گفت وگو با مشاور ارشد خانواده درخصوص موضوع پرچالش روزهای اخیر
نیازهای خاص زنان سیلزده و اما و اگرها
ارسال اقلام خاص مورد نیاز زنان به مناطق سیلزده، به اندازه ارسال دارو و لوازم استریل ضروری است. چون این مسئله ارتباط مستقیم با سلامت جسمی و حتی گاه روانی زنان دارد. فاطمه سعیدی نماینده مردم تهران در مجلس و عضو کمیسیون آموزش در توئیتی اعلام کرده در حال تهیه بستههای بهداشتی ویژه زنان و دختران به مناطق سیلزده با کمک هلال احمر و خیرین است. لازم است بدانیم در زمان پریود زنان و دختران به خصوص در شرایط بحرانی مانند یک بیمار نیاز به مراقبت دارند. متخصصان بیماریهای زنان میگویند شوک و استرس شرایط بحرانی این مسئله را تشدید میکند و احتمال ابتلا به عفونت بیشتر میشود و اتفاقا در شرایط بحرانی باید نسبت به بهداشت این مسئله توجه بیشتری شود.
آذر فخری
این روزها و درپی سیلابی که در اغلب شهرها و روستاها به جان و مال مردم افتاد و رفت بر آنان، آنچه که نباید میرفت و سزاوارش نبودند؛ در شبکههای اجتماعی و کانالهای تلگرامی، با پدیده نوظهور توجه به نیازهای خاص زنان در امدادرسانی مواجه شدهاید.
وقتی بحرانی مانند سیل یا زلزله اتفاق میافتد، طبعا تمام اقشار یک منطقه آسیب میبینند؛ اما همچنان که طیف آسیبها و جراحتها از فردی به فرد دیگر متفاوت است؛ آسیبهای زنانه هم موردی است که هیچ مردی آن را تجربه نمیکند و از آنجا که بنا به سنت وعرف و ... مسائل مربوط به زنان و بدنشان تا سالها تابو بوده و درباره آن نباید صحبت میشده، پرداختن به آن در چنین روزهای بحرانی، جاروجنجالهای خاص خودش را درپی داشته است.
البته ماجرای امدادرسانی در مورد اقلام و نیازهای زنانه از زلزله سال گذشته کرمانشاه بر سر زبانها افتاد. و همان زمان هم افرادی از هر قشر و جنس و طبقهای واکنشهای مثبت و البته منفی بسیاری در مورد آن نشان دادند.
ما هم این روزها شبکههای اجتماعی را زیرو رو کردیم و در نهایت و علیرغم میلمان به این نتیجه دردناک رسیدیم که واکنش منفی به این مسئله اتفاقا از سوی زنان بیشتر است، در حالیکه همین زنان باید نسبت به همجنسان خود همدلی و درک بیشتری میداشتند.
ممکن است مثالهای مستندی که اینجا میآوریم چندان خوشاید نباشد، اما واقعیتی است که نمیشود کتمان کرد. برخی کاربران از مرد و زن، اشاره کرده بودند که «نواربهداشتی» اساسا یک کالای لوکس است و الان در آن وضعیت مردم به چیزهای مهمتری نیاز دارند. برخی که البته فقط شامل خانمهای کاربر میشد، با تمسخر نوشته بودند مگر مادربزرگهایمان در قدیم چه کار میکردند خوب یک تکه پارچه کافی است؛ آنرا با آب شرب! بشویند و در آفتاب! خشک کنند و دوباره استفاده کنند
و این در حالی است که اغلب ما دیدهایم که نحوه «آب شرب» رسانی به مناطق سیلزده چگونه است؛ داخل کیسههای پلاستیک! آنهم اگر راهی و جادهای باز و هوا هم مناسب پرواز هلیکوپتر بوده باشد. بعضیها هم خیلی پدربزرگمآبانه توئیت کرده بودند که قدیمها زنها چه کار میکردند، الان هم همان کار را بکنند و متوجه نیستند که همان قدیم اگر زن به هر طریقی کارش را راه میانداخت در شرایط امن و در خانهاش بود، نه در میان گلولای و گیرکرده در میان سیلاب و پناه برده به کوه.
این کدام مجوز است و از کجا میآید که به ما کاربرانی از این دست این اجازه را میدهد در راحتی خود و تکیه زده به پشتی، گوشی در دست بنشینیم و در مورد هر چیز با ربط و با بیربط نظر بدهیم و ادعای فضل بکنیم؟ و در این مورد بهخصوص گاه با تمسخر و ایموجی پوزخند و گاه با عصبانیت کامنتهایی بگذاریم که کمی تا قسمتی جنبههای انسانی وجود ما را زیر سوال میبرد؟! آیا دیگر زمان آن نرسیده است که موجودیت و بدن زن و نیازهایش را بهعنوان یک انسان به رسمیت بشناسیم و در تامین این نیازها انسانیتر و همدلانهتر برخورد کنیم؟
برای بررسی چنین نیازی و چگونگی پرداختن به آن و عوارض نادیده گرفتنش، به سراغ سارا گلستانی رفتیم؛ مشاور ارشد خانواده که سال گذشته مدتی در میان زلزلهزدگان کرمانشاه زندگی کرده و تا حدود زیادی با شرایط بحرانی و وضعیت خاص زنان در چنین شرایطی آشناست و تجربه مستندی در این زمینه دارد.
***
هنگام وقوع حوادث و بحرانها، زنان معمولا بیشترین آسیب را میبینند، اما مسئله اساسی و حلقه مفقوده در تمام این حوادث، نادیده گرفته شدن نیازهای زنان در کمک و امدادرسانی است. نیازهایی که با نادیده گرفتنشان، هم خود زنان آسیب میبینند و هم خانواده آنها تحت تاثیر این آسیبها واقع می شوند. نظر شما در این مورد چیست؟
قاعدتا اگر سیل تمام شده و ادامه پیدا نکند، ما با روند طبیعی نیازهای آدمهایی مواجه میشویم که درگیر سیل بودهاند و حالا در شرایطی قرار دارند که طبیعی و عادی نیست و امکانات برای رسیدگی به نیازهای طبیعی آنها خیلی محدود هست. همه آنچه در زندگی روزمره آدمهای معمولی به آن نیاز دارند، افراد سیلزده هم به آنها نیاز دارند با این تفاوت که در شرایط عادی فرد میتواند چیزی را که نیاز دارد تهیه کند، چون این مواد و وسائل در مغازهها و فروشگاهها هست. اما در حال حاضر در مورد افراد سیلزده هم ممکن است نقدینگی وجود نداشته باشد و مهمتر از همه اینکه آن امکانات در شهر وجود ندارد. بنابراین باید خودمان را جای آنها بگذاریم و نیازهای روزمرهمان را در نظر بگیریم و ضرب کنیم در تعداد آن افراد و تعداد روزهایی که وضعیتشان همچنان بحرانی است و امکانات نرمال وجود ندارد؛ تا مشخص شود در آن مناطق افراد به چه وسایلی و چهقدر نیاز دارند. طبیعتا «نواربهداشتی» یکی از نیازهای طبیعی و حتی خیلی مهم خانمهاست. همه خانمهایی که هنوز به سن یائسگی نرسیدهاند، حداقل ماهی یک مرتبه و حداقل به یک یا دوبسته نواربهداشتی نیازدارند. بنابراین اگر در جایی بحران سیل و زلزله داریم، با توجه به منطقی که گفته شد یکی از نیازهای مهم نواربهداشتی است. اگر فرض بگیریم در روستای سیلزدهای صد خانم باشند، طبق آمار در بین این صدنفر تعداد زنانی که در بازه سنی بلوغ و 12سال به بالا هستند 80 درصد خواهد بود و باید نیازهای این افراد در طول یک ماه محاسبه شود. پس اگر تعداد بستههای نواربهداشتی مورد نیاز را در 80 ضرب کنیم، حدود 160 بسته نواربهداشتی نیاز خواهیم داشت در آن منطقه محدود. این البته یک محاسبه حداقلی است.
برخی کاربران از مرد و زن، اشاره کرده بودند که «نواربهداشتی» اساسا یک کالای لوکس است و الان در آن وضعیت مردم به چیزهای مهمتری نیاز دارند. برخی با تمسخر نوشته بودند مگر مادربزرگهایمان در قدیم چه کار میکردند؛ این زنها هم همان کار را بکنند!
هرچند اخیرا ازسوی امدادرسانان و نیز سمنها و گاه نهادهای دولتی به نیازهای خاص زنان توجه میشود، اما هنوز عدهای هستند که با طرح چنین نیازهایی مخالفاند و آن را رفتاری دور از هنجار میدانند. به نظر شما این نادیده گرفتن نیازهای طبیعی نیمی از افراد بحرانزده نیست و آیا با این نادیده گرفتن زنان دچار مشکلات بیشتری نمیشوند؟
البته که برای مردم نیاز به نواربهداشتی و درخواست آن، نباید عجیب به نظر برسد. فرض بگیریم درمنطقه بچه و زن باردار و یا زن مجروح و بیمار باشد. همه اینها نیازهای مخصوص به خودشان را دارند که طبیعی است و باید به آنها رسیدگی شود. نواربهداشتی هم یکی از آن نیازها و ملزومات طبیعی است که باید برطرف شود. به همان اندازه که شرایط اورژانسی بیماران و زخمیها اهمیت دارد و باید به آنان از نظر دارویی و بهداشتی رسیدگی شود تا احتمال عفونت و مشکلات جانی از بین برود، تهیه نواربهداشتی هم ضروری است، چون زنان در زمانهای بحرانی بیشتر و شدیدتر دچار این مشکل میشوند. بنابراین اول از همه باید متوجه باشیم که چون ما در آن فضا نیستیم و شرایط را درک نمیکنیم، حق تمسخر کردن و حتی نادیده گرفتن نیازهای طبیعی زنان را نداریم. و حتی نباید فکر کنیم یا بپرسیم که آیا تنها نیاز این آدمها واقعا فقط همین نواربهداشتی است، این اصلا درست و انسانی نیست. طبیعتا در کنار این نیازها، نیازهای دیگری هم هست که باید همه را با هم در نظر بگیریم و بگوییم که کلیت نیاز این آدم به عنوان زن شامل این موارد میشود.
یکی دیگر از مشکلات چنین بحرانهایی مدیریت شرایط خاص زنان بارداراست که گاه منجر به تولد زودرس و یا سقط جنین میشود. در چنین شرایطی چه باید کرد؟
بله، در چنین بحرانهایی تولد زودرس و سقط هم مشکلاتی هستند که احتمال وقوعشان در وجود دارد. نظر من با توجه به تجربهای که در این زمینه دارم ورود مستقیم دولت است. دولت وظیفه دارد اقدام کند و افراد روانشناس، روانپزشک، ماما و پزشک زنان و هر کسی را که در شرایط بحرانی به خدماتش نیاز هست، استخدام و اعزام کند به آن منطقه تا در حل این مشکلات کمک کنند. طبیعتا آن افراد با توجه به علم و دانشی که دارند و تجربهای که آنجا درگیرش خواهند بود توصیهها و آموزشهای لازم را خواهند داشت و نمیشود از راه دور در رابطه با اینکه آنان دقیقا الان چه چیزی لازم دارند، حدس بزنیم و کاملا واضح و شفاف در این مورد نظر بدهیم. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که لازم است مسئولین برای خروج سالمتر بحرانزدهها از وضعیتی که به آن گرفتار شدهاند؛ از آنها حمایت کنند.
نواربهداشتی یکی از نیازها و ملزومات طبیعی است که باید برطرف شود. به همان اندازه که شرایط اورژانسی بیماران و زخمیها اهمیت دارد و باید به آنان از نظر دارویی و بهداشتی رسیدگی شود تا احتمال عفونت و مشکلات جانی از بین برود، تهیه نواربهداشتی هم ضروری است
مسئله مهمی که در بحرانهای ما اتفاق میافتد، توسل سریع به ازدواج است وراه اناختن ازدواجهای دسته جمعی. آنهم در شرایط بحرانی که معلوم نیست هنوز مردم از نظر روحی و روانی در چه وضعیتی هستند. در این مورد چه نظری دارید؟
افرادی که دریک منطقه بحرانزده هستند باید بدانند تصمیم به ازدواج گرفتن، تصمیمی است قطعا متاثر از بحران . ممکن است این ازدواجها، ازدواجهایی باشند فقط برای مدیریت استرس آن آدمهایی که درگیر حادثه و بحران هستند. من نمیتوانم بگویم که نباید این اتفاق بیفتد، چرا که باید شرایط را هم در نظر گرفت. ممکن است در آن منطقه به اندازه کافی روان درمانگر، مشاور و روانپزشک نباشد که به آنها کمک کند و افراد در آن شرایط راه طبیعی و دم دستی آن منطقه را انتخاب میکنند. پس اینکه ما بگوییم افراد در شرایط بحرانی سیل و زلزله با هم ازدواج نکنند، تنها زمانی ممکن است که این افراد از قبل چنین تصمیمی نداشتهاند و ناگهان وارد این تصمیم شدهاند. خوب باید به اینها کمک بشود تا بتوانند دلایلی را که باعث شده آنها به سمت ازدواج بروند، خودشان بدانند و درک کنند و تا حدامکان از چنین ازدواجهایی جلوگیری کنیم. چرا که یکی از دلایل مهم گرایش و تمایل به ازدواج میتواند به استرس آنها مربوط باشد و به خاطر این ازدواج میکنند که همراهی داشته باشند و از نظر روانی در کنار یک نفر دیگر جلو بروند یا حتی ممکن است تحت فشار نیازهای جنسی باشند و این دلیل ازدواجشان باشد. در هر حال ما در مورد درست و غلط بودن این کار نمیتوانیم نظر قاطعی بدهیم به شرط اینکه خودمان هم در این مسئله نقش راهنما و همراه را ایفا کنیم در غیر این صورت بهتر است بگذاریم فرایند طبیعی نجاتی را که آدمها خودشان در آن وضعیت پیدا میکنند، سپری کنند. چون مکانیسم دفاعی ناخودآگاهی وجود دارد که به ما کمک میکند در زمان بحران بتوانیم به زندگی ادامه بدهیم و حداقلش این است که در طبیعت کاری که آنها انجام میدهند دست نبریم. پس خیلی مهم است متوجه باشیم که چه چیزی را و چرا قرار است آموزش بدهیم.
دیدگاه تان را بنویسید