قرصدرمانی برای فرار از واقعیات
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
هیچکدام از اعضای خانواده نمیخواهند علت بستریشدن مریض خویش را باور کنند. شاید دراینمیان چند کلمهای با مشاوران یا پرستاران حرف بزنند، اما ترجیح میدهند جلو هر غریبهای به همان واژه «مسمومیت دارویی» اکتفا کنند و بگویند، فلان قرص را اشتباهی خورده است!
در شرایط حاضر «خودکشی» یکی از بزرگترین مشکلات بهداشتی جوامع بشری محسوب میشود که عوامل متعددی زنجیروار دست به دست هم میدهند تا فرد به زندگی خویش پایان بخشد. درواقع پوچی، ناامیدی، بیکاری، احساس شکست، بحرانهای عاطفی، افسردگی، احساس گناه، نامساعد بودن شرایط زندگی خانوادگی، شکنجههای روحی و روانی موجود در خانواده، ازدواج اجباری، نرسیدن به عشق زندگی، فقر، حادثههای ناگوار، مشکلات و مسائل اقتصادی و غیره و غیره همگی دلایل محکمهپسندی محسوب میشوند تا فرد تصمیمش را قطعی کند و یک مشت قرص رنگارنگ را به امید رهایی از زندگی فعلی مصرف کند. چنین شخصی با خوردن قرص و پایان بخشیدن به حیات خویش به طرز عجیبی میخواهد از دنیای اطرافش انتقام بگیرد.
روانشناسان باتوجه به آمار و گزارشهای بدست آمده از پزشکی قانونی کشور بر این باورند، شرایط کشور به لحاظ وضعیت «اقدام به خودکشی» در موقعیت حساسی بهسرمیبرد؛ گویی که ایران با بحران خودکشی مواجه شده است. مساله حائز اهمیت میانگین رنج سنی افرادی است که اقدام به خودکشی میکنند. بررسیها نشان میدهد میزان شیوع خودکشی در برخی دورههای سنی از دورههای دیگر بیشتر است که از آن جمله میتوان سنین نوجوانی و جوانی را به عنوان مرحلهای که تغییرات جسمی و روحی فراوانی در آن به وقوع میپیوندد، به عنوان یک مرحله مهم از نظر بروز رفتارهای پرخطر مثل خودکشی درنظر گرفت. بعضی نوجوانان به علت اینکه در برخورد با مسائل، بسیار سریع و شتابزده تصمیم گرفته و مهارتهای زندگی را به طور کامل کسب نکردهاند و توانایی تحمل ناکامیها را نیز ندارند، ممکن است برای رهایی از فشار و یا برانگیختن توجه و ترحم اطرافیان اقدام به خودکشی کنند.
دررابطه با مساله خودکشی باید متذکر شد حکومت، جامعه، خانواده، مسائل معیشتی، سیستمهای اجتماعی و اقتصادی همه و همه عوامل مهمی هستند که در بروز این بحران اجتماعی-فرهنگی نقش و تاثیر شگرفی دارند.
سازمان بهداشت جهانی، «خودکشی» یا «Suicide» را اقدامی تعریف میکند که شخص با دانش و آگاهی کامل در مورد نتایج مرگبارش این امر را انجام میدهد که ممکن است به فوت وی منجر شود و یا نشود؛ براین اساس فروید یکی از نظریهپردازان برجسته علم روانشناسی میگوید «اقدام به خودکشی» تاحدی ناشی از بروز افسردگی شدید در فرد است و از یک خصومت ناهشیارانه در وجود فرد خبر میدهد که ناشی از ارتباط با محیط پیرامون، اطرافیان یا موقعیتهای مختلفی زندگی است. درحقیقت فروید بر این باور است که قربانیان خودکشی با این اقدام میخواهند اطرافیان و اشخاصی را که سبب آزردگیخاطر و ناراحتیشان شدهاند
تنبیه کنند.
به عبارتی ناتوانیهای آدمی برای ابراز و برونریزی پرخاشگریهای درونش موجب میشود که جهت چرخاشگری و ویرانگری به طرف دنیای درونیاش معطوف شود که سرانجام تصمیم میگیرد از خودکشی بهعنوان راهی برای بیان اعتراض به وضعیت موجود اجتماعی و روانشناختی خویش استفاده کند.
بنابراین تاکید میشود در برخورد با کسی که قصد خودکشی دارد و یا اینکه یکبار اقدامی ناموفق در این زمینه داشته جانب احتیاط رعایت شود؛ لازم است با تمام وجود به حرفها و دردودلهای فرد گوش فراداده شود و ضمن درک وی، حمایتهای عاطفی و معنوی به او ابراز شود. البته به یاد باید داشت که چنین فردی در موقعیت بحران عاطفی قرار دارد و نمیتواند درست و منطقی تعقل کند، ازاینرو خانواده، دوستان و اطرافیان باید وی را تشویق و ترغیب کنند که حتما برای حل مسائل روانشناختی خویش از مساعدتهای متخصصین روانشناس بهرهمند شود تا با کمک راهبرهای سودمند آنان دریابد که با مرگ و فرار از واقعیتهای تلخ زندگی، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد. در حقیقت این خود انسان است که میتواند در برابر تمامی سختیها، ناملایمات و جبر روزگار، محیط پیرامون خویش را تغییر دهد و زندگی نوینی را براساس میل و خواسته خود بنا نهد.
دیدگاه تان را بنویسید