یزد در ایام محرم؛ مقصد ویژه گردشگری است
دیار بادگیرها و نخل حیدریها
یکی از بخشهای دیدنی میدان امیر چخماق، نخل بزرگ آن است که به نخل حیدریها هم معروف است. در مراسم مفصل تاسوعا و عاشورا که در یزد برگزار میشود این نخل ۸ متری توسط ۱۵۰ نفر بلند میشود بافت تاریخی یزد در بیشتر مراکز مرمت شده بود که احتمالا در سالهای آینده به دلیل ثبت در یونسکو، اوضاع بهتر از قبل هم خواهد شد. مهماننوازی یزدیها مثل همیشه عالی بود. در بعضی مراکز هم دیدیم که با توریستها انگیسی صحبت میکردند
تینا عظیمی
محرم پارسال فرصتی دست داد که بعد از چند سال، دوباره به شهر یزد سفر کنیم.
ما قصد اقامت در یکی از هتلهای سنتی یزد مثل هتل داد، مشیرالممالک، مهر، ملکالتجار و ... را داشتیم و هتل سنتی مهر را انتخاب کردیم که در خیابان قیام و نزدیک به میدان امیرچخماق و بافت قدیمی شهر قرار داشت.
ساعت 7 صبح از تهران حرکت کردیم درحالیکه خودمان را برای طی کردن مسیر 700 کیلومتری تا یزد آماده کرده بودیم! مسیر ما تهران-قم-کاشان-اردستان-یزد بود. خوشبختانه استراحتگاه ها و رستورانهای زیادی در بین مسیر ایجاد شده که از نظر کیفیت اصلا قابل مقایسه با شرایط گذشته نیست. یکی از جدیدترین این استراحتگاهها که در 6 کیلومتری قم قرار گرفته، مجتمع مهر و ماه است که شامل چند فروشگاه بزرگ و رستوران و ... میشود.
از کاشان به بعد استراحتگاهها کمتر میشود و مسیر هم که فقط یک بیابان لمیزرع است و بس .
بالاخره حدود ساعت 2 ظهر به یزد رسیدیم و میدانستیم یکی از رستورانهای خوب یزد به اسم تالار در نزدیکی دروازه قرآن و ورودی یزد قرار دارد که مستقیم به آنجا رفتیم. رستوران بزرگ و خوبی بود و غذاها عالی بودند .
بعد به سمت هتل راه افتادیم و اتاق را تحویل گرفتیم که یک اتاق خیلی دنج و تمیز با دکوراسیون سنتی بود. رفتار پرسنل هتل عالی و دوستانه بود. چند دقیقهای روی تختها و در محیط خنک حیاط استراحت کردیم. یک سماور بزرگ و چای هل و دارچین همیشه گوشه حیاط آماده بود و میتوانستیم برای خودمان چای بریزیم. هتل نسبتا خلوت بود و بجز ما دو سه خانواده دیگر در آن اقامت داشتند که همگی توریستهای خارجی بودند.
بنای هتل مربوط به زمان قاجار است و 250 سال پیش دست خانوادهای از تاجران قدیمی طلا و جواهرات یزد به نام زرگر یزدی بوده که در سال 1384 با بازسازی کامل تبدیل به هتل شده است و اینطور که در سایت هتل آمده است، به عنوان اولین و تنها هتل ایرانی است که موفق به کسب جایزه افتخار از سوی سازمان جهانی یونسکو شده است.
خلاصه بعد از استراحتی کوتاه به سمت اولین مقصد مورد نظرمان یعنی موزه آب یا خانه کلاهدوزها به راه افتادیم که دورمیدان امیرچخماق بود و پیاده حدود 10 دقیقه با هتل فاصله داشت. خانه کلاهدوزها در سال 1266 شمسی ساخته شد و محل عبور چند قنات بوده. هنوز هم قنات دو هزار ساله زارچ از اینجا رد میشود. سال 1379 اینجا تبدیل به موزه آب میشود که اشیای تاریخی مرتبط با کندن کاریز و اندازهگیری آب و آسیاب بادی و ... در آن نگهداری میشود.
قنات زارچ طولانیترین قنات ایران و جهان است که قدمت آن را حدود 2 تا 3 هزار سال تخمین میزنند. مبدا این قنات حوالی روستای فهرج یزد و طول آن در مجموع حدود 90 کیلومتر است. این قنات به همراه 10 قنات دیگر ایران در سال 2016 در میراث جهانی یونسکو ثبت شدند .
لباس سفیدی که اغلب مقنیها میپوشیدند، هم به دلیل دیدن همدیگر در تاریکی زیر خروارها خاک بوده و هم به نوعی کفن سفیدشان!
یک آسیاب آبی قدیمی هم با نیروی حاصل از آب قنات، گندم ها را آرد میکرد . بعد از دیدن موزه آب، به سمت باغ دولتآباد راه افتادیم. البته قبل از آن حتما باید یک فالوده یزدی هم میخوردیم که جزء جداییناپذیر تابستانهای یزد است! یکی از معروفترین فالودهفروشیهای یزد، شیرحسین است که فالوده خوشمزهای در آن خوردیم. بعد از بلوار دولتآباد، باغ را پیدا کردیم و با تهیه بلیط وارد هشتی کوچک ورودی شدیم و بعد به حیاط اصلی باغ رفتیم که با وجود آبپاشها فضای خنک و مطبوعی پیدا کرده بود .
باغ دولت آباد در دوره افشاریه و حدود 260 سال پیش توسط محمد تقی خان بافقی معروف به خان بزرگ ساخته شد. خان ابتدا قناتی به طول 65 کیلومتر برای رساندن آب از مهریز به یزد ایجاد کرد و بعد مجموعه حکومتی خود را در این محل بنا کرد و این رمز باغهای خوش آب و رنگ و سرسبز ایرانی در دل کویر است. ین باغ مدتی هم محل اقامت کریمخان یزد و بسیاری از شاهزادههای قاجاری بود .
این باغ هم مثل سایر باغهای ایرانی دارای قسمت بیرونی، اندرونی، هشتی، شاهنشین و ... است و همچنین یکی از باغهای ایرانی ثبت شده در میراث جهانی یونسکوست. قسمت هشتی زیباترین قسمت این مجموعه است که در یکی از اتاقهای آن، بلندترین بادگیر جهان به ارتفاع 33 متر قرار دارد. زیر بادگیر همیشه حوض پرآبی هم قرار دارد که باعث میشود هوای خنک مثل کولر جریان داشته باشد. برای ما باورش سخت بود در گرمای مرداد ماه همچین باد خنکی از بادگیر احساس کنیم .تا غروب مشغول گشتن در باغ بودیم. روز دوم؛ صبح زود با سر و صدای حیاط و افرادی که مشغول صبحانه خوردن بودند بیدار شدیم. اینکه به جای هتلهای همیشگی، در یک خانه اربابی از خواب بیدار شدیم و صبحانه در حیاط منتظرمان بود حس خوبی داشت! صبحانه هم نسبتا خوب بود .
بعد از صبحانه به پشت بام هتل رفتیم که دید خوبی به شهر داشت و کمی از آن بالا شهر را تماشا کردیم. دیدن بادگیرها و گنبدها و اینکه هیچ ساختمان بلندی نمای بافت سنتی شهر را خراب نکرده بود، لذتبخش بود . بعد شروع کردیم به پیاده روی به سمت بافت سنتی فهادان و اولین مقصدمان که مسجد جامع بود. اینجا یک بازار قدیمی ولی بازسازی شده بود که البته در آن ساعت هنوز تعطیل بود. در بیشتر کوچهها هم سردابهایی دیده میشد که همگی به همان قنات زارچ میرسیدند .
بعد از حدود 15 دقیقه پیادهروی به میدان امام خمینی و مسجد جامع رسیدیم .
مسجد جامع یزد ؛ قدیمی و همچنان منحصربهفرد
مسجد جامع یزد یکی از قدیمیترین و منحصربه فردترین بناهای تاریخی یزد است که قدمتش به بیشتر از 700 سال پیش برمیگردد؛ ولی بنای فعلی مسجد طبق کتیبهها در زمان تیموریان ساخته شده است. (روی کتیبه سردر ، اسم شاهرخ تیموری و سال 861 هری قمری نوشته شده) منارههای مسجد با ارتفاع 52 متر هم در زمان صفویه به مسجد اضافه شدهاند که یکی از منارهها دو راه پله دارد .
نکته جالب، بزرگ بودن بیش از اندازه در ورودی بود، طوریکه حتی کلون در از قد ما بالاتر بود . سردر زیبای مسجد هم 24 متر ارتفاع دارد. تمام مسجد از سردر تا محراب اصلی پر بود از کاشیکاریها و مقرنس و گچبریهای زیبا البته فقط قسمت محراب اصلی برای بازدید بود و گوشه کنارههای مسجد کمی بی سلیقه و نامرتب بود که میشد کمی مدیریت شود .
بعد از چند دقیقه، به بقعه دوازده امام رسیدیم. این بنا ظاهرا قدیمیترین بنای یزد و مربوط به دوران سلجوقی (حدود هزار سال پیش ) است. بدنه گنبد یک 4 ضلعی است که به 8 ضلعی تبدیل میشود و گنبد روی 8 ضلعی قرار دارد. البته نمیشد داخل شد .
کنار این بقعه زندان اسکندر قرار داشت. با گوگل مپ خیلی راحت میشد همه جا را پیدا کرد، ولی روی اکثر دیوارها هم جهت جاهای دیدنی مشخص شده بود .
زندان اسکندر، در اصل مدرسه ضیائیه و بنایی است که 8 قرن پیش ساخته شده و به همین دلیلی شباهتی هم به زندان ندارد و لابد به همین دلیل هم ما غرغرهای چند توریست خارجی را شنیدیم که میگفتند چه راحت میشود یک اسم برای جایی انتخاب کرد و ازش پول درآورد !
اما به هرحال دیدن بنا هم خالی از لطف نبود به خصوص گنبد بزرگ و خشتی 18 متری آن. قسمتهای داخلی گنبد زمانی با گچبریهای آبی تزئین شده بود ولی بعد از 8 قرن چیز زیادی از آن باقی نمانده بود.
خانه لاریها؛ عمارتی سنتی و البته اعیانی
مقصد بعدی، خانه لاریها بود. در بین راه از بازارهای سنتی عبور کردیم. همچنین یک خانه نساجی سنتی که در آنجا مشغول ترمهبافی و نساجی بودند .
خانه لاریها که در زمان قاجار ساخته شده، با قدمت 150 سال نمونه کامل یک عمارت سنتی و البته اعیانی یزدی است که شامل قسمتهای اندرونی و بیرونی و شاهنشین و تابستاننشین (با یک بادگیر که هنوز کار میکرد) میشد و جمعا 1700 متر زیربنا دارد. این عمارت حدود 20 اتاق داشت که در بیشتر آنها بسته بود .
در ادامه به حمام خان رفتیم و بعد، گشتی هم در بازار خان زدیم .
بعد ناهار دوباره به سمت میدان امیر چخماق برگشتیم. تاریخچه این میدان به دوران تیموری برمیگردد. یکی از بخشهای دیدنی این میدان، نخل بزرگ آن است که به نخل حیدریها هم معروف است که پیشینه آن به ۴۵۰ سال پیش و دوره صفویه میرسد. در مراسم مفصل تاسوعا و عاشورا که در یزد برگزار میشود این نخل 8 متری توسط 150 نفر بلند میشود .
برای حسنختام روز دوم؛ به سراغ معروفترین شیرینیفروشی یزد یعنی حاج خلیفه رهبر رفتیم که کنار میدان امیرچخماق قرار داشت. یزد است و قطاب و باقلوایش! این شیرینیفروشی 100 سال پیش تاسیس شده و نسلاندرنسل چرخیده تا به اینجا رسیده. یزد پر است از شیرینیفروشیهایی که عنوان حاج خلیفه دارند، ولی حاج خلیفه رهبر اصلی بجز اینجا فقط دو شعبه دیگر در بلوار جمهوری و صفائیه دارد .
خلاصه با کلی شیرینی راه 10 دقیقهای تا هتل را پیاده از میان بازار طی کردیم و وقتی رسیدیم هم چای داغ روی سماور منتظر ما و شیرینیها بود !
آتشکده؛ ساده، بیآلایش
و با آتشی 1500 ساله
روز سوم بعد از صبحانه به سمت آتشکده در خیابان کاشانی رفتیم. آتشکده یزد (یا آتشکده بهرام یا آتشکده ورهام) ساختمانی ساده و بیآلایش (که از خصوصیت همه آتشکدههاست) در میان باغی از درختان کاج و روبه روی حوض بیضی شکلی قرار گرفته. این ساختمان در سال 1313 با سرمایه اهدایی انجمن پارسیان هند ساخته شده و ستونها و کاشیکاریها کار اصفهان است. روی سردر علامت فروهر و جمله پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک حکاکی شده است. و اما مهمترین نکته اینکه، آتشی که درون این آتشکده میسوزد بیش از ۱۵۰۰ سال است که روشن مانده است.
با دیدن دو گروه بزرگ توریست که در حال وارد شدن به آتشکده بودند خوشحال شدیم که یک تور لیدر همراهشان بود و ظاهرا داشت حتی کاملتر از بروشورها، همه چیز را توضیح میداد .
در طبقه پایین موزهای بود از عکسهای مربوط به سالهای اخیر و مراسم زرتشتیان مثل جشن سده و مهرگان و.... سردابی هم وجود داشت ولی این سرداب به آب انبار و قنات ختم نمیشود، بلکه محلی برای نیایش دسته جمعی زرتشتیان است .
بعد از آتشکده، تصمیم گرفتیم در زمان باقی مانده، موزه آینه که در همان خیابان قرار داشت را هم ببینیم. این موزه یک عمارت در باغ 8000 متری بود که در سال 1320 ساخته شده و یک سری وسایل دوران قاجار مثل آینه و تفنگ و وسایل مربوط به نور و روشنایی در آن نگهداری میشود .
اما قسمت جالب موزه، اشیایی بود که در تپههای جیرفت کشف شده و مربوط به 4 هزار سال پیش است .
سفر ما کوتاه بود ولی اگر چند روز دیگر فرصت داشتیم به این مکانها هم حتما سر میزدیم :
- سرو 4 هزار ساله ابرکوه (که بعضی روایات عمر آن را 2500 سال تخمین میزنند.) سومین درخت پیر جهان است که ارتفاع آن 28 متر و محیط تنه آن 11 متر است.
- دخمه زرتشتیان (دخمه خاموشان): دخمه محلی برای قرار دادن مردهها بوده تا گوشتشان توسط پرندهها خورده شود و فقط استخوانها باقی بماند. این رسم زرتشتیان که تا 40 سال پیش هم پیروی میشد، برای جلوگیری از آلوده شدن خاک بود.
- زیارتگاه چکچک (پیر سبز): در میان کوههای شهرستان اردکان قرار دارد و مراسم باستانی مثل جشن مهرگان در اینجا برگزار میشود .
نزدیک ظهر بود و ما با یزد خداحافظی کردیم و به سمت تهران راه افتادیم. بافت تاریخی خیلی مرتبتر و در بیشتر جاها مرمت شده بود که احتمالا در سالهای آینده به دلیل ثبت شدن یونسکو، اوضاع یزد خیلی بهتر از قبل هم خواهد شد. مهماننوازی یزدیها مثل همیشه عالی بود و تمام برخوردهایی که با ما شد از راننده تاکسی گرفته تا بلیط فروشها خیلی خوب بود و حتی بعضی جاها دیدیم که با توریستها انگیسی صحبت میکردند.
دیدگاه تان را بنویسید