سعیده علیپور

«موجودی آب سد‌های لتیان و ماملو به ۱۲ درصد، سد کرج به هفت درصد و سد لار تنها به یک درصد رسید». این سرخط خبرهای هفته گذشته و ابتدای این هفته بود. خبرهایی که در کنار تصاویر خشک از پشت این سدها، نگرانی‌ها در خصوص روزهای آتی پایتخت را تشدید کرد. این نگرانی چنان عمیق و جدی است که دیروز حتی مسعود پزشکیان، در بخشی از سخنان خود در جلسه شورای برنامه‌ریزی و توسعه استان تهران به آن اشاره کرد و گفت که تهران با مشکل شدید ناترازی آب روبرو است و نمی‌شود با تانکر این شهر بزرگ را آب‌رسانی کرد. او تاکید کرد که «تهران به این شکل، امکان زندگی ندارد». 

آلارم ناترازی شدید آب پایتخت البته نخستین بار نیست که از سوی رئیس دولت چهاردهم نواخته می‌شود. او پیشتر یعنی در نیمه دی ماه امسال نیز با طرح موضوع جنجالی تغییر پایتخت، به موضوع کمبود آب تهران و چالش‌های دیگر پایتخت و لزوم تغییر آن اشاره کرده بود. موضوعی که حواشی زیادی به دنبال داشت و عملا خود پزشکیان و سخنگوی دولتش را واداشت که از حرف‌های قبلی خود عقب‌نشینی کنند.

در این میان هرچند بسیاری از منتقدان تغییر پایتخت و طرح انتقال آن را در شرایط وخیم اقتصادی کنونی غیرعملی و غیرعقلانی می‌دانند، اما سوال بزرگ اینجاست که بعد از دهه‌ها بهره‌برداری غیراصولی، با تهرانی که حالا به نفس نفس افتاده و به وضوح آژیرهای خطرش شنیده می‌شود چه باید کرد؟ آیا باید آنقدر دست روی دست گذاشت تا این شهر با میلیون‌ها جمعیتش با جیره‌بندی ‌آب مواجه شود یا بر اثر فرونشست در خود فرو رود؟ 

در این میان به نظر می‌رسد نه تنها مردم، بلکه دولتمردان هم نمی‌دانند با فاجعه پیش رو چه باید بکنند؟

کم آبی، فرونشست، زلزله، آلودگی و...

دهه‌هاست که تغییر پایتخت و انتقال آن از تهران به شهری دیگر مطرح است. از دوران جنگ گرفته تا دوره سازندگی. در دولت احمدی‌نژاد طرح‌هایی از جمله خروج سه میلیون نفر از تهران و نیز انتقال پایتخت به شهر پرند و حتی استان سمنان مطرح شد که هر کدام به دلایل مختلف، شمایل جدی به خود نگرفت.

در حالی که بر اساس طرح جامع، ظرفیت اکولوژیک زیستی در محدوده تهران بیش از ۴ تا ۵ میلیون نفر نیست، سالهاست که با بارگذاری سه برابری تهران، شاهد چالش‌های فراوان هستیم. چالش‌هایی که قبلا مدیریت استان آن را پنهان می‌کرد، اما حالا کوس رسوایی‌اش به‌ویژه درزمینه آب به صدا درآمده است

در دولت یازدهم و دوازدهم دوباره فتیله انتقال پایتخت بالا کشیده شد. در هر بار طرح این موضوع، آلودگی، جمعیت بالای شهر، مشکل مسکن و آسیب‌های اجتماعی مهمترین دلایل مطرح شده برای تغییر بودند. اما با وجود تشدید مشکلات اشاره شده در سال‌های اخیر، این بار رئیس دولت چهاردهم موضوع ناترازی آب را هم از جمله گره‌های کلاف سردرگم پایتخت دانست. گره‌ای که اتفاقا خطر آن جدی‌تر و ملموس‌‌تر از موارد پیشین است. موضوعی که منجر به بهره‌برداری بیش از حد چاه‌های آب و فرونشست حتی تا ۳۶ سانتی‌متر زمین در بخش‌هایی از استان تهران شده است. این رقم در حالی است که به گفته مسعود پزشکیان «در خارج از ایران وقتی ۲تا۳ سانتی متر فرونشست رخ دهد، جلسات فوق‌العاده تشکیل می‌شود».

 مهاجرت به تهران و کمبود آب

ایران چند سالی است که با بحران شدید آب مواجه است. بحرانی که به گفته کارشناسان با تغییرات اقلیم، سوءمدیریت منابع آبی و برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی تشدید شده است. کاهش بارندگی و افزایش دما منجر به شرایط خشکسالی در بسیاری از مناطق شده، به طوری که براساس گزارش‌های وزارت نیرو، حدود ۹۷ درصد از منابع آبی ایران به صورت ناپایدار استفاده می‌شود. این وضعیت به چالش‌های مهمی انجامیده که از جمله آن خشکی رودخانه‌ها و دریاچه‌های اصلی و کوچک است. این موضوع بر کشاورزی و منابع آب آشامیدنی اثر گذاشته و به اعتراض در شهرهای مختلف و آسیب به کشاورزی و ناامنی غذایی و بی‌ثباتی اقتصادی انجامیده. در نهایت بسیاری از آسیب دیدگان این شرایط اقلیمی از سراسر ایران به تهران مهاجرت کردند و بار جمعیتی این منطقه را بیش از پیش کردند.

در حالی که بر اساس طرح جامع، ظرفیت اکولوژیک زیستی در محدوده تهران بیش از ۴ تا ۵ میلیون نفر نیست، سالهاست که با بارگذاری سه برابری تهران، شاهد چالش‌های فراوان هستیم. چالش‌هایی که قبلا مدیریت استان آن را پنهان می‌کرد، اما حالا کوس رسوایی‌اش به صدا در آمده است.

پایتخت که تا دیروز صورتش را با سیلی سرخ نگه می‌داشت (شما بخوانید؛ با بهره‌برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی) حالا با بحران فرونشست و کمبود آب مواجه شده و در چنین شرایطی اگر وضعیت بدون مداخله موثر ادامه یابد باید سال 1404 منتظر بحرانی همه جانبه بود که قطعا جنبه امنیتی آن بیش از رفاه مردم مورد توجه حاکمیت است.

بعد از دهه‌ها بهره‌برداری غیراصولی، با تهرانی که حالا به نفس نفس افتاده و به وضوح آژیرهای خطرش شنیده می‌شود چه باید کرد؟ آیا باید آنقدر دست روی دست گذاشت تا این شهر با میلیون‌ها جمعیتش با جیره‌بندی ‌آب مواجه شود یا بر اثر فرونشست در خود فرو رود؟

آیا کمبود آب پایتخت را تغییر می‌دهد؟

تهران سالهاست به دلیل جمعیت زیاد و تمرکز بالای فعالیت‌های اقتصادی، اداری و سیاسی، فشار زیادی بر منابع طبیعی‌اش وارد کرده است. به گزارش خبرگزاری‌ها و منابع رسمی از جمله وزارت نیرو، بحران منابع آبی تهران در سال‌های اخیر به شدت افزایش یافته است. کاهش حدود ۲۵ درصدی بارش‌ها در دهه‌های اخیر مستقیماً بر ذخایر سدهای اطراف تهران تأثیر گذاشته است.

برداشت بیش از حد از آب‌های زیرزمینی نیز بحران را تشدید کرده است. طبق گزارش‌ها، سطح منابع آب زیرزمینی تهران در ۲۰ سال گذشته به‌طور متوسط ۱۲ متر افت داشته و این مسئله باعث فرونشست زمین در برخی مناطق شده است. در حال حاضر، حدود ۷۰ درصد آب شرب تهران از سدهای اطراف تأمین می‌شود که به دلیل کاهش بارش‌ها، ذخیره این سدها به کمترین حد خود در سال‌های اخیر رسیده است.

در این میان سرانه مصرف آب در تهران به‌طور متوسط ۲۵۰ لیتر در روز اعلام می‌شود که بسیار بیشتر از استانداردهای جهانی با 150 لیتر در روز است. این میزان مصرف بیش از حد، همراه با برداشت بی‌رویه از منابع زیرزمینی، موجب فرونشست زمین در مناطق جنوبی تهران شده است. برخی از این مناطق با نرخ فرونشست سالانه ۲۵ تا ۳۰ سانتی‌متر و برخی مناطق مثل ورامین تا 36 سانتیمتر.

در چنین شرایطی است که موضوع انتقال پایتخت به منطقه‌ای با شرایط بهتر و منابع طبیعی پایدارتر کمی رنگ و بوی منطقی به خود می‌گیرد و نباید سریعا در مقابل آن موضع گرفت. هرچند داریوش مختاری، کارشناس مدیریت منابع آب معتقد است: «تغییر پایتخت به تنهایی راه‌حل مناسبی برای بحران آب نیست». او بر اهمیت مدیریت بهینه منابع موجود، کاهش مصرف و توسعه فناوری‌های نوین در تصفیه و بازچرخانی آب تأکید دارد و به سایت اقتصاد آبی گفته است:«حتی اگر پایتخت به شهر دیگری منتقل شود، مشکلات مشابهی در آینده در آن شهر نیز بروز خواهد کرد».

مختاری همچنین بر پیچیدگی و هزینه‌بر بودن فرآیند جابه‌جایی پایتخت اشاره کرده و تأکید می‌کند که علاوه بر انتقال دستگاه‌های دولتی، ایجاد زیرساخت‌های جدید و حل مسائل اقتصادی و اجتماعی نیز ضروری خواهد بود و در نتیجه به جای جابجایی پایتخت، استفاده از فناوری‌های نوین و مدیریت بهتر منابع آب را به عنوان راهکارهای جایگزین معرفی می‌کند.

به گفته او اگر سیستم مدیریت آب به درستی طراحی و اجرا شود، تامین آب شرب تهران امکان‌پذیر خواهد بود و چالش‌های مربوط به پایداری سرزمین نیز حل خواهد شد.

در این میان بیانات دیروز رئیس جمهور که ناشی از سردرگمی در مواجه با مشکل کمبود آب تهران است، نشان می‌دهد که مجموعه مدیریتی کشور هنوز راهکاری برای عبور از این بحران ندارد و با وجود مشکلات اقتصادی فراوان و تحریم‌هایی که روز به روز شدید‌تر هم می‌شود، امیدی به استفاده از فناوری‌های نوین هم نمی‌توان داشت.

 تبعات سنگین امنیتی بی‌آبی تهران

تجربه کمبود آب در سایر استان‌ها و اعتراضاتی که حول و حوش آن شکل گرفت، این نگرانی را تشدید می‌کند که تهران نیز به زودی با این چالش امنیتی مواجه شود. این در حالی است که به دلیل جمعیت بالا و تمرکز امکانات در پایتخت، این اعتراضات قطعا به آسانی استان‌های دیگر خنثی نخواهد شد و در نتیجه این بار مسئولان مجبورند در شهری با جمعیت بیش از 10 میلیون نفر موضوع آب را فراتر از شعار مدیریت کنند. 

با این حال راهکاری که تا این لحظه به صورت عملیاتی مطرح شده، گزارش‌های مبنی بر انتقال آب از دریای عمان به تهران و طرح احداث ۱۰۰ حلقه چاه در اطراف تهران برای پایدار شدن شرایط است که با وجود مخالفت‌های زیست محیطی در خصوص آنها هیچ کدام جنبه عملیاتی ندارد.