سایه آغداشلو و جنبش «می تو» بر حراج تهران
رکوردی که حاشیهساز شد
علیرضا بخشیاستوار
تیرماه 97 هنگامی که در نهمین حراج هنر کلاسیک و مدرن ایران تابلوی «سهراب سپهری» به قیمت پنج میلیارد تومان چکش خورد، همه در بُهت و شگفتی بودند و تا مدتی در همه محافل هنری و غیرهنری صحبت از این رقم عجیب و غریب برای خرید یک تابلو در جریان بود. حالا در زمستان 99، یعنی در سیزدهمین حراج تهران، چهار اثر بالای پنج میلیارد تومان به فروش رفتند که سهراب سپهری در آن سهمی نداشت اما سهم اثر «آیدین آغداشلو» از این حراج بیش از 12 میلیارد تومان بود. اگر حراج نهم رقمی بالغ بر 31 میلیارد و 717 میلیون تومان را تجربه کرد حالا این رقم به عدد 87 میلیارد و 942 میلیون تومانی رسید و 22 اثر به فروش میلیاردی رسیدند و برخی هم رکوردشکنی کردند.
اتهام پولشویی یا رونق هنر
اما در شرایطی که کشور دچار بحرانهای اقتصادی است این رقم و این رشد قیمت از مسائلی است که جای سوال دارد. عده زیادی از فعالان عرصه هنر همچنان برگزاری چنین حراجی با معاملههای میلیاردی را زاییده چرخهای معیوب وغیرمنطقی در دنیای اقتصاد میدانند. بعد از شکستن رکورد فروش در مراسم حراج تهران بسیاری از هنرمندان و اهالی هنر در دو موضع نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند و آن را با وجود شرایط بد اقتصادی نقطه تاریکی در اوضاع امروز جامعه قلمداد کردند تا جایی که طیفهای مختلفی این موضوع را بهانهای برای پولشویی اقتصادی گروههای خاص دانستند. زمانی که اثر «سهراب سپهری» در حراج تهران با رقم بالای 5 میلیارد به فروش رسید در فضای مجازی نوشتههای بسیاری دست به دست میشد که در آن به نوع درآمد این حراج تاخته بودند.
جملاتی مانند: «واقعا برام سوال شده که در این وضعیت اقتصادی، چطور حراج تهران 31 میلیارد فروش داشته؟ جز پولشویی سازمانیافته هیچ احتمال دیگهای به ذهن نمیرسه» یا «توی حراج تهران گرونترین اثر 5 میلیارد و 100 میلیون بوده، اختلاف طبقاتی مطلقا دو طبقه شده: فقیرها و خیلی پولدارها» گوشهای از این واکنشها بودند. نادر فتورهچی به عنوان یک چهره منتقد در فضای مجازی همان روزها در توئیتی نوشت: «وقتی در کشور غرق در رکود و بحران اقتصادی، یک جوان 53 میلیارد سکه طلا میخرد باید هم جوانهای دیگر در حراج هنری تهران ظرف یک روز 31 میلیارد پولشویی کنند.» اما ماجرای پولشویی فقط یکسوی قضیه است. به باور بسیاری از فعلان در این حوزه و به خصوص گالریدارها و مجموعهدارها این حراجها بیشتر جنبه یک سرمایهگذاری بلندمدت دارند. اگرچه ارقام و میزان پولی که در این میان جابهجا میشود، کم نیست اما مقدار آن در برابر پولهای کثیفی که در بازارهای دیگر تحت عنوان پولشویی جابهجا میشود، ناچیز به نظر میرسد.
از سویی برخی افراد معتقدند فضاهایی این چنینی که اتفاقها در آن در معرض دید همگان قرار میگیرد و در ذیل یک محیط قانونی و تقریباً شفاف انجام میشود پولشویی کاری سختتر از خرید و فروش سکه، طلا، دلار و حتی املاک و مستغلات هستند. بنابر این قول اگر درست ببینیم این فضا به محیطی برای سرمایهگذاری طبقه مرفه بدل شده که الگوریتم و قواعد خودش را دارد.
اما این رکورد 12 میلیاردی آغداشلو به بیان بسیاری از هنرمندان، نوعی دهنکجی از سوی حراج و برخی سرمایهگذاران به شاکیان احتمالی آغداشلو تلقی شده است. اینان معتقدند برگزارکنندگان حراج با این کار خواسته بودند بهنوعی از آغداشلو رفع اتهام کنند
آغداشلو و حواشی اخیر
اما آنچه که سیزدهمین حراج تهران را وارد حاشیه کرد بیشتر از آن که کل مبلغ فروش آن باشد رکوردشکنی «آیدین آغداشلو» بود. بعد از گزارشی که روزنامه «نیویورک تایمز» درباره او و جنبش me_too# یا مدل ایرانیاش جنبش #من_هم پرداخت و از برخی زوایای زندگی او پرده برداشت، بسیاری گمان میکردند که برای اتهاماتی که به او روا داشته شده، این هنرمند مورد محاکمه قرار میگیرد.
اگرچه شماری از هنرجویان و روزنامهنگاران و... مدعی شدند که توسط وی مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند اما نکته اینجا بود که هیچ اقدامی مبنی بر ثبت شکایت رسمی از وی صورت نگرفت و توقع هم نمیرفت که دادگاه با توجه به اظهارات در فضای مجازی، فردی را مورد محاکمه قرار بدهد. اما این رکورد 12 میلیاردی آغداشلو به بیان بسیاری از هنرمندان، نوعی دهنکجی از سوی حراج و برخی سرمایهگذاران به شاکیان احتمالی آغداشلو تلقی شده بود. اینان معتقدند برگزارکنندگان حراج با این کار خواسته بودند بهنوعی از آغداشلو رفع اتهام کنند.
باید دانست که این حراجها و افزایش سرمایه به واسطه خرید و فروش آثار در آن قواعد دیگری را پیش میگیرد که نسبتی با شهرت و وضعیت هنرمند دارد. این قاعده در همه حراجهای دنیا وجود دارد و نمونههای بسیاری از آن در حراج «کریستیز» و «ساتبیز» هست که قواعد فروش یک اثر در حراج با خواست و مطالبه مردمی در یک مسیر حرکت نمیکند.
در واقع فروش 12 میلیاردی اثر آیدین آغداشلو در حراج تهران صرفا به معنای حمایت این حراج و سرمایهگذاران از این نقاش نیست اما قطعا بیارتباط به حواشی ماههای اخیر هم نبود و چه بسا این اتفاق به ضریبی در یک موقعیت محاسباتی در بازار سرمایه رخ داده است.
در این که چقدر این اتفاق خوشایند یا ناخوشایند است جای بحث بسیار است اما باید به شکل عمیقتری به این نوع رُخدادها، آثارش و چشماندازی که دارند نگاه کرد، چراکه قواعد هر حراجی که به خرید و فروش آثار تجسمی در جهان میپردازند بسیار پیچیدهتر از آن تصویری است که نمایان میکنند. دستهای پشت پرده را چه کسی دیده است؟
دیدگاه تان را بنویسید