در ایران از هر هفت قتل، یک قتل ناموسی است!
این غیرت با خون حفظ میشود!
فراوانی قتلهای ناموسی سرسام آوراست؛ براساس آمارهایی که قوه قضائیه و پلیس اعلام میکنند قتلهای خانوادگی در ایران، در صدر جنایتها قرار دارد و از هر هفت قتل، یک قتل ناموسی است! ۳۱درصد قربانیان از سوی بستگانشان به قتل میرسند. در واقع، افراد با قتل ناموسی میخواهند با ریختن خون، آنچه را که «یک ننگ» میپندارند، پاک کنند. براساس تفکری که در بخشی از فرهنگ ایرانیان ریشه دوانده، اگر خواهری عملی انجام دهد که ننگ خانواده تلقی شود، برادر وی مجاز است برای پاککردن این ننگ، خواهرش را به قتل برساند.
آذر فخری
اینها سه برادر بودند که در خانه پدربزرگ و نزد عموها بزرگ شده بودند. چون پدرشان خیلی زود از دنیا رفته بود و خانواده پدری آنها را از مادر گرفته و مادر را بیرون کرده بودند. مادرشان به ناچار پس از مدتی ازدواج کرده بود. این داستان مال بیست سال پیش است. اما این سه برادر وقتی میفهمند مادرشان مدتی پس از فوت پدر، ازدواج کرده، نمیتوانند این توهین را تاب بیاورند و پس ازگذشت بیست سال از ماجرا، مادر را پیدا میکنند و با سر بریده اش که نشان اعاده شرف و ناموسشان بود، به روستای خود بازمیگردند. با این کار حالا پسرها میتوانند سرشان را بالا بگیرند و البته که هیچ مرجع قضایی نیز پیگیر ماجرا نمیشود. این رسم اغلب طایفههای غرب و جنوب کشور است.
داستان دیگری میخواهید؟ دخترک چهار ماه پس از ازدواجش، طلاق داده میشود. میگوییم طلاق داده میشود چون خانواده شوهر پس از ازدواج میفهمند پسرشان مشکلات جسمی دارد و ناگزیر دختر را برمیگردانند. در حالیکه هنوز دختر 18 ساله است و خواستگارانی هم دارد، اینبار میخواهد خودش انتخاب کند. اما پدر این گستاخی را برنمیتابد و نیمهشب سر دختر را میبرد و روی سینهاش میگذارد. در پزشکی قانونی مشخص میشود این دختر با وجود ازدواج همچنان دوشیزه بوده است.
قتل ناموسی چیست؟
تعریفی که میتوان از این نوع قتل داشت احتمالا باید چنین باشد: مردان خونی و خویشاوند، یکی از افراد مونث خانواده خود، اعم از خواهر، دختر، مادر، همسر و... را به دلایل مختلفی مانند شبهه داشتن رابطه نامشروع، انتشار شایعه در خصوص آن یا هر دلیل دیگری به قتل برسانند تا به خیال خود ننگ و رسوایی بهوجود آمده را از دامان خانواده، فامیل و جامعه پاک کنند. به همین دلیل، قتل ناموسی جرمی علیه زنان است و مقتول زنی است که ننگی به بار آورده و باید از صحنه روزگار محو شود تا آبروی ریخته شده ترمیم شود.
در جامعه مردسالاری که خشونت علیه زن نمادی از غیرت و مردانگی است، مسلما چیزی جز ضربوشتم، حقارت و در نهایت قتل نصیب یک زن نخواهد شد. دختران جوانی که در معرض خشونتهای کلامی، رفتاری و فیزیکی برادر و پدر قرار میگیرند حق هیچ اعتراضی ندارند و اگر واکنشی نشان دهند به حکم برادر و پدر به قتل رسیده یا مورد ضرب و شتم قرار میگیرند یا در نهایت خودکشی میکنند.
قاتل نیست، قهرمان است!
وقتی دختری به دست پدرش کشته میشود اگر مادر و برادر و اولیای دم پیگیر قضیه نباشند در خوشبینانهترین حالت فقط به لحاظ عمومی دادگاهی تشکیل شده و مجازاتی بسیار سبک برای پدر در نظر گرفته میشود. ممکن هم هست هیچ مجازاتی اتفاق نیافتد و او آزاد شود. در مناطق غربی کشور هنوز که تحتتاثیر و فشار سنتهای قبیلهای و عشیرهای زندگی میکنند، برای دختران و زنان هیچ نوع آزادی که درشان یک انسان است قائل نیستند. دختران در این خانوادهها تابع محض پدر وعمو و پدربزرگ و مردان فامیل هستند و اینان حق تسلط بر دختر دارند تا حدی که جان دختر در دست آنان است. در این خانوادهها حتی اگر قتل به دست عمو صورت بگیرد یا به دست برادر، پدر که ولی دم است شکایت یا خونخواهی نمیکند و به همین دلیل کسی که مرتکب قتل شده است از مجازات معاف میشود.
در مورد قتلهای ناموسی، قساوت و نفرت به وضوح دیده میشود. در جوامعی که این قتلها ارزش محسوب میشوند، کسیکه لکه ننگ خانواده و قبیله را از بین ببرد قهرمان و ناجی است! در این جوامع ارزشی که برای ناموس زن قائل هستند هم جنبه شخصی دارد و هم سویه جمعی؛ یعنی اگر یک زن کاری کند که شرف و آبرویش خدشهدار شود، نه تنها باعث بیآبرویی خودش شده بلکه باعث خدشهدار شدن سرمایه جمعی هم شده و اعضای خانواده و فامیل در پی لکهدارشدن آبرویشان، خود را محق می دانند که زن را از میان بردارند.
شهین محمدی، زن کردی که خود فعال در زمینه حقوق زنان است به شاخصههایی مانند اندیشه «یکی مال دیگری» اشاره میکند:«نوع زندگی عشیرهای و روستانشینی که در آن قدرت و توان جسمانی در تامین معاش و دفاع در برابر ناملایمات و تهاجم دیگران حرف اول را میزند و این قدرت و نیروی جسمانی هم به مرد تعلق دارد، زن بیشتر به حاشیه رانده و منزوی میشود. به همین دلیل در جوامع سنتی، زن وابسته به مرد است. این وابستگی در روندی اجتماعی منجر به نوعی بردگی شده است. به طوریکه کل وجود زن حتی زندگی او در اختیار مرد است و مرد در ارتباط با سرنوشت زن حق تصمیمگیری دارد. عرف جامعه عشیرهای و سنتی این را نوعی شجاعت و غیرت و عدول از آنرا نوعی بیلیاقتی و بیغیرتی میداند.»
محمدی توضیح میدهد که در عرف منطقه ناموس و ناموسپرستی مدام تقویت میشود. در این نگاه ناموسپرستی، زن ناموس مرد است و کل وجود مرد در نوع محافظتی آن تعریف میشود. عدول از آن نیز بیشرفی و بیناموسی است و منجر به طرد مرد و تحقیر او در جامعه میشود. برعکس، حفاظت و صیانت از آن شهامت و افتخار است، شجاعت و غیرت مرد را بیان میکند و مایه سربلندی او در جامعه میشود.»
وقتی قانون هم مقصر است!
در رابطه با مجازات زن شوهرداری که مرتکب خطایی شده قانون چه میگوید؟
پرواضح است که از لحاظ قانونی وضع بدتر است. در ماده ۶۳۰ قانون اساسی آمده است: «هرگاه مرد همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتیکه زن مکره (مجبور) باشد فقط میتواند مرد را به قتل برساند.»
به علت بافت سنتی و مردسالارانه جامعه و ناکارآمدی قانون مجازات، مردانی که تصور خیانتدیدگی دارند، خودشان را محق میدانند مجازات زن خاطی را شخصا و بدون توسل به قانون و با حمایت و پشتوانه سنت و عرف اجرا کنند، آنها از اجرای قانون واهمه ندارند، پدران قاتل بنا به ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی در صورت قتل فرزندشان به پرداخت دیه و تعزیر محکوم میشوند و همسران و برادران قاتل نیز اگر شاکی خصوصی نداشته یا اولیا دم از قصاص نفس او عبور کرده باشند، طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، به علت اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه، فقط به سه تا ده سال حبس محکوم میشوند.
اموال مرد اگر مورد تجاوز و دستبرد قرار گیرد، کسیکه تحقیر و مجازات میشود دستبرد زننده و دزد خواهد بود. در حالیکه در ارتباط با زن، مسئله کاملاً برعکس و این زن است که اگر مورد دستبرد قرارگیرد، خود او مقصر است و مجازات خواهد شد
احمد آملی حقوقدان اضافه میکند:«قوانین ما دستوراتی در مورد قتل عمد دارد یعنی برای اثبات قتل عمد فرد باید آمادگی قبلی داشته باشد و از سلاح قتاله استفاده کند. قتلهایی که ناشی از عصبیت و فشارهای زیاد است اکثرا شبهعمد محسوب میشوند و قانون راجع به این موارد به صورت یکسان نظر داده است. فقط در مورد مرد گفته اگر زن خود را در حین ارتکاب عمل جنسی با مرد دیگری ببیند میتواند او را به قتل برساند. پس این احتمال وجود دارد که چون پس ذهن مرد این ذهنیت هست که اگر زنم خیانت کند میتوانم او را به قتل برسانم جسورانهتر مرتکب قتل شود.»
به باور شهین محمدی فعال حقوق زنان، در چنین جامعهای با چنین قوانینی جایگاهی برای اراده و خواست زن تعریف نشده و زن مانند یک کالا (مال کسی) به حساب میآید:«سایر اموال مرد اگر مورد تجاوز و دستبرد قرار گیرد، کسیکه تحقیر و مجازات میشود دستبرد زننده و دزد خواهد بود. در حالیکه در ارتباط با زن، مسئله کاملاً برعکس و این زن است که اگر مورد دستبرد قرارگیرد، خود او مقصر است و مجازات خواهد شد. در جوامع سنتی، مجازات مرگ زن در بسیاری موارد مایه افتخار صاحب او (مرد) به شمار میرود.»
زنکشی یک پدیده فرهنگی است!
احمد آملی حقوقدان، با اشاره به اینکه بررسی دقیق هر پدیده و آسیب اجتماعی نیازمند داشتن اطلاعات کامل و آمار دقیق است میگوید: «باید تأثیر برخی عوامل مانند عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی را در بروز قتل و همسرکشی جدی گرفت.»
وقتی پدری دچار این توهم میشود که یکی از منسوبین نزدیک به دخترش دستدرازی کرده، برای حفظ آبروی خود و خانوادهاش سر دخترک را میبرد تا مایه عبرت اقوام و طایفه خود شود
او اشاره میکند همسرکشی که در شهرهای مختلف ایران رخ میدهد نیاز به بررسی دقیقتری دارد: «تحلیل این پدیده نهتنها کهنهنگری نیست، بلکه هشداری است جهت پیشگیری از خشونتهایی که مانند زخم چرکین حکایت از یکی از ابعاد آسیبهای اجتماعی دارد.هیچ انسانی قاتل و آزاررسان متولد نمیشود و هیچ ازدواجی برای طلاق صورت نمیگیرد، اما شرایط اجتماعی مکانیزمهای محدودکننده و بازدارندهای را تعریف میکند که گاه به بحرانهای مدنی و اجتماعی میانجامد.» آملی چنین ادامه میدهد: «تضادهای طبقاتی و فرهنگی درخانوادههایی که در آنها تبعیض ومحرومیت وجود دارد اعضای خانواده را نه با چالش که با تناقض مواجه میکند و موجب قتلهای ناموسی میشود؛ وقتی پدری دچار این توهم میشود که یکی از منسوبین نزدیک به دخترش دستدرازی کرده، برای حفظ آبروی خود و خانوادهاش سر دخترک را میبرد تا مایه عبرت اقوام و طایفه خود شود و این دیدگاه دگم و متحجری است که متاسفانه در برخی از شهرها وجود دارد. و هر روز هم بر تعداد آن افزوده میشود.»
اصغرکیهاننیا روانشناس و مشاور خانواده نیز معتقد است بهرغم همه تغییرات فرهنگی در سالهای اخیر هنوز هم تعصبات پدران و برادران نسبت به دختران خانواده پابرجاست و موجب رقمزدن جنایات میشود.
کیهاننیا با بیان اینکه با ورود شبکههای اجتماعی به زندگی افراد جامعه تا حدود زیادی نمادها و نشانههای مبتنی بر غیرت و تعصب افراد جامعه از بین رفته است، تاکید میکند: «اما این امر بیشتر در زمینه ازدواج و دوشیزگی صدق میکند و تعصبات خانوادگی که منجر به قتل خواهر یا دختری به دست برادرش یا پدرش میشد همچنان پابرجاست و هنوز هم این تعصبات قربانی میگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید