزش آهنگسازی در موسیقی ایرانی جایی ندارد
خشایار پارسا معتقد است: بیشترین اطلاعات ساختاری تئوری موسیقی ایرانی و بیشترین اطلاعات درباره نحوه آهنگسازی مربوط به دوره تیموری است. به گزارش ایلنا، با نگاهی به فعالیت سالانه گروههای موسیقی ایرانی متوجه خواهیم شد که اغلب آنها بدون پشتوانههای تاریخی و پژوهشی صرفا به تولید و اجرای آثاری میپردازند که خوشایند مخاطب امروز است. در صورتی که موسیقی گذشته ایران مملو از اتفاقات و مباحث مهمی است که اتفاقا میتوان با توجه و بهکارگیری آنها موسیقی ایرانی و سنتی امروز را از کلیشه و تکرار نجات داد. «همنوازان فاخته» یکی از معدود گروههایی است که از همان ابتدای فعالیت پرداختن به جریانات مهم و فراموش شده را اصل کار خود قرار داده است. این گروه چند سالی است که در کنار موسیقی دستگاهی دوره قاجار به بررسی و اجرای موسیقی دوره تیموری و مکتب منتظمیه نیز پرداخته و در جشنواره موسیقی فجر امسال نیز بخشی از رپرتوار موسیقی دوره تیموری را روی صحنه برد. خشایار پارسا در گفتگو با ایلنا از اهمیت پرداختن گروهها به جریانات مهم موسیقی ایران گفت و لزوم پرداختن به موسیقی دوره تیموری را مورد تحلیل قرار داد.
توجه به مقاطع مختلف تاریخ موسیقی و پرداختن به اتفاقات و جریانات مهم را تا چه حد بر کیفیت آثار تولیدی گروههای امروزی موثر میدانید؟
اتفاقا موضوعی که میگویید برای خود من هم دغدغهای مهم است به این دلیل که تصورم این است موسیقی ما دارای پتانسیلهایی است که به آنها پرداخته نشده است. به طور معمول و بر اساس آثار تولیدی و اجراهای موجود باید بگویم هرگاه تصمیم به نوآوری و ابراز خلاقیت گرفتهایم تا به واسطه آنها از تکرارهای که سالیان سال در موسیقی ما وجود داشته و مرسوم است، خارج شویم به سراغ موسیقی غربی رفتهایم و به اتفاقاتی رجوع کردهایم که در موسیقی غرب رخ داده است. یعنی خواه ناخواه تلاش کردهایم از آن پتانسیلها استفاده کنیم. مثلا برای ارائه آثار خلاقانه از هارمونی غربی و سیستم رنگآمیزی غربی استفاده کردهایم.
آیا میتوان گفت بهرهگیری از موسیقی غربی و جریانات غیرایرانی از چه زمانی در موسیقی ایرانی مرسوم شده است؟
بله. نمونههایی از این دست آثار بسیار است و میتوان گفت توجه به داشتهها و پتانسیلهای موسیقی غربی و استفاده از آن ایدهها از دوران استاد علینقی وزیری و روحالله خالقی شروع شده و تا به امروز ادامه داشته است.
اما به نظر میرسد که این بهرهگیریها موسیقی ایرانی را ارتقا نداده که اگر اینطور بود، حال باید شاهد آثار موفقی در این زمینه باشیم که اینطور نیست.
درست است. استفاده از پتانسیلهای موسیقی غربی و پرداختن به آن ایدهها همیشه موفق نبوده و اگر هم غیر از این بوده بهکارگیری آن پتانسیلها، آنطور که باید به موسیقی ایرانی کمک نکرده و در واقع مقولاتی را به موسیقی غربی افزوده است. البته باید یادآور شد نمونههای خیلی موفق نیز وجود داشته که تعدادشان بسیار معدود است.
در نهایت چه اتفاقی باعث شد بجز موسیقی دوران قاجار به سراغ موسیقی دوره تیموری و مکتب منتظمیه بروید که البته کار بسیار دشواری است.
هم مواردی که اشاره کردم باعث شد به این موضوع بیشتر فکر کنم و بر دغدغههایم نسبت به عدم توجه به اتفاقات و جریانات موسیقی گذشته ایران افزوده شد. در ادامه استاد فاطمی در دانشگاه ایدههای اولیه در مورد موسیقی دوره تیموری را به ما دادند و باعث شدند به طور جدیتر به این مقوله فکر کنیم. در ادامه نیز به صورت تجربی نمونههایی را انجام دادیم و زمانی که موفق به تشکیل گروه شدم این رویه شکل جدیتری پیدا کرد.
متاسفانه جریانات و ساختارهای موسیقی کلاسیک در ایران مخاطبان زیادی ندارد و بر همین اساس میتوان گفت گروه «همنوازان فاخته» در میان مخاطبان خاص و معدود به امضای خود رسیده و آنها گروه ما را با ساختاری مشخص میشناسند
پس از تشکیل گروه «همنوازان فاخته» چه اتفاقات دیگری را رقم زدید؟
پس از تشکیل گروه یکی از دغدغهها این بود که در زمینه تولید و اجراها امضای شخصی و مخصوص به خود را داشته باشیم. بنابراین تصمیم بر این شد که به سراغ موضوع و مقطعی در موسیقی ایران برویم که کمتر به آن پرداخته شده است.حال نیز تلاشم این است که خط فکری جدیدی را ایجاد کنم.
به نظرتان به آن امضای شخصی و خصوصی که مدنظرتان بوده، رسیدهاید؟
بله به نظرم این اتفاق افتاده است. البته باید گفت متاسفانه جریانات و ساختارهای موسیقی کلاسیک در ایران مخاطبان زیادی ندارد و شاید یکی از دلایل این اتفاق، عدم توجه افراد و گروهها به مقولات مذکور است. بر همین اساس میتوان گفت گروه «همنوازان فاخته» در میان آن مخاطبان خاص و معدود به امضای خود رسیده و آنها گروه ما را با ساختاری مشخص میشناسند.
پرداختن به موسیقی ادوار گذشته تاریخی، بخصوص موسیقی عهد تیموری چه دشواریهایی دارد؟
به هر حال پرداختن به موسیقی آن دوره کار راحتی نیست، به این دلیل که از آن مقطع آثار ضبط شدهای وجود ندارد و آنچه در دسترس است نمونههای تئوریهای موسیقی آن دوران است. با این حال بیشترین اطلاعات ساختاری تئوری موسیقی و بیشترین اطلاعات درباره نحوه آهنگسازی مربوط به دوره تیموری است. موسیقی در دوره تیموری با صفیالدین ارموی آغاز میشود و با عبدالقادر مراغی به اوج میرسد.
اما در موسیقی ایرانی امروز مقوله شعر و ادبیات بر آهنگسازی میچربد و بیشتر مورد توجه است.
در دوران تیموری وقتی از مقولاتی چون «پیشرو»، «نقش» و «کار» حرف میزنیم هر کدام از آنها فرم مخصوص به خود را دارند و برای آهنگسازی دارای اصولند. این اصول به ما کمک میکند تا ساختار آهنگسازی در موسیقی ایرانی را غنی کنیم؛ ساختاری که درحالحاضر خیلی ضعیف است
بله درست است در صورتیکه در دوره تیموری شعر اهمیت زیادی نداشته و این موضوع را از نوع کلام آنها میتوان فهمید. در آن دوره مقوله آهنگسازی دارای روش است، این همان اتفاقی است که در موسیقی اروپا رخ داده است. یکی دیگر از مشکلات ما این است که برای آموزش تصنیفسازی به هنرجویان هیچ فرمی نداریم و فرمال بودن موسیقی دوره تیموری در این زمینه به کمک ما میآید. در کل این فرمال بودن میتواند موسیقی ما را غنی کند. ما در حال حاضر خیلی آزادانه اجرا میکنیم و ساختاری فرمالیستی نداریم. آنچه که حال وجود دارد فرمی در اجراست که به واسطه آن قطعات آوازی و موزون پشت هم قرار میگیرند. در دوره تیموری اینگونه نبوده است. در موسیقی امروز پیشدرآمد هیچ فرمی ندارد و فقط میدانیم فرمی موزون است که قسمتهای مختلف دستگاه را معرفی میکند. اینکه این پیشدرآمد چگونه ساخته میشود موضوعی است که هرکس به نوعی آن را انجام میدهد. در دوران تیموری وقتی از مقولاتی چون «پیشرو»، «نقش» و «کار » حرف میزنیم هر کدام از آنها فرم مخصوص به خود را دارند و برای آهنگسازی دارای اصولند. این اصول به ما کمک میکند تا ساختار آهنگسازی در موسیقی ایرانی را غنی کنیم و این ساختار در حال حاضر خیلی ضعیف است.
فعالیتهای پژوهشی گروه «همنوازان فاخته» بر چه اساس است؟ آیا در این زمینه اتاق فکری وجود دارد؟
اتاق فکر ما را اعضای گروه تشکیل میدهند. البته دغدغه اصلی و فکر کردن به روال مذکور متعلق به خودم است، اما معمولا ایدههایی را در قالب جزوه با اعضای گروه در میان میگذارم و با ارائه خط فکری، درباره مبنای تاریخی اتفاقات و مقولات به آنها توضیح میدهم و از بچهها میخواهم به موضوعات فکر و هرکدام به تنهایی روی آنها کار کنند. در ادامه درباره موضوعات مطرح شده بحث و صحبت میکنیم تا هر کدام از ایدهها به سرانجامی برسد و در نهایت نتیجه کلی حاصل شود.
با توجه به علاقه انبوه مخاطبان به موسیقیهای جدید و البته غربی و غیرایرانی، پرداختن به جریانات و موسیقیهای مهجور ایرانی را ریسک نمیدانید؟
بیشک ریسکی که میگویید بسیار درجه بالایی دارد و ما نیز تا حدی آن را پذیرفتهایم و به نظرم در ساختار جشنوارهها راحتتر میتوان آثار را ارائه کرد. اطمینان داریم که اگر آلبومهایمان را منتشر کنیم خیلی دیده نخواهند شد، اما با این حال همانطور که گفتم برای جذب مخاطبان تلاش خود را کردهایم. آموزشگاهی داریم و اعضای گروه «همنوازان فاخته» مدرسان آن هستند، لذا سعی کردیم در وهله اول نظر و توجه مخاطبان اطراف خودمان را جلب کنیم و این اتفاق افتاده است. اگر در شهر خودمان کنسرت برگزار کنیم میدانیم که لااقل مخاطب چهارصد، پانصد نفری خودمان را خواهیم داشت. طبیعتا آن مخاطب انبوه و سراسری را نداریم و به این موضوع واقفیم اما برای جلب نظر آنها که کار سختی هم هست نهایت تلاشمان را میکنیم.
جذب مخاطبان بیشتر به نوآوری و ابراز خلاقیت نیاز دارد. میانهتان با این دو مقوله چطور است؟
مطمئنا به دنبال افکار جدید هستیم. اینگونه بگویم که با نگاه امروزی خودمان و با شناختی که تک تک نوازندگان به دست آوردهاند به ساختار قدیمی موسیقی ایرانی بازگشتهایم. یعنی برای کاری که انجام میدهیم از آهنگسازی، نوع فرمال موسیقی تیموری و از بخش کلام آن در جهت رقم زدن اتفاقات جدید، ایده میگیریم. حال در این میان، گاه در بخشهایی از آثار دیگران، مانند عبدالقادر مراغی را برمیداریم و از آنها بهره میبریم. اتفاقا در اجرایی که در جشنواره موسیقی فجر امسال داشتیم دو قطعه از عبدالقادر مراغی اجرا کردیم که آهنگسازی و مقدمه و موخره آن اثر خودمان بود. به اضافه اینکه در خود کلام آثار نیز آهنگسازی کردیم. واضحتر اینکه بخش اعظم آثار مذکور کار خودمان بود و فقط در بخشهایی از کلام عبدالقادر استفاده کردیم. البته من امیدوارم که چنین آثاری در آینده مورد توجه قرار گیرند. در حال حاضر ویترینی در ایران ایجاد شده که مخاطب آن را دنبال میکند. من علاوه بر توجه به آثار گذشته و بهرهگیری از آنها کنسرتها و برنامههای پژوهشی متعددی برگزار و به واسطه این فعالیتها مخاطبانی را جذب کردهام اما واقعیت این است که چنین کارهایی باید سراسری باشد و باید علاوه بر پایتخت در شهرهای دیگر نیز چنین اتفاقاتی رخ دهد تا توجه مخاطبان بیشتری جلب شود.
دیدگاه تان را بنویسید