چرا برخی راهاندازی شبکه فارسیزبان «تیآرتی» را زمینهساز مخاطرات امنیتی میدانند؟
رسانه ملی و قافیهای که هر دم بیشتر میبازد
سعیده علیپور
سهشنبه هفته گذشته، خبر راهاندازی شبکه فارسیزبان «تیآرتی» متعلق به سازمان صداوسیمای ملی ترکیه، حاشیهها و واکنشهای زیادی در پی داشت. هرچند شمار شبکههای خبری و فارسیزبان خارج از کشور کم نیستند و دولت ترکیه هم از ماهها قبل اعلام کرده بود قصد دارد تا رسانهای تصویری به زبان فارسی راهاندازی کند؛ اما افتتاح این شبکه تلویزیونی درست در اوج تنشهای بین ایران و ترکیه بر سر ماجرای سوریه، حواشی فراوانی در پی داشت. حتی حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در یادداشت تندی مسئولان دولتی را درخصوص صدور مجوز به این شبکه ترک محکوم کرد. مجوزی که وزارت ارشاد قویا اعطای آن را از سوی خود رد کرد.
در حالی که صداوسیمای ایران که با بودجه عمومی کشور اداره میشود، بیش از 10 شبکه تلویزیونی و رادیویی به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، عربی، ترکی، فرانسوی، اسپانیایی، بوسنی، اردو و ... دارد؛ چرا راهاندازی متقابل شبکههایی متعلق به دولتهای دیگر برای فارسیزبانان چنین حاشیهساز و بعضا مصداق دخالت در امور داخلی کشور تفسیر شده است؟کار در سرمای منفی ۲۰ درجه بدون بیمه و بازنشستگی کارگران ساختمانی از حقوق شهروندی محرومند
اینکه در منطقه، همه کشورها، شبکههای خصوصی رادیو تلویزیونی دارند جز ایران، در حالی که میتواند نشانهای از فقر و عقبماندگی وضعیت رسانهای ایران باشد؛ زمینهساز مخاطرات امنیتی نیز هست که مسئولان با سانسور و حذف رسانههای مستقل داخلی بستر آن را فراهم کردهاند
در این باره بسیاری از صاحبنظران دلیل این موضوع را ضعف عملکرد رسانه ملی میدانند. رسانهای که نه تنها شمار زیاد شبکههای غیرفارسیزبان آن کمترین مخاطب را دارد و با حداقل بازدهی به فعالیتش ادامه میدهد که شبکههای فارسی زبان آن هم در داخل مرزها و نزد شهروندان خودی مقبولیتی نداشته و مخاطب چندانی را پای تلویزیون نمینشاند.
در شرایطی که شاهد عملکرد به شدت ضعیف و غیرهمه جانبهنگر صداوسیمای حاکمیتی از یک سو و عدم اجازه برای فعالیت شبکههای خصوصی هستیم، رسانههای فارسی زبان خارج از کشور، مخاطب تشنه داخلی را راحتتر و سریعتر تحتتاثیر قرار داده و امکان موفقیت در جذب مخاطب و ادامه مسیر برایشان فراهمتر است.
شبکههای فارسی زبان یکی پس از دیگری
هفته پیش شبکه «تیآرتی» که بنا به تعریف خودش «سازمان صداوسیمای ملی کشور ترکیه است» بخش فارسی زبان خود را افتتاح و هدف خود را این گونه عنوان کرد: «در دنیای امروز که حفظ زبانها به معنای حفظ تاریخ، هویت و فرهنگهاست و دسترسی به اطلاعات حق هر فردی است، TRT Farsi با هدف ارائه تحلیلها و دیدگاههای تازه و دقیق به مخاطبان فارسیزبان، بهویژه در زمینههای جهانی و بینالمللی، به فعالیت میپردازد».
قبل از این وبسایت فارسی زبان شبکه تلویزیونی دولتی ترکیه (تیآرتی) و وبسایت فارسی خبرگزاری دولت ترکیه (آناتولی) فعالیت میکردند.
«تیآرتی» به زبانهای دیگر نیز شبکههای مختلفی دارد که از جمله میتوان به «تیآرتی جهانی» (به زبان انگلیسی)، «تیآرتی عربی» و «تیآرتی کردی» اشاره کرد.
سازمان رادیو تلویزیون دولتی ترکیه در وبسایت خود درباره راهاندازی شبکه تلویزیونی به زبان فارسی نوشته است که هدف «ارائه محتوای خبری دقیق، جامع و بیطرفانه برای بیش از ۱۳۰ میلیون فارسیزبان در سراسر جهان» است. «تیآرتی» اضافه کرد: «تیآرتی فارسی، به عنوان دوازدهمین زبان و نهمین پلتفرم فعالیتهای بینالمللی این شبکه است».
در حالی که صداوسیمای ایران که با بودجه عمومی کشور اداره میشود، بیش از 10 شبکه تلویزیونی و رادیویی به زبانهای مختلف از جمله انگلیسی، عربی، ترکی، فرانسوی، اسپانیایی، بوسنی، اردو و ... دارد؛ چرا راهاندازی متقابل شبکههایی متعلق به دولتهای دیگر برای فارسیزبانان چنین حاشیهساز و بعضا مصداق دخالت در امور داخلی کشور تفسیر شده است؟
این سومین شبکه تلویزیونی فارسیزبان است که از سوی کشورهای دیگر راهاندازی میشود. قبل از این تلویزیون فارسیزبان بیبیسی از لندن در سال 2009 - 1387شمسی- و تلویزیون صدای امریکا (VOA) در سال 1996 - 1375 شمسی- راهاندازی شده بودند. هر دو این شبکهها در ایران اجازه فعالیت ندارند. این در حالی است که گرچه «تیآرتی فارسی» در ایران دفتری ندارد، اما «تیآرتی» ترکیه در ایران دفتر دارد و جدای از این، همسایگی و ارتباطات بسیار بین دو کشور کار را برای فعالیت این رسانه برای فارسیزبانان آسانتر میکند.
تیآرتی» با اهداف سیاسی؟!
هرچند سخنرانان مراسم افتتاحیه «تیآرتی فارسی»، بر گسترش تعاملات فرهنگی از طریق این شبکه با فارسیزبانان سخن گفتند، اما مدیر این شبکه، مدتی قبل، حرفهایی متفاوت را در این باره گفته و مواضع دیگری را بیان کرده بود. موضعی که اشتراکات فراوان فرهنگی و اجتماعی ایران و ترکیه و اهمیت موضوعاتی همچون تعاملات و علقههای ترکهای ایرانی با کشورهای همزبان اطراف را نادیده گرفته و صرفا از نگاهی سیاسی برخوردار بود.
در این میان برخی از کارشناسان معتقدند ترکیه یا از طریق مداخله نظامی به شمال عراق و حمله نظامی به سوریه اقدامات بنیانکنش را پیش میبرد یا در صورت عدم موفقیت در این زمینه کالای فرهنگیاش را روانه خانه مردم این منطقه که ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس و مدیترانه هم جزوی از آن است، میکند.
محمد زاهد سوباجی، مدیرکل «تیآرتی» در اواخر مهرماه، از برنامه این شبکه برای راهاندازی بخش فارسی خود «با هدف آشفته کردن ایران» خبر داده بود. اما او در مراسم افتتاحیه سعی کرد موضعی متفاوت بگیرد و از زاویه دیگری به اهمیت راهاندازی این شبکه اشاره کند که تنشها را بالا نبرد. اما این نرمش در حالی از جانب برخی از فعالان رسانه در ایران و فعالان شبکههای اجتماعی تهدید قلمداد شده است که نباید فراموش کرد تیغ سانسور حاکمیت بر شهروندان ایرانی، چنین عرصهای را برای ترکتازی همسایگانمان باز کرده است.
هرچند شمار شبکههای خبری و فارسی زبان خارج از کشور کم نیستند و دولت ترکیه هم از ماهها قبل اعلام کرده بود؛ قصد دارد تا رسانهای تصویری به زبان فارسی راهاندازی کند، اما افتتاح شبکه تلویزیونی «تیآرتی» درست در اوج تنشهای میان ایران و ترکیه بر سر ماجرای سوریه، حواشی فراوانی در پی داشته است
تلویزیون ملی در انحصار گروهی خاص
هر سال افزایش چشمگیر بودجه صدا و سیما که بخشی از منابع خود را با تبلیغات گران قیمت تامین میکند، صدای بسیاری از صاحبنظران را در میآورد. این عصبانیت در حالی است که این گروه معتقدند، این مجموعه در عین ناکارآمدی و در غیاب رقابت بخش خصوصی از بودجه عمومی مردم ارتزاق کرده و خود را ملزم به رفع نیازهای خبری، آموزشی، سرگرمی و ... آنها نمیبیند و اولویتش موارد ایدئولوژیک خود است. بسیاری معتقدند صدا و سیما سالهاست در انحصار طیف خاص و بعضا تندروی سیاسی کشور درآمده است و برخلاف نام ملی که یدک میکشد، متعلق به همه مردم نیست. آنها بر این عقیدهاند که تا زمانی که رادیو و تلویزیون در ایران دولتی است و بخش خصوصی و مردمی امکان راهاندازی رادیو و تلویزیون ندارد، رسانههای خارج از کشور به راحتی جای خالی بخش خصوصی که باید در داخل پا میگرفت را پر میکنند. به همین دلیل امکان موفقیت یک شبکه وابسته به یک دولت خارجی، حتی اگر آن دولت را دولتی متخاصم در نظر بگیریم بالا میرود.
بهرغم فیلترینگ گسترده، هرچند پیامرسانهای مختلف و شبکههای اجتماعی و پادکست و ... رفته رفته صدا و سیما را از موضع یگانهای که برای خود در نظر گرفته خارج کرده است، اما محدودیتها، سانسور و حتی چنگاندازی صدا و سیما به شبکه نمایش خانگی هم سبب شده تا این مجموعهها هم آزادانه امکان فعالیت نداشته باشند. با این وجود، به دلیل نگاه بهروزتر این رسانههای کوچک و عدم تسلط قدرت حاکمیتی بر آنها، به نسبت خود به موفقیتهایی به مراتب بیشتر از صداوسیمای ملی با بودجه هنگفت نایل آمدهاند.
در این باره رضا غبیشاوی، فعال رسانهای معتقد است: «این اصل بدیهی است که اگر کشوری رسانههای متنوع، بیطرف و مستقل داشته باشد که بتوانند آزادانه به فعالیت حرفهای خود بپردازند چشم مردم دیگر به سمت رسانههای خارج از کشور نخواهد رفت چرا که از سوی رسانههای داخلی تامین میشوند».
بسیاری از صاحبنظران دلیل نگرانی برخی از راهاندازی شبکه فارسیزبان«تیآرتی» را ضعف عملکرد رسانه ملی میدانند. رسانهای که نه تنها شمار زیاد شبکههای غیرفارسی زبان آن کمترین مخاطب را دارد که شبکههای فارسی زبان آن هم در داخل مرزها و نزد شهروندان خودی نیز مقبولیتی نداشته و مخاطب چندانی را پای تلویزیون نمینشاند
به گفته او «ژاپن، کره جنوبی، انگلیس و امریکا مواردی از این مثال هستند که راهاندازی رسانه از جمله رادیو تلویزیون خارجی برای مردم این کشورها بیفایده است چون به لحاظ رسانههای داخلی تامیناند. مثال آن هم اقدام شبکه الجزیره برای راهاندازی شبکه الجزیره امریکا با مخاطب هدف مردم آمریکاست که بعد از مدتی، تعطیل شد چون مخاطب و تاثیرگذاری لازم را نتوانست در جامعه امریکا کسب کند».
اینکه در منطقه، همه کشورها، شبکههای خصوصی رادیو تلویزیونی دارند جز ایران، در حالی که میتواند نشانهای از فقر و عقبماندگی وضعیت رسانهای ایران باشد؛ زمینهساز مخاطرات امنیتی نیز هست که مسئولان با سانسور و حذف رسانههای مستقل داخلی بستر آن را فراهم کردهاند.
روزها به عیان میتوان دید که سیاست فیلترینگ و محدودیت رسانهها و شبکههای مجازی به بهانه امنیت ملی، نتیجهای عکس دارد و بیش از آن که به امنیت ملی کمک کند آن را به مخاطره جدی میاندازد.
دیدگاه تان را بنویسید