رشت، شهر عاشقانههای پاییزیست
پگاه دهدار ، راهنمای گردشگری
افراد معمولا دو دستهاند! کسانی که عاشق سوز ملایم و بارانهای گاه و بیگاه پاییزی و قدم زدن میون خشخش برگها هستند و کسانی که از باران و روزهای کوتاه و شبهای زودهنگام و آسمان ابری و گرفته بیزار اند. رشت شهر عاشقانههای پاییزیست. شهری محبوب برای افرادی که پاییز فصل محبوبشان است و از قدم زدن زیر آسمان بارانی لذت میبرند و به دنبال سوژههای زیبای پاییزی برای عکاسی میگردند.
شهر باران
رَشْت یکی از کلانشهرهای ایران، مرکز استان گیلان ، و مرکز شهرستان رشت است و مادرشهر استان گیلان و بخشهایی از استانهای همجوار است. از رشت به عنوان شهر همیشه بیدار یاد میکنند. این کلانشهر همچنین پرجمعیتترین شهر شمال ایران در بین سه استان حاشیه دریای کاسپین و بزرگترین و پرجمعیتترین شهر گیلک نشین جهان، بزرگترین سکونتگاه سواحل جنوبی دریای خزر محسوب میشود.
ابتدا رشت به صورت قصبهای بزرگ میان یک فضای جنگلی بوده و از آبادیهای کهن ایران بهشمار میرفته که نامش در کتاب حدودالعالم به سال ۳۷۲ هجری آمدهاست. این قصبه که در میان دو رودخانه گوهررود و سیاهرود قرار داشت و از این جهت نیز قدمت دیرینه دارد. نام قدیمی رشت «دارالمرز» یا «دارالامان» بوده که قبل از این دو به آن «بیه» میگفتند. بیه در لغتنامهها، رود یا مصب بین دو رودخانه معنی شدهاست و چنین به نظر میرسد که دلیل این نامگذاری قرار گرفتن آن در میان دو رودخانهاست که به مثابه حفاظ و دیوار شهر محسوب میگردید.
رشت با تلفظ درست «رِشت» در ایرانی باستان Ṷṛšti «باران» اسم مؤنث از Ṷaṛš «باریدن» و از این ریشه در زبان اوستایی صفت فعلی varǝšta «باریده» و در زبان لری باستان bǝṛšt «بارش» و bǝšt «باران» و در هورامی veš «باران» و فارسی نو «بارِش» از «وارِشت» فارسی میانه هم ریشه است.
طبق یکی دیگر از گمانه زنیها معنی کلمه رَشت از ترکیب کلمه «رِش» به معنی باران بسیار ریز است؛ که با پذیرفتن این گمانه زنی میتوان رشت را به مکانی که در آنجا باران به صورت مداوم میبارد پذیرفت. واژه گیلکی «وارش» که به معنی باران است موید این نکتهاست که این واژه مرکب از وا+رش ساخته شده که اصل کلمهٔ مرکب هم پیشوند «وا» معادل «باز» متبادرکنندهٔ «باز باران» یعنی «باران مکرر» است. در اوستا کتاب ایرانیان باستان کلمه هو رشت بارها استفاده شدهاست. هو به معنی نیک و رشت به معنی کردار میباشد. شاید رشت در کتب پارسی به معنی کار یا عمل یا کردار یا محلی برای کار باشد. همچنین عدهای بر این گمانند که نام رشت از نام ایزد باران در فارسی پهلوی یعنی تیشتر گرفته شده است.
رشتگردی پاییزی
شروع رشتگردی در هر فصلی که باشد با پیاده راه آن دلچسبتر است. قدم زدن در چهار خیابان سنگ فرش شده و میدانی بزرگ و تاریخی با ساختمانهای زیبا و ارزشمند و همچنین المانهای فرهنگی موجود در آن چیزی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. از خیابان امام که شروع میکنیم به قدم زدن در دو طرف خیابان مانند تمام این محدوده ساختمانهای خالی و فرسوده اما زیبا و با ارزش از دوره پهلوی اول به چشم میخورد. ساختمانهایی که اگر فرصت احیا به آنها داده شود و روحی دوباره به آنها دمیده شود میتوان از وجود آنها بهرهی بهتری برد. مثلا کافه، رستوران، هتل و حتی گالریهای هنری انتخابهای مناسبی برای کاربری جدید این ساختمانها خواهند بود. کمی که جلوتر میرویم یکی یکی المانهای فرهنگی به چشم میآیند. زنی با همان دامن رنگارنگ و چادر شب بسته به کمر و کودک خردسالی که با چادر شب به کمر زن بسته شده است و زن در حال پاک کردن عرق پیشانیاش است. نماد تمام زنان زحمتکش گیلانی که در زمینهای برنج کار میکنند. کمی جلوتر مجسسمهی زنی دستفروش را میبینیم که کدو میفروشد. کدو حلوایی با سفرهی گیلان به خوبی عجین شده. از غذا گرفته تا نان و شیرینی. کمی جلوتر داروخانه کارون به چشم میخورد. اولین داروخانهی شبانه روزی ایران که هنوز دایر است و چون گذشته به اهالی این دیار دارو میفروشد. به میدان شهرداری میرسیم. عمارتهای زیبا و عظیم شهرداری، پست، و هتل ایران به چشم میخورند. مجسمهی میرزا کوچک خان جنگلی هم بین عمارتهای پست و هتل ایران جا خوش کرده است. حوضی بزرگ و آبنمایی موزیکال هم در میان میدان قرار گرفته که شبها دل به دل مردم شهر میدهد و فضا را با موسیقیهای زیبا لذت.بخشتر میکند. مجسمهی میرزا را که ادامه دهیم میرسیم به مجسمهی پیرمردی در حال عکاسی. آقای دروّی؛ مسنترین عکاس در قد حیات شهر. تئاتر شهر که روزگاری محل شکلگیری اولین تئاترها به شیوه امروزی در ایران بوده نیز به چشم میخورد. در نزدیکی آن قنادی نگین قرار دارد. قنادیای قدیمی که هنوز میتوان رفت و میزی را انتخاب کرد و شیرینی و چای و قهوه سفارش داد و همانجا میل کرد. فالودههای این قنادی از محبوبترینها هستند. در انتهای خیابان ساختمانی که به ساختمان استانداری معروف است به چشم میخورد. همچون دیگر همتایانش در پیاده، بنایی عظیم و سفیدرنگ، مربوط به پهلوی اول.
قدم زدن در میدان شهرداری به هنگام روز یک لطف و صفایی دارد و به هنگام شب حال و هوای دیگری.
رشت شهر شبهای زنده است. شب آغاز قدمها و تفریحهای تنهایی و چند نفره مردمان شهر و مسافران آن است.
نمیشود رشت آمد و به بازار آن نرفت. بازار رشت هم همین خصوصیت را دارد. یک بار باید در صبح آن را دید و لذت برد و یک بار در شب.
در میان بازار که قدم میزنی با انواع میوه و سبزیهای ارگانیک و تازه که بعضیهایشان به دلیل بومی بودن کمتر شناخته شده هستند و در واقع تنها مخصوص استان گیلان هستند رو به رو میشوی. خوج یکی از آنهاست. میوهای با طعم ترش و شیرین و بافتی پوک اما بسیار آبدار که در واقع نوعی گلابی وحشی است. ازگیل یا در زبان محلی کنوس، یکی دیگر از میوههای خوشمزهی پاییزیست که در این بازار به چشم میخورد.
نان و شیرینیهای سنتی گیلانی نیز هم در این بازار سهم پررنگی دارند. از نان برنجی و نان کشتا که معمولا به صورت خالی یا با تخم مرغ وآبپز به عنوان صبحانه یا عصرانه خورده میشوند گرفته تا رشته و خشکار، شیرینیای که با آرد برنج و گردو و شکر تهیه میشود و محبوب همگان است. نمیشود به بازار آمد و قهوهخانه نرفت. قهوهخانههای رشت از معدود قهوهخانههایی هستند که مهم نیست چه جنسیتی داری. به لطف همپایی همیشگی زنان گیلانی با مردان در صحنهی کار و فعالیتهای اجتماعی؛ امروز نیز زنان میتوانند به دور از نگاههای سنگین و جنسیتیای که در برخی شهرها حاکم است زیست کنند. خرید چند عدد رشته خشکار و سپس نشستن در قهوهخانه و نوشیدن چای و خوردن رشته خشکار تجربهایست فراموش نشدنی که لذت بازدید از بازار رشت را تکمیل میکند.
بعد از بازار رشت به محلهی ساغریسازان میرویم. محلهای بسیار قدیمی که برای عکاسی و قدم زدن بسیار مناسب است. این محله امروزه محل اصلی فروش لوازم دست دوم و عتیقه شده است و قدم زدن میان مغازههای قدیمی فروشی هم حال خوبی دارد. در این محله خانههای قدیمی بسیاری به چشم میخورد. حمام حاجی و کاشیهای زیبای آن هم یکی از جاهاییست که حتما باید آن را دید.
در محلهی ساغریسازان مغازهی یخ در بهشت فروشیای قرار دارد به نام یخ در بهشت سنتی حاج رجب که سالیان طولانی است که محبوب و معروف همگان است.
ایام پاییز و زمستان در کنار فروش یخ در بهشت، کدو حلوایی هم میفروشد. کدو حلواییهای طبخ شده به همان سبک و سیاق مادران گیلانی که کدو را با آب و شکر میگذارند بپزد تا زمانی که کاراملی و آماده خوردن شود.
بازگشت به پیادهراه فرهنگی برای صرف شام، بعد از یک روز گشت و گذار در شهر باران انتخاب خوبی است. زندگی شبانه مردم رشت با گاریهای کبابفروشی واقع در پیادهراه عجین شده است. گاریهایی که از غروب تا دمدمای صبح مشغول فروش کباب هستند و عطر و دود آن به یکی از اعضای ثابت پیادهراه تبدیل شده است.
دیدگاه تان را بنویسید