نگاهی به یک باور غلط در روابط انسانی
تغییری در کار نیست؛ جنگ بهتر است!
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
شاید برای بسیاری از شما دیالوگهایی همچون « او بداخلاق است، سر و گوشش میجنبد، اهل مشروب و مهمانی است، هر اتفاقی که میافتد را کف دست خانوادهاش میگذارد، به شدت به خانوادهاش وابسته است، اصلا آدم معاشرتی نیست، دائما مشغول به کار است و برای من وقتی نمیگذارد، برنامه و هدفی برای زندگی خودش ندارد» و حرفهایی از این دست آشنا باشد. این عبارات بیشتر از زبان افرادی شنیده میشوند که بدون نقطه مشترک وارد یک رابطه میشوند؛ بهر این امید که میتوانند طرف مقابل خود را تغییر دهند؛ آنها معتقدند این تفاوتها بسیار جذاب است و در خلال رابطه میتوانند بهتدریج طرف مقابل را اصلاح کنند.
در این میان نقش خانوادهها نیز غیرقابل انکار است؛ خانوادهها نیز گاهی با تشویق فرد که این رفتارها همه و همه به دلیل مجردی اوست و با ازدواج، او بطور کلی تغییر میکند و میتوانی وی را تغییر بدهی، بیش از پیش فرد را در باتلاقی فرو میبرند که جز دعوا و مشاجره هیچ ثمره دیگری بدنبال ندارد.
یکی از پرسشهای مهمی که بسیاری از زوجین در جلسات مشاوره آن را مطرح میکنند، همین است که چطور میتوانیم اخلاق و رفتار طرف مقابل خود را تغییر دهیم؟ درپاسخ باید گفت: خیر؛ به هیچوجه نمیتوان منش و سرشت کسی را تغییر داد، اما با انتخاب صحیح کلمات و نحوه بیان مناسب میتوان تا حدودی از بروز قهرهای بیخود و بچگانه و مشاجرههای گاه و بیگاه در امان ماند.
باید متذکر شد تلاش برای تغییر عادات، رفتار و اخلاق همسر جز آنکه جنگ ودعوا بیافریند، و زوجین را به لحاظ عاطفی و احساسی از هم دور سازد و سردی و فاصله را پُررنگ نماید، به هیچ نتیجه دیگری منتج نمیشود. زیرا هیچکس تغییر نمیکند مگر اینکه خودش بخواهد.
ازاینرو به جای تلاش برای آنکه دیگری را تغییر دهید و در تله جنگ و جدل و دعوا گرفتار شوید، بهتر است برای تغییر عادات و رفتار خودتان پیش قدم شوید و خود را با این پرسش مهم و اساسی مواجه کنید که: آیا من، طرف مقابل را با همه ویژگیهایی که دارد میتوانم، قبول کنم؟! میخواهم با او زندگی کنم و به رابطهام با او ادامه دهم یا نه؟ پاسخ به این پرسش، تکلیف شما را برای ماندن در رابطه یا پایان دادن آن روشن میکند. اگر جوابتان مثبت باشد به این معنی است که طرف مقابل خود را با تمام خصایص و ویژگیهایی که دارد پذیرفتهاید، بنابراین دیگر نباید برای تحمیل خواستههای خود، مدام به او سر کوفت بزنید و او را با نیش و کنایه و دعوا سرزنش کنید. چراکه اگر راه محکوم کردن، توهین و تحقیر، باید و نباید را در پیش بگیرید، جز آنکه طرف مقابل نسبت به شما گارد بگیرد، مقاومت کند و مقابله به مثل نماید، سودی عایدتان نمیشود. بنابراین میتوان گفت یکی از راهکارهای مناسب که برای کاهش فشارها، مشاجرات و تنشها میتوان از آن بهره گرفت این است که به جای سرزنشگری، شرایطی را فراهم نمایید که در حین گفتگو و بیان احساسات و خواستههای یکدیگر و همچنین تاکید بر ویژگیهای مثبت طرف مقابل خود و تقویت آنها، اشارهای هم بر نقاط ضعف او داشته باشید تا فرد دچار احساسات بد و منفی نشود و درصدد لجبازی با شما برنیاید؛ با فراهم آوردن چنین شرایطی میتوانید همسر خود را تاحدودی به تغییر ترغیب کنید. بهواقع که ضربالمثل «زبان خوش، مار را از لانه بیرون میآورد» خیلی هم بیحکمت نیست؛ بنابراین به جای امر، دستور، باید و نباید، عیبجویی و... به طرف مقابل اجازه دهید، خودش تصمیم بگیرد که چگونه و چطور تغییر کند. فراموش نکنید که آدمی با تشویق، روی خوش و مهربانی حاضر به تغییر میشود، نه با سرزنش و تحکم و زورگویی. باید یادمان باشد که اندکی گذشت را سرلوحه کارمان قرار دهیم و بدانیم که در زندگی مشترک فردیت باید تاحدود بسیار زیادی تعدیل شود و رسیدن به آمال و آرزوهای مشترک در اولویت قرار گیرد.
دیدگاه تان را بنویسید