به بهانه روز جهانی مبارزه با کار کودکان
از پشت نیمکت مدرسه تا پشت چراغ قرمز
آسو محمدی
«تصاویر منتشر شده از گُلخوری کودکان کار در شهر کرمان»، «کودکان کار بدون هویت که اسیر قاچاقچیان اعضای بدن میشوند»، «بازداشت بیش از ۳۰۰ کودک کار در خیابانهای تهران» و... تنها بخشی از خبرهایی است که سال گذشته در مورد کودکان کار منتشر شد.
۲۲خرداد یا ۱۲ژوئن روز جهانی مبارزه با کار کودکان است. بر اساس گزارشهای سازمان جهانی کار در سپتامبر ۲۰۱۷، ۱۵۲میلیون کودک در سنین پنج تا ۱۷سال (تقریبا از هر ۱۰کودک یکی از آنها) ناگزیر به تحمل کار اجباری هستند. گزارش سال 2018 یونیسف نیز از ناتوانی جامعه جهانی در حفاظت از کودکان در برابر خشونت، فقر و گرسنگی، بیلانی خاکستری میدهد. میلیونها کودک در معرض آسیبهای جنگ هستند و افغانستان، عراق و یمن در صدر فهرست بدترین کشورها قرار دارند.
اگرچه آمارهای این سازمان حاکی از کاهش کار اجباری کودکان از سال ۲۰۰۰ است، اما روند کاهش این پدیده بین سالهای ۲۰۱۲تا ۲۰۱۶میلادی با کندی همراه بوده است؛ همچنین ۱۲۱میلیون کودک تا سال ۲۰۲۵میلادی همچنان درگیر کار اجباری خواهند بود.
60 درصد کودکان کار ایرانی هستند
براساس برخی گزارشهای غیررسمی دو میلیون کودک در ایران کارگری میکنند. حدود ۶۰درصد کودکان کار ایرانی هستند که کودکان بین ۱۰تا ۱۴سال ۴۵درصد کل کودکان کار را شامل میشوند، همچنین ۳۴درصد از این کودکان در حال تحصیل هستند، ۴۰درصد ترک تحصیل کردهاند و ۲۴درصد اصلا به مدرسه نرفتهاند. قصه کودکان کار به غایت غمانگیز است و تصاویرشان برای اکثر ما آشناست؛ چراغ که قرمز میشود، پشت خط سفید یک به یک خودروها صف میکشند. ٣٠، ٢٩، ٢٨ و... ثانیه شمار پایین میآید و زمان زیادی برای پول درآوردن نیست. هجوم میآورند، یکی دستمالی در دست دارد و میخواهد با قدی که نمیرسد، شیشه خودروها را دستمال بکشد. آن یکی چهار جعبه دستمال کاغذی را به زور در بغلش جا داده و یکی دیگر، بطری خالی آب معدنی در دست دارد که داخلش پر از اسپند است و در دست دیگرش ذغالگردانی که با دست درست شده. بین خودروها میچرخند و یک به یک رانندهها و سرنشینان را نگاه میکنند، به امید اینکه کسی دستش در جیبی فرو رود.
شاهد افزایش تعداد کودکان کار هستیم
تعداد کودکان کار هر روز بیشتر میشود. در گذشتهای نه چندان دور اگر در هر محله یا کوی و برزنی، یکی یا دو کودک با گونیهای بزرگ دیده میشد، حالا چندین کودک دیده میشود. کمی پیشترها اگر در هر چهارراه چند کودک سرگردان بودند و با هر چراغی که قرمز میشد میدویدند تا به چراغ برسند، حالا سر هر چهاراهی، کودکان تقسیم شدهاند و آنقدر تعدادشان زیاد است که دیگر به دویدن نیازی ندارند. آنطور که نایبرئیس انجمن حمایت از حقوق کودکان، میگوید: «بهرغم آنکه در سطح جهان آمار کودکان کار رو به کاهش است؛ در ایران به دلیل شرایط اقتصادی حاکم، شاهد افزایش تعداد کودکان کار هستیم.»
آنها نانآوران خانه هستند. اگر خانه و کاشانهای هم نباشد، نانآوران زندگی خود هستند. کمک خرج پدری که نمیتواند با حداقل حقوقی که هر ماه میگیرد، اجاره خانه، خرج زندگی و هزینههای تحصیل را پرداخت کند. «تا زمانی که ساختارهای اقتصادی کشور اصلاح نشوند و تا فقر ریشهکن نشود، این روند ادامه خواهد داشت.» این را طاهره پژوهش به ایسنا میگوید، نایبرئیس انجمن حمایت از حقوق کار کودکان. «زمانی که حداقل دستمزد یک کارگر ۸۰۰ هزار تومان بود و حالا یک میلیون و نیم درحالی که قیمت اجاره خانهها سر به فلک میزند، با یک محاسبه سرانگشتی میتوان فهمید که با این میزان حقوق و دستمزد حتی نمیتوان یک سرپناه مناسب داشت و از حداقلها بهرهمند بود؛ به این ترتیب وقتی از اوضاع اقتصادی نابسامانمان آگاه نیستیم و ساختارهای غلط را اصلاح نمیکنیم؛ عجیب نیست که در آییننامههایمان مدعی آن شویم که با پرداخت ماهیانه ۵۰هزارتومان به هر کودک کار میتوان آنان را به چرخه تحصیل برگردانده و از رشد این معضل در کشور جلوگیری کرد! چنانچه بخواهیم کودکی را از چرخه تولید خارج کنیم، باید درک صحیحی از شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور داشته باشیم.»
از پشت نیمکت مدرسهها، به سمت چهارراهها
حال بد اقتصاد کشور و شکاف درآمد و هزینههایی که روز به روز هم بیشتر میشود، حالا تعداد کودکان کار را به شکل قابل توجهی افزایش داده. آمارهای رسمی از تعداد کودکان کار وجود ندارد، آخرین آمار مربوط به مرکز آمار است که سال ٨٥ منتشر و اعلام کرد که «یک میلیون و ٧٠٠ هزار کودک در ایران به صورت مستقیم درگیر کار هستند.» اما آمارهای غیررسمی گاهی تند میشوند و خبر از کارگر بودن چند میلیون کودک حکایت میکنند، نه یک میلیون و ٧٠٠ هزار نفر.
ثریا عزیزپناه، عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان و فعال کودک، از بالا رفتن تعداد کودکان کار، نگران است و به «توسعه ایرانی» میگوید: «ما در کشور با دو مقوله در ارتباط با کار کودکان مواجه هستیم، یکی از عمدهترین آنها وضعیت معیشت مردم است، موضوعی که دستاندرکاران و سیاستگذاران، بارها به آن اشاره کردهاند، ما زمانی که میگوییم دچار ریزش تحصیلی هستیم، یا میگوییم چهار میلیون دانشآموز ترک تحصیل کردهاند، به این معنی است که خیلی از این افراد وارد بازار کار شدهاند، هر چند یک بررسی علمی در این زمینه انجام نشده اما مشخص است که این کودکان از پشت نیمکت مدرسهها، به سمت چهارراهها برای دستفروشی، یا کارگاههای زیرزمینی برای کارهای سخت پرتاب میشوند، ما خیلی از آنها را کنار سطلهای مکانیزه میبینیم که در حال جمع کردن ضایعات و پلاستیک هستند. اینها همان کودکانی هستند که باید در مدرسه
درس میخواندند.»
حذف کودکان دهکهای پایین از سیستم آموزشی
او ادامه میدهد: «شرایط سخت اقتصادی، وضعیتی که با تورم و سقوط قیمت نفت ایجاد شده، منجر شده تا دهکهای پایین جامعه، کودکانشان را از سیستم آموزشی خارج کنند و آنها را به کارگاهها و خیابانها بفرستند، این تقصیر خانوادهها نیست.» این فعال حقوق کودک، به کار کودکان مهاجر در کشور هم اشاره میکند: «ما اکنون با مشکل کودکان مهاجر و پناهنده مواجه هستیم، کسانی که به طور غیررسمی از کشورهای همجوار بهویژه افغانستان وارد کشور میشوند، آنها به قصد کار میآیند و میخواهند به معیشت خانوادههایشان کمک کنند اما به دلیل نداشتن کوچکترین اوراق هویتی، در دشوارترین شرایط و بدترین مکانها، مشغول به فعالیت میشوند، متاسفانه برخی از دستگاهها از جمله شهرداری آنها را به کار میگیرند، ما خیلی از این کودکان را در حال جمعآوری زباله زیر گونیهای بزرگی که چندین برابر وزن خودشان، وزن دارد، میبینیم.»
عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: وضعیت معیشتی موجب شده است که کودکان از پشت نیمکت مدرسهها، به سمت چهارراهها برای دستفروشی یا کارگاههای زیرزمینی برای کارهای سخت پرتاب شوند و آنها را کنار سطلهای مکانیزه در حال جمع کردن ضایعات و پلاستیک ببینیم
او کار کودکان مهاجر در کشور را مقوله پنهانی توصیف میکند که به آن توجه زیادی نمیشود: «ما ٣٠سال است که با موج مهاجران مواجه هستیم پس چه زمانی میخواهیم به این موضوع بپردازیم، چه زمانی میخواهیم شرایط کار این کودکان را تغییر و متوقف کنیم، همه اینها در شرایطی است که ایران عضو کنوانسیون منع کار کودک است؛ کنوانسیونی که تاکید میکند، بهکارگیری کودک در تفکیک و جمعآوری زباله، در ساختوساز، در کوره پسخانه، در مکانهای پرسروصدا، در کارهای شبانه و خطرناک و ... ممنوع است.»
وجود کودکان کار را بپذیریم
برخی گزارشهای غیررسمی میگویند که حدود ٣٠ درصد کودکان کار را کودکانی تشکیل میدهند که به مدرسه نمیروند. او میگوید: «چرا کودکان ما به جای حضور در مدارس و نشستن پشت نیمکتها، در حال دستفروشی و بنایی و کار در مزارع هستند، دیدن این کودکان نیاز به یک اراده دارد، ما باید وجود این کودکان را بپذیریم، کنوانسیون منع کار کودک از ١٢ژوئن سال ٢٠٠١، از سوی سازمان جهانی کار، این موضوعات را پیگیری میکند، آنها از همان سال تمام اشکال مشقتبار کار کودکان را رصد میکنند و کشورهای عضو را موظف کرده تا در این زمینه نظارت دقیق داشته باشند.»
به گفته این فعال حقوق کودک، قانون کار، مشاغل خانگی را از شمول نظارت خارج کرده، این در حالی است که خیلی از این کودکان در همین مشاغل خانگی، به بدترین شکل مشغول کار هستند، دولت باید تنگنای خانوادهها را بپذیرد، یکی از آنها هم ورود به معیشت خانواده هاست، چرا که وقتی معیشت به خطر میافتد، اولین محرومیتها شامل حال کودکان میشود و کودک را از آموزش، تحصیل، بهداشت و ... محروم میکند. اینها همه چرخه فقر را سرعت میبخشند.
ایران عضو کنوانسیون منع کار کودک است؛ کنوانسیونی که تاکید میکند، بهکارگیری کودک در تفکیک و جمعآوری زباله، در ساختوساز، در کورهپزخانه خطرناک و... ممنوع است
این عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان به آمار حاشیهنشینی که از سوی وزیر کشور اعلام شده، اشاره میکند: «وزیر سابق کشور گفته ما ١١میلیون حاشیهنشین داریم، از آن طرف میگویند ١٠میلیون بیسواد مطلق در کشور وجود دارد، از آن طرف آمارهای بانک از وضعیت معیشت مردم را در کنار بیکاری قرار دهیم، آنچه به دست میآید، چالههایی است که با کار کودکان پر میشوند.»
او از اینکه در برنامههای چهارم و پنجم توسعه به کار کودک توجهی نشده است، گلایه میکند: «متاسفانه در برنامه ششم توسعه هم به صورت مشخص محرومیت کودکان در نظر گرفته نشده است.»
دیدگاه تان را بنویسید