انتقاد معاون اسبق وزارت از بهکارگیری بازنشستگان در بودجه پیشنهادی دولت ضمن گفتوگو با «توسعه ایرانی»:
در آموزش و پرورش کیفیت فدای ارزان اداره شدن و کاهش هزینههاست
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش گفت: متاسفانه بیاعتمادی نسبت به مدارس دولتی روزافزون شده است و مردم ترجیح میدهند از مدارس غیردولتی استفاده کنند و این به دلیل این نیست که کیفیتی در آنجا وجود دارد بلکه به این دلیل است که تعداد نفرات در کلاسهای این مدارس کمتر است و از آن طرف پاسخگویی به والدین نیز وجود دارد و اگر قرار است که برای آموزش پول بدهند به مدارس غیردولتی میدهند تا بتوانند حساب هم پس بگیرند. این نشان دهنده این است که آموزش و پرورش اولویت هیچ دولتی نبوده است و هیچ کدامشان برای آموزش و پرورش به عنوان اولویت نگاه نکردهاند و آموزش و پرورش جزء اولویتهای آخر دولتها بوده است و لذا همه جا خرج میکنند اما وقتی به آموزش و پرورش میرسند بودجه را کاهش میدهند.
به گزارش گروه شهرنوشت «توسعه ایرانی» برنامه دولت چهاردهم از ابتدای تحقق اهداف مندرج در سند چشمانداز و اجرایی کردن سیاستهای کلی نظام، ابلاغی مقام معظم رهبری به ویژه سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی و احکام و اصلاحات ساختاری مندرج در قانون برنامه هفتم پیشرفت اعلام شده است برهمین اساس مسعود پزشکیان رئیس جمهور روز سهشنبه - یکم آبان ماه - پس از حضور در صحن علنی مجلس شورای اسلامی و ایراد سخنانی، بخش نخست لایحه بودجه ۱۴۰۴ را به هیأت رئیسه مجلس تقدیم کرد؛ این بخش از لایحه بودجه شامل چهار زیربخش «احکام»، «سقف منابع بودجه عمومی دولت»، «ترازهای عملیاتی، سرمایهای و مالی» و «فروض برآورد منابع و مصارف» است.
در بودجه سال ۱۴۰۴، تبصره ۸ ماده واحده لایحه بودجه به موضوع آموزش، پژوهش و فرهنگ اختصاص دارد که در بند پ آن آمده است: با رعایت بند (الف) ماده ۱۰۶ قانون برنامه هفتم پیشرفت، وزارت آموزش و پرورش در صورت نیاز مجاز است نسبت به بکارگیری معلمان بازنشسته (تا ۲۴ ساعت در هفته) به صورت حق التدریسی اقدام کند.
این در حالی است که کارشناسان آموزش و پرورش معتقدند باتوجه به تغییر رویکردهای یاددهی و تغییرات کتب درسی بکارگیری نیروهای بازنشسته در آموزش و پرورش که توانی برای تدریس ندارند به طور قطع به فرآیند تعلیم و تربیت آسیب وارد میکند. این مساله با رویکرد وزارت آموزش و پرورش مبنی بر کیفیسازی آموزش مغایرت دارد.
ابراهیم سحرخیز معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش در گفت و گو با «توسعه ایرانی» درباره استفاده از معلمان بازنشسته در قانون پیشنهادی بودجه ۱۴۰۴ گفت: آموزش و پرورش به دنبال ارزان اداره شدن است یعنی کیفیت فدای ارزان اداره شدن و کاهش هزینهها است، مسئله استخدام معلمان بازنشسته چیز جدیدی نیست و سال هاست در برنامه تمدید میشود. فلسفه این ۲۴ ساعت بکار گیری نیز این است که در دوره ابتدایی معمولاً کلاسها توسط یک معلم اداره میشوند و این نیازمند حداقل ۲۴ ساعت تدریس است. به همین میزان ۲۴ ساعت فعالیت را برای بازنشستگان آورده اند.
معلمان شاغل که در میانه خدمت هستند هم انگیزهای برای تدریس ندارند
وی با بیان اینکه علیرغم صحبتهای سخنگوی آموزش و پرورش درخصوص افزایش حق التدریسی برای بازنشستگان، ما تا به حال خروجی ندیدهایم ادامه داد: تاجایی که اطلاع دارم ساعتی ۵۰ الی ۶۰ هزار تومان برای حق التدریسی به معلم بازنشسته پرداخت میشود ۲۴ ساعت در ۴ هفته حدود ۱۰۰ ساعت میشود یعنی ماهانه ۵ الی ۶ میلیون تومان دریافتی حق التدریس یک معلم بازنشسته است بنابراین ما با ۵ الی ۶ میلیون تومان یک معلم را سر کلاس میفرستیم که اگرچه یک معلم با تجربه است اما آیا این معلم انگیزه کار دارد. معلمان شاغل که در میانه خدمت هستند در این اوضاع اقتصادی انگیزهای برای تدریس ندارد چه برسد یک فرد بازنشسته که ۳۰ الی ۳۵ سال هم کار
کرده است.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش گفت: این فرد بازنشسته در طول خدمت خود هر چه در توان داشته است سر کلاس درس گذاشته و ارائه کرده است. امروز همانطور که میگوییم باید سایر علوم را به روز کنیم و از نوآوریها استفاده کنیم در آموزش و پرورش هم باید تخصص و دانش معلمان به روز شود و هم باید مهارتهای حرفهای به روز شود. اما متاسفانه چند سال است که آموزشهای ضمن خدمت معلمان تعطیل شده است. یعنی آموزشهای معلمان به آموزشهای مجازی تبدیل شده است آموزشهای مجازی که هیچ کنترل و نظارتی بر آنها نیست و گواهی نامههایی که ارائه میدهند مشخص نیست که مبتنی بر علوم روز بوده است یا خیر. به دلیل اینکه هیچ نظارتی بر آن نیست نمیتواند تضمین کننده مهارتهای حرفهای معلمان باشد.
سحرخیز با اشاره به بکارگیری معلمان بازنشسته گفت: یک معلم بازنشسته با روشهای نوین یادگیری و یاددهی ممکن است آشنا نباشد چراکه روشهای تدریس و یاددهی هم در حال تغییر است. در واقع وقتی که کتابها را تغییر میدهیم خیلی از روشهای تدریس گذشته دیگر کاربرد ندارد به طور مثال روش تدریس هندسه که در گذشته رایج بود در حال حاضر کاربردی ندارد. من در ابتدای خدمتم معلم ابتدایی بودم و روشهایی که در آن زمان مورد استفاده بود الان کاربردی ندارد و این روشها منسوخ شده است. بنابراین باید معلم به روز باشد و نمیتواند به توان والدین متکی باشد.
نقش معلمان در آموزش ، کلیدی است
وی تاکید کرد: با تمام امکانات و تکنولوژیهای برتر آموزشی معلم همچنان نقش کلیدی در آموزش دارد و نقش معلم در یادگیری بیبدیل است چراکه یک راهنمایی است که در جریان یاددهی و یادگیری تعاملی میتواند نقش اصلی را ایفا کند بنابراین نمیتوانیم از نقش معلم چشم پوشی کنیم و بگوییم که به این دلیل که بودجه نداریم و منابع نداریم از معلمان بازنشسته استفاده کنیم. هر سال باید ۲۰ درصد به بودجه آموزش و پرورش اضافه شود اما در زمان مرحوم آیت الله رییسی کمترین سهم یعنی ۹.۸ درصد را برای آموزش و پرورش اختصاص دادند در حالی که ۴۴ درصد کارمندان دولت در آموزش و پرورش فعالیت میکنند بنابراین آموزش و پرورش با کمبود هر سال مواجه شده و این کمبود را با قرض از دولت جبران میکند تا بتواند حقوق معلمان را پرداخت کند. با این وضعیت کیفیت بخشی برای مدارس انجام نمیشود و وجهی به عنوان سرانه به مدارس داده نمیشود و مدیر مدرسه مجبور است برای تامین مخارج دست به جیب اولیاء شود. هر روز به یک بهانه از والدین پول بگیرد و آب و برق و هزینههای ضروری مدرسه را پرداخت کند.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: ما در برنامه هفتم قرار بود این معضل را یکبار برای همیشه حل کنیم. آن چیزی که الان واضح و روشن است ما ۳۰۰ هزار معلم کمبود داریم در حالت پنهان که میزان کمبود بیش از این است. ما کلاسهای ۴۰ نفره داریم در حالی که رئیس جمهور در شورای عالی آموزش و پرورش به وزیر گفته بود تلاش کنند کلاسهای بیش از ۳۵ نفر نداشته باشیم. آیا یک کلاس ۴۰ نفره یا ۳۵ نفره کلاس نرمال است؟ که میگوییم بیش از این نداشته باشیم. کلاس نرمال و مطلوب همان چیزی است که در مدارس غیردولتی است و از همین رو یکی از دلایلی که امروز مردم بچههایشان را از مدارس دولتی به مدارس غیردولتی میفرستند کیفیت مدارس نیست بلکه همین پایین بودن جمعیت در کلاس است. یعنی کلاس ۱۹ نفره یا ۲۲ نفره دارند.
راه صحیح
برای جبران کمبود معلم چیست؟
سحرخیز گفت: برخی از فضاهای کلاس درس طول و عرضش گنجایش ۳۰ دانش آموز را ندارد یعنی معلم باید به در ورودی کلاس تکیه دهد و در آنجا تدریس داشته باشد. در این کلاسها در ۴۵ دقیقه برای هر دانش آموز یک دقیقه هم فرصت نمیشود. ما دربرنامه هفتم باید به حد کفایت ردیف استخدامی در اختیار آموزش و پرورش قرار میدادیم. استخدام با کیفیت هم باید انجام شود اینکه یک فردی با نهضت سوادآموزی همکاری داشته است یا اینکه در مقطع پیش دبستانی فعالیت داشته است را معلم کنیم، یا در آخرین لحظات مجبور به خرید خدمت شویم، درست نیست، در خرید خدمات یعنی یک جوان بیانگیزهای که همه درها را زده و در جایی استخدام نشده است را به صورت موقت به عنوان معلم به کار گیری کنیم. این افراد قطعا آموزش درستی ندیده اند، آینده روشن شغلی هم ندارند و حقوق هم به موقع دریافت نمیکند بنابراین فردی که پول کرایه تاکسیاش را نمیگیرد در سرکلاس با علاقه کار نخواهد کرد.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش: بیش از سه دهه است که بودجه آموزش و پرورش نزولی است. به غیر از دوران جنگ تحمیلی که به رغم همه مشکلاتی که در آن زمان وجود داشت ۱۸ تا ۲۰ درصد از بودجه هزینه آموزش و پرورش میشد؛ بعد از آن یعنی از دولت سازندگی تاکنون این سهم نزولی بوده است و به ۱۰ درصد رسیده که نشان دهنده این است که از دولت سازندگی تاکنون گفتمانی وجود دارد که مدارس غیرانتفاعی را توسعه دهیم و مدارس دولتی را در وضعیتی نگه داریم که مردم دست بچههایشان را بگیرند و از مدارس دولتی ببرند
وی ادامه داد: بنابراین راه صحیح برای جبران کمبود معلم این است که از دانشجویان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی استفاده کنیم و آنها را جذب کنیم چراکه در آنجا با مهارتهای یاددهی بیشتر آشنا میشوند و مهارتهای کلاس داری را میآموزند. البته دانشگاه نمیتواند به صورت فوری پاسخگوی کمبود معلم شود از همین رو باید دست به دامن دانشگاههای دیگر شویم و از فارغ التحصیلان آنها طی یک آزمون استفاده کنیم. اما این جذب باید به گونهای باشد به مدت یکسال برای آنها دورههای آموزشی برگزار کنیم چراکه فارغ التحصیل دانشگاه بودن تضمین کننده این نیست که بتواند معلم موفقی باشد.
معاون اسبق وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: به نظرم میرسد که عمدی در این موضوع در کار است و این عمد نه اینکه در این دولت باشد بلکه بیش از سه دهه است که آموزش و پرورش مشکل دارد. ما وقتی تحلیل میکنیم میبینیم بغیر از دوران جنگ تحمیلی که علیرغم همه مشکلاتی که در آن زمان وجود داشت ۱۸ تا ۲۰ درصد از بودجه هزینه آموزش و پرورش میشد بعد از آن یعنی از دولت سازندگی تاکنون این سهم نزولی بوده است و به ۱۰ درصد رسیده است و این نشان دهنده این است که از دولت سازندگی تاکنون گفتمانی وجود دارد که مدارس غیرانتفاعی را توسعه دهیم و مدارس دولتی را در وضعیتی نگه داریم که مردم دست بچههایشان را بگیرند و از مدارس دولتی بروند.
بیاعتمادی نسبت به مدارس دولتی
روز افزون شده است
سحرخیز گفت: متاسفانه بیاعتمادی نسبت به مدارس دولتی روزافزون شده است و مردم ترجیح میدهند از مدارس غیردولتی استفاده کنند و این به دلیل این نیست که کیفیتی در آنجا وجود دارد بلکه به این دلیل است که تعداد نفرات در کلاسهای این مدارس کمتر است و از آن طرف پاسخگویی به والدین نیز وجود دارد و اگر قرار است که برای آموزش پول بدهند به مدارس غیردولتی میدهند تا بتوانند حساب هم پس بگیرند. این نشان دهنده این است که آموزش و پرورش اولویت هیچ دولتی نبوده است و هیچ کدامشان برای آموزش و پرورش به عنوان اولویت نگاه نکردهاند و آموزش و پرورش جزء اولویتهای آخر دولتها بوده است و لذا همه جا خرج میکنند اما وقتی به آموزش و پرورش میرسند بودجه را کاهش میدهند.
ابراهیم سحرخیز در گفت و گو با «توسعه ایرانی» : یک معلم بازنشسته با روشهای نوین یادگیری و یاددهی ممکن است آشنا نباشد چراکه روشهای تدریس و یاددهی هم در حال تغییر است. در واقع وقتی که کتابها را تغییر میدهیم خیلی از روشهای تدریس گذشته دیگر کاربرد ندارد به طور مثال روش تدریس هندسه که در گذشته رایج بود در حال حاضر کاربردی ندارد. من در ابتدای خدمتم معلم ابتدایی بودم و روش هایی که در آن زمان مورد استفاده بود الان کاربردی ندارد و این روشها منسوخ شده است. بنابراین باید معلم به روز باشد و نمیتواند به توان والدین متکی باشد
وی با بیان اینکه شغل معلمی را از مشاغل سخت میدانم تصریح کرد: بازنشستهای هم که قبول میکند دوباره آموزش بدهد به دلیل نیاز است در موارد بسیار اندک است که بازنشستگان به دلیل علاقه به کار دوباره به کلاس بازگردند. معلمی که ۳۰ سال کار کرده است اگر دوباره قبول میکند که به این شغل بازگردد آن هم با وجود نسل جدید به همان ۵ الی ۶ میلیون تومان نیاز دارد که قبول میکند دوباره به کار بازگردد. در دنیا مطالعاتی قطعا صورت گرفته است چرا میگویند که یک نفر بازنشسته است اگر بازنشستگی نیاز نبود میگفتند ز گهواره تا گور کار کنید اما قطعا بازنشستگی برحساب و کتاب صورت گرفته است اما ما به جای اینکه بازنشستگان را تکریم کنیم و فرصتهای دیگری برای آنها ایجاد کنیم میآییم در دورترین مناطق دوباره به آنها کلاس میدهیم و حق التدریسشان را بعد از ۶ ماه الی یکسال پرداخت میکنیم صرفا برای اینکه بگوییم یک نفر بالای سر بچههایمان است.
دیدگاه تان را بنویسید