جنگل‌ها و رودخانه‌هایش زیر انبوه پسماند دفن می‌شوند. نه سطل زباله‌ای در کار است، نه نظارتی و نه اراده‌ای برای نجات آن. در حالی‌که مسافران بی‌ملاحظه زباله می‌ریزند و مدیران شهری در بی‌عملی مطلق فرورفته‌اند، بحران پسماند در شمال کشور به آستانه انفجار رسیده است و اگر امروز کاری نکنیم، فردایی برای جنگل‌های ما باقی نخواهد ماند.

به گزارش رکنا، در شمال کشور دیگر نه جنگل، نه رودخانه، نه ساحل و نه حتی خیابان و روستا از هجوم زباله‌ها در امان نیستند. از دریا تا دره، از ویلاهای لوکس تا خانه های قدیمی، زباله روی زباله، پلاستیک در کنار درختان، بطری‌های شکسته لای شن‌ها و فاضلابی که با پسماند انسانی آمیخته، روانه رودخانه‌هایی شده که روزگاری منبع حیات بودند.

وقتی همه‌چیز دست در دست هم می‌دهد برای فاجعه

مردم، بدون دغدغه، زباله می‌ریزند. شهرداری‌ها، بدون احساس مسئولیت، سطل زباله نصب نمی‌کنند. مدیریت شهری، در خواب عمیق به‌سر می‌برد و دولت هم همچنان به تصویب بودجه برای پروژه‌های نمایشی برای رفع این ابرچالش مشغول است و در این میان، طبیعت شمال، بی‌صدا و بی‌دفاع، دارد زیر انبوه پسماند خفه می‌شود.

دکتر صدرالدین علیپور، کارشناس محیط‌زیست و رئیس سابق سازمان پسماند شهرداری تهران، در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی رکنا، وضعیت فعلی را نتیجه بی‌برنامگی و بی‌تفاوتی چندلایه می‌داند. «به دلیل افزایش چشمگیر سفرهای داخلی، به‌ویژه به استان‌های شمالی، فشار بی‌سابقه‌ای به زیرساخت‌های پسماند این مناطق وارد شده؛ زیرساخت‌هایی که در حالت عادی هم دچار فرسودگی و ناکارآمدی هستند.»

قوانین پوسیده، جریمه‌های خنده‌دار

بخش قابل توجهی از بحران به‌خاطر قوانین منسوخ‌شده‌ای‌ست که از سال ۸۴ و ۸۵ تاکنون بدون هیچ‌گونه به‌روزرسانی باقی مانده‌اند. دکتر علیپور می‌گوید: «جریمه‌ها در حال حاضر به قدری ناچیزند که نه‌تنها بازدارنده نیستند، بلکه توهینی به عقل عمومی است. کسی که ویلایی میلیاردی می‌خرد، آیا با جریمه‌ی چند هزار تومانی از ریختن زباله در جنگل می‌ترسد؟»

مسئول بی‌مسئولیت، مسافر بی‌فرهنگ

تراژدی زباله‌های شمال فقط با دو کلمه قابل توصیف است: مسئول بی‌مسئولیت و مسافر بی‌فرهنگ. 

در روزهایی که راهداری و محیط‌زیست حتی از توزیع کیسه زباله هم عاجز شده‌اند، و درحالی‌که کمپین‌های فرهنگی سال‌هاست جای خود را به تبلیغات اینستاگرامی داده‌اند، باید پرسید: واقعاً انتظار داریم طبیعت جان سالم به در ببرد؟

آینده شمال؛ تاریک، یا هنوز قابل نجات؟

اگر مسئولان بخواهند، اگر مردم تغییر کنند، اگر قوانین اصلاح شوند و اگر فرهنگ‌سازی از دل مدارس و رسانه‌ها آغاز شود، شاید هنوز بشود امید داشت که در آینده‌ای نه‌چندان دور، شمال دوباره نفس بکشد.

در غیر این صورت، چند سال دیگر، باید تورهای طبیعت‌گردی را کنار بگذاریم و تورهای زباله‌گردی برگزار کنیم؛ برای تماشای کوه‌های پلاستیکی، رودخانه‌های سیاه و جنگل‌های خفه‌شده در پسماند.

سطل‌های زباله در گیلان نایاب شده‌اند؛  وزارت بهداشت کجاست؟

شهرام مبصر فعال اجتماعی که این روزها در شمال کشور به سر می برد از آخرین مشاهدات خود از وضعیت استان گیلان اینگونه به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت:

«در فروردین‌ماه ۱۴۰۴، در یکی از روستاهای استان گیلان، حوالی خشکی‌بیجار از توابع لشت‌نشا حضور دارم. متأسفانه در این منطقه هیچ سطل زباله‌ای تعبیه نشده است و مشخص نیست چرا دهیاری برای این مسئله اقدام نکرده است. در نتیجه، ساکنان روستا ناچارند زباله‌های خود را در فضای آزاد رها کنند یا در برخی موارد بسوزانند. این وضعیت نه‌تنها چهره روستا را مخدوش کرده، بلکه مشکلات جدی بهداشتی نیز به وجود آورده است.