گزارشی از وضعیت بحرانی کاغذ و کاهش تعداد صفحات روزنامهها به تبع آن
گذر از «گرانی» به «کمبود» و حالا «نبود»
آسو محمدی
گاهگداری کنار یک کیوسک مطبوعاتی میایستم. دستم را زیر چانهام ستون میکنم و «عبور» را میپایم. فضای غمانگیز این روزهای کیوسک و مطبوعات را زیر نظر میگیرم. خیلیها را میبینم که میآیند و نگاهی به تیترهای صفحه اول نشریات میکنند و ناامید سیگارشان را میخرند و میروند.
سال97، سال خوبی برای کاغذ و محصولات فرهنگی مرتبط با آن نبود. بارها و بارها مسئولان تلاش کردند تا افسار اسب سرکش کاغذ را در دست بگیرند اما قیمت کاغذ، لجامگسیختهتر از آن بود که به این آسانی مهار شود. روز گذشته کار به جایی رسید که دو روزنامه همشهری و روزنامه ایران با آن همه پشتوانه محکم و قوی اعلام کردند که فعلا هشت صفحه منتشر میکنند. دیروز همچنین مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه شرق به اعتمادآنلاین گفت ادامه حیات نشریات ممکن است حتی به یک ماه هم نرسد. صحبت ما در مورد امروز و فرداست. بحران کاغذ و بقای روزنامهها، به معضلی جدی تبدیل شده که باید بهصورت اورژانسی مورد بررسی قرار گیرد.
اما ماجرا از کجا شروع شد؟ نقطه شروع بحران کاغذ به آذر سال گذشته بازمیگردد. ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از خبر خروج کاغذ از لیست کالاهای دارای اولویت ارزی، قیمت کاغذ ناگهان 20 درصد افزایش پیدا کرد. این افزایش همزمان شد با بالا رفتن قیمت ارز، افزایش قیمت جهانی خمیر کاغذ و عدم همخوانی عرضه و تقاضا.
وزارت ارشاد نتوانست از حقوق مطبوعات صیانت کند
روزهای پایانی اولین ماه سال، همراه بود با خبر خوش وزیر ارشاد درباره کاغذ. او در توئیتی دراینباره نوشت: «کاغذ در لیست کالاهای اساسی همچون مواد غذایی و دارویی قرار گرفت و از تفاوت ارزی که دولت تامین میکند، برخوردار خواهد بود. برای ناشران، نویسندگان و اصحاب مطبوعات خبر خوشایندی است که دولت نیاز فرهنگی را چون نان، غذا و دارو برای کشور مهم و اساسی میداند». گرچه تنها چند روز بعد، سیداحسان قاضیزاده هاشمی، نماینده مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و عضو کمیته کنترل بحران کاغذ، با اشاره به گزارش رئیس سازمان برنامهوبودجه درخصوص کالاهای اساسی گفت: «متاسفانه طبق این گزارش کاغذ جزو لیست کالاهای اساسی قرار نمیگیرد و اشارهای به کاغذ نشد لذا این ایراد و انتقاد جدی به مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وارد است چراکه نتوانست از حقوق مولفان و ناشران و اهالی مطبوعات صیانت کند».
محقق نشدن وعده اختصاص ارز دولتی به کاغذ
در این میان به واسطه دور اول تحریمها، برخی کشورها تنها تا مرداد که زمان اجرایی شدن آنها بود سفارش قبول میکردند و همین موضوع، قیمت کاغذ را تحتالشعاع قرار داد. گرچه مسئولان مرتبط، بالا رفتن قیمت را منطقی نمیدانستند اما قیمت کاغذ همچنان با رشدی جهنده بالا میرفت. محقق نشدن وعدهها درخصوص اختصاص ارز دولتی به کاغذ برای واردات و ناتوانی در تامین مواد اولیه برای تولید کاغذ در داخل همچنان به بالا رفتن قیمت کاغذ دامن میزد. روزهای پایانی بهار با همین ترتیب سپری میشد تا سرانجام با رفع مشکل تخصیص ارز 3800 تومانی به کاغذ، صدها تن کاغذ بالکی به کشور وارد شد تا شاید به این وسیله بتوان قیمت کاغذ را کمی مهار کرد. از همان زمان، با ورود این محموله کاغذ، تقاضا برای نظارت بر واردکنندگان از سوی دستاندرکاران و کسانی که به نوعی با کاغذ سروکار داشتند مطرح شد، تقاضایی که بیشتر با محوریت جلوگیری از سودجویی و احتکار کاغذ توسط برخی افراد در کشور بود.
گرانی کاغذ همچنان قربانی میگرفت
قیمت کاغذ همچنان بالا میرفت و یکی از راهها برای مبارزه با آن، ورود کاغذ بیشتر برای تامین تقاضا بود. در همین راستا، اواسط مرداد ماه، وزیر ارشاد در توئیتی خبر از افزایش واردات کاغذ داد تا التهابات بازار کاهش پیدا کند. باوجود همه این اقدامات اما گرانی کاغذ همچنان قربانی میگرفت و روزنامهنگاران بیکار میشدند؛ روزنامهها و مجلات یکی پس از دیگری به علت مسائل مالی یا مجبور به تعدیل نیرو میشدند و یا ناچار تعطیل میکردند. تا شهریورماه مسائل مربوط به کاغذ در کارگروهی زیر نظر وزارت صنعت، معدن و تجارت بررسی میشد اما پس گذشت حدود 9 ماه، به دلیل تکثر حوزههای فرهنگی مرتبط با کاغذ، این کارگروه به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتقل شد و تصمیمگیریها زیر نظر این وزارتخانه صورت گرفت. اما این جابهجایی چقدر توانست به حل موضوع کاغذ کمک کند؟
سال به نیمه رسیده بود و میانههای شهریورماه محمد سلطانیفر، معاون مطبوعاتی وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از پایان بحران کاغذ خبر داد. او دراینباره گفته بود: «خوشبختانه بحران کاغذ را پشت سر گذاشتیم و نگذاشتیم که قیمت کاغذ بالا برود. از طرفی کارخانه تولید کاغذ مازندران را راهاندازی کردیم و با این اقدامات به نظر نمیرسد که تا پایان سال مشکل داشته باشیم». چند روز بعد صالحی، وزیر ارشاد هم این ادعا را تکرار کرد. او با بیان اینکه وضعیت کاغذ از شرایط بحرانی خارج شده است، گفت: «بیش از ۱۰۰هزار تن کاغذ ثبت سفارش شده داریم که در مرحله تخصیص ارز هستند». پس از او نیز در این تاییدهای سریالی بر پایان بحران کاغذ، حسن میرباقری، رئیس انجمن واردکنندگان کاغذ، از پایان آنچه «شرایط بحرانی کاغذ» نامیده میشد، خبر داد و اعلام کرد: «با تصمیماتی که در این مدت اتخاذ شد، کاغذهایی که در گمرکات باقی مانده بود، همگی ترخیص شدند و در حال حاضر هیچ کاغذ ترخیص نشدهای باقی نمانده است».
قرار گرفتن کاغذ در لیست کالاهای اساسی و بیان تخصیص ارز دولتی برای واردات این محصول به کشور این روزها نهتنها گرهای از کلاف پیچیده آن باز نکرد که روزبهروز و با افزایش قیمت کاغذ به سردرگمی ناشران افزود
«سلطان کاغذ» دستگیر شد
همه چیز به نظر خوب به نظر میرسید اما مشکلات دست از سر کاغذ برنمیداشت، حالا نوبت سنگ حملونقل بود. چند ماهی بود که تعدادی از کامیونداران کشور به دلایلی ازجمله گران شدن عوارض و لوازم یدکی به ویژه لاستیک در عین ثابت ماندن کرایه بار، از حمل بارهایشان به مقاصد تعیین شده، خودداری میکردند. به همین دلیل روند انتقال محمولههای کاغذ از گمرک به انبارها دچار اختلال شد و همین موضوع دوباره بازار را ملتهب کرد. البته مدتی بعد با رایزنیها در خصوص مشکلات کامیونداران این مشکل حل شد و بهنظر میرسید که حداقل برای مدتی کوتاه، کاغذ رنگ آرامش را به خود ببیند. حدودا یکی دوماه همه چیز با آرامش سپری میشد، افزایش قیمت کاغذ دیگر لجامگسیخته نبود و میشد باور کرد که بحران کاغذ به انتهای کار خود رسیده بود. اول آذر هم، سیدعباس صالحی درباره وضعیت کاغذ گفته بود: «من نمیگویم مشکلی در زمینه کاغذ نداریم اما از بحران خارج شدیم و تلاش میکنیم این موضوع را کنترل کنیم و مشکلات را به حداقل برسانیم.» اما آیا با وجود تمام مشکلات، این بحران به پایان رسیده بود؟ 12 دی، سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران، خبر از دستگیری سلطان کاغذ داد. بنابر گفته او گروهی ۱۶نفره که بیش از ۳۰هزار تن کاغذ را با ارز دولتی وارد کشور و آن را احتکار کرده بودند دستگیر شدند.
کاغذ در لیست کالاهای اساسی همچون مواد غذایی و دارویی قرار گرفت. برای ناشران، نویسندگان و اصحاب مطبوعات خبر خوشایندی است که دولت نیاز فرهنگی را چون نان، غذا و دارو برای کشور مهم و اساسی میداند
دوباره بازار کاغذ آشفته شد. قرار گرفتن کاغذ در لیست کالاهای اساسی و بیان تخصیص ارز دولتی برای واردات این محصول به کشور این روزها نهتنها گرهای از کلاف پیچیده آن باز نکرد که روزبهروز و با افزایش قیمت کاغذ به سردرگمی ناشران افزود. محمد حسین متولی، از ناشران و واردکنندگان کاغذ به کشور دراینباره گفت: کاغذ در حال حاضر در لیست کالاهای تحت حمایت و در ردیف کالاهای ضروری قرار دارد، اما دریافت ارز برای واردات آن مشمول کاغذبازی و بوروکراسی بسیار زیادی است. بعد از این مسئله هم بانک مرکزی میگوید برای واردات کاغذ تنها روبل روسیه، لیر ترکیه و روپیه هندوستان قابل تخصیص است و این ارزها در مقصد و در بانکی برای واردات به شما تخصیص مییابد و شما نیز حق تبدیل آن به ارز دیگری را ندارید.
قیمتگذاری کاغذ در بازار تبدیل شده بود به ماراتنی بین دلالان و دولت. ماراتنی فرساینده که فرهنگ، بیشترین آسیب را از آن میدید. اهالی فرهنگ دست به کار شدند، جلسه پشت جلسه، اما موضوع کاغذ بسیار بزرگتر از توان اصحاب فرهنگ است. تا جایی که هومان حسنپور، رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان استان تهران در اعتراض به عدم نظارت بر قیمت و گرانی کاغذ، وضعیت کتاب را به سرنوشت دریاچه ارومیه تشبیه کرد. او حتی مدعی شد که سال آینده حتی کاغذی برای چاپ کتاب هم نخواهیم داشت! با این اوصاف آنچه به نظر میرسد، این است که بحران کاغذ، نهتنها حل نشده بلکه تبدیل به سرطانی شده که کمکم حوزههای فرهنگی اعم از رسانه، کتاب و... را یکی پس از دیگری از پا میاندازد. با این حال گاه مسئله میشود و گاهی نمیشود اما نمیدانم عاقبت نوشتن در روزنامه چه میشود. شاید روزی وزارت فرهنگ و ارشاد متوجه معضل نشریات شود که دیگر روزنامهای باقی نمانده است.
دیدگاه تان را بنویسید