باید برای ارتقای فرهنگ این شهر زیرزمینی فکری کرد
قطارهای مترو؛ انباشته از معضلهای ملالآور
آذر فخری، روزنامهنگار
از حق نباید گذشت که یکی از بهترین، سادهترین، ارزانترین و سریعترین وسیلههای حمل و نقل در تهران، همین مترو است. با استفاده از مترو، در حداقل زمان و با حداقل هزینه میتوانیم خودمان را به هر کجای تهران که میخواهیم برسانیم.
اما مترو و متروسواری، تقریبا مثل هر چیز دیگری در این شهر، با تمام محسناتی که دارد، درنهایت تبدیل شده است به یک معضل. معضلی که چند سو و چند جنبه مختلف دارد و همه آنها هم برمیگردد به شیوه استفاده ما شهروندان از این وسیله نقلیه.
نه احتمالا که حتما با مهمترین معضل مترو، آشنا هستید و گاه حتی درگیری عصبی با آن پیدا کردهاید. این معضل همان دستفروشی در واگنها و اخیرا در ایستگاههای متروست. یعنی حتی صندلی ایستگاههای پرتراکم، اکنون به تسخیر دستفروشانی درآمده است که بیتوجه به آسایش و آرامش و مسیر رفت و آمد مسافران، چنان هیاهو و ازدحامی به وجود آوردهاند، که برای رسیدن به قطار باید دل به دریای حضور متراکم آنان که جنسهایشان را بر زمین پهن کردهاند بزنید.
این ماجرا اما فقط در ایستگاهها اتفاق نمیافتد. در داخل واگنها هم همین مسئله گریبان آرامش و آسایش مسافران خسته را گرفته است؛ هر کدام از این دستفروشان چمدان و کیسههای بزرگی را با خود در میان راهروهای واگن این طرف و آن طرف میکشند و به زور و اصرار از مسافران میخواهند که لوازم آنان را بر پوست و چشم و ابرو و بدنشان تست کنند!
یکی از مهمترین مشکلات موجود سیستم حمل و نقل زیرزمینی ما، این است که برای استفاده افراد خاص، طراحی نشده است، یعنی برای استفاده معلولان، جانبازان و سالمندان.نبود آسانسور در بسیاری از ایستگاهها را یکی از نشانههای این طراحی نامناسب است
ما نیز مسافریم!
بگذارید فعلا از معضل احتمالا ناگشودنی دستفروشان کمی بیرون بزنیم و درباره خودمان بهعنوان مسافر صحبت کنیم. خودمان یعنی مسافرانی که با صدای بلند با هم صحبت میکنیم. با گوشیهایمان هم که صحبت میکنیم صدا بلندتر است؛ چون مدام خط قطع و وصل میشود. پاهایمان را تا وسط راهرو واگن دراز میکنیم و مانع رفت و آمد دیگران میشویم. وسایلمان را طوری روی صندلی میگذاریم و به این ترتیب جای یک نفر را میگیریم.
همه اینها را داشته باشید در کنار آن دو سه نفر دوستی که در ردیفهای روبهرو مینشینند و از این سمت به آن سمت یک مباحثه و مکالمه پرشور و هیاهو به راه میاندازند و جمعی را مفتون و مدهوش و کنجکاو صحبتهایشان میکنند؛ طوری که اگر وسط راه پیاده شوند، شاید دلمان پیش بقیه ماجرا بماند و این که بالاخره آخر این داستانی که این چند نفر داشتند دربارهاش صحبت میکردند به کجا رسید!
یکی دیگر از معضلات بزرگ متروسواری، زمان پیک و تراکم است، زمانیکه همه یا دارند میروند یا دارند برمیگردند و به این ترتیب، تمام واگنهای مترو لبالب از جمعیت است. جمعیتی که چنان به هم فشرده شدهاند که صورتهایشان به هم چسبیده و البته که به قول مهسا، بیشتر برخوردهای نامناسب و حتی خشونتآمیز در چنین مواقعی رخ میدهد؛ مردم معمولا مراعات نظافت و غذاخوردن و مسواک زدن را نمیکنند و در چنین فضای فشردهای بوی بد دهانها و بدنها، در فضا میپیچد، آنهایی که ناهارشان را با پیاز و سیر و ترشی خوردهاند، از سوی مسافران دیگر مورد حمله قرار میگیرند. بماند که بسیاری هم هستند که احتمالا چیزی به نام مسواک را مدتهاست تجربه نکردهاند. اگر پای درد دل مسافران مترو بنشینید، میفهمید که همه از هم گله دارند؛ اما تقریبا همینها، مسائلی را که از دیگران انتظار دارند رعایت نمیکنند.
نسرین میگوید خوب چه کار کنیم. گاهی مدتهاست در ایستگاه ایستادهای و چند قطار لبالب از مسافر آمده و رفته و حالا باید هر طورشده سوار این یکی بشوی. مجبوری تو هم هل بدهی. تو هم توی شکم مردم بروی و حتی سر دیگران داد بزنی.
معصومه هم گله دارد که اغلب اوقات قطارها دیر میرسند، دیرمان میشود و تقریبا هر روز وقت زیادی در ایستگاه و مسیر مترو تلف میشود. او با صدای بلند میپرسد چه کسی گفته که آدم با مترو زدوتر میرسد؟ مترو این روزها فقط ارزانتر است وگرنه هیچ آسایش و آرامشی ندارد که هیچ، باعث دیر شدن ما هم میشود.
در این مورد مهشید منزوی، استاد دانشگاه و پژوهشگر و متخصص برنامهریزی شهری. هم معتقد به از دست دادن زمان است: «زمانی که ما در ایستگاههای مترو از دست میدهیم هیچوقت جبران نمیشود. شما در ایستگاههای متروی کشورهای دیگر، بیش از دو دقیقه برای رسیدن قطار معطل نمیشوید، یعنی سرفاصله رسیدن قطارها بسیار کوتاه است. بنابراین تجمع جمعیتی که ما در ایستگاههای داخلی میبینیم، اصلا آنجا نداریم.
این پژوهشگر حوزه شهری رعایت نشدن حریم شخصی افراد در داخل ایستگاهها را یکی از مشکلات دیگر متروسواران خواند و گفت: «حریم خصوصی افراد که یکی از بدیهیترین حقوق شهروندیشان است در ازدحام جمعیت واگنها رعایت نمیشود و مسافرها را آزار میدهد.» منزوی همچنین با اشاره به گستردگی نامناسب خطوط مترو در سطح شهر افزود: «مدیریت شهری باید به نوع سفرهای روزانه شهروندان و مسیر این سفرها توجه کرده و براساس آنها برنامهریزی و به راهاندازی ایستگاه اقدام کند که متاسفانه ما این مورد را در شبکه حمل و نقل تهران نمیبینیم و همانطور که میدانید با تجمع خطوط در برخی مناطق و کمبود خطوط در برخی نقاط دیگر مواجه هستیم.»
سمیه هم از آن طرف اضافه شدن درد کمر و کشیدگی عضلات را در اثر فشار مسافران به این ماجرا اضافه میکند. او میگوید وقتی سوار یک واگن پر میشوی، چون جای دست نداری ناچاری از دیگران آویزان شوی یا به آنها تکیه بدهی. ترمزهای مترو هم باعث میشود همه روی هم تلنبار شوند و این طوری است که الان من مدتهاست دچار دیسک و کشیدگی عضلات شدهام و در حال مداوا هستم. اما چارهای جز متروسواری هم ندارم.
مترو جای افراد خاص نیست!
البته این را در مترو خیلی شنیدهایم که وقتی کسی از فشار و آویزان شدن و تکیه کردن دیگران گله میکند، فوری به او میگویند دوست نداری با آژانس و تازگیها با اسنپ برو، برای چی تو که تحمل نداری سوار مترو میشوی.
اما اینجا منظور ما از افراد خاص، افرادی است که دچار معلولیتهای مختلف هستند و گاه از ویلچیر استفاده میکنند. طبیعی است که با چنین تراکمی چنین فردی اصلا نمیتواند از مترو استفاده کند.
فهرست مشکلات و موانعی که برای استفاده از مترو پیش روی ما قرار گرفت، طولانی بود. محسن سرخو، رئیس کمیته حمل و نقل شورای اسلامی شهر تهران با تأیید این مشکلات میگوید: در خصوص بهرهبرداری از مترو ما همیشه با خلأهایی در شهر تهران مواجه بودهایم که این خلأها بیشتر به دلیل عجلههایی که در بهرهبرداریها انجام شده صورت گرفتهاند و درحال حاضر هم با کمبود اعتبارات ادامه دارند.
سرخو با تاکید بر اینکه رفع این مشکلات رابطه نزدیکی با تامین اعتبارات دارد، میافزاید: یکی از مهمترین مشکلات موجود سیستم حمل و نقل زیرزمینی ما، این است که برای استفاده افراد خاص، طراحی نشده است، یعنی برای استفاده معلولان، جانبازان و سالمندان.
رئیس کمیته حمل و نقل شورا، نبود آسانسور در بسیاری از ایستگاهها را یکی از نشانههای این طراحی نامناسب میداند و معتقد است: قبلا ما مشکل پله برقی داشتیم که الان تا حدودی رفع شده اما هنوز بسیاری از ایستگاههای ما آسانسور ندارند و بدون آسانسور مترو برای افراد کهنسال و معلول بلااستفاده است.
سفر با مترو با اعمال شاقه!
بیش از یک دهه است که مردم سفرهای درون شهریشان را با قطارهای مترو انجام میدهند. در شهر بزرگی مثل تهران تعداد زیادی ایستگاه مترو راهاندازی شده است، اما رفتارهای پرخطر نامناسب عدهای، تبدیل شدن قطارها به بازار و عدم رعایت بهداشت فردی در مکانهای عمومی، نشاندهنده عدم آگاهی بعضی مردم نسبت به فرهنگ صحیح استفاده از این وسیله نقلیه عمومی و یا حتی حضور در اجتماعات و مکانهای عمومی است.درست است که افزایش قطارها نقش مهمی در کاهش معضلات این روزهای مسافران همیشگی متروها دارد، اما شاید خودمان بتوانیم به راحتی از بار این مشکلات ساده اما ناراحتکننده بکاهیم.
برگردیم به همان بحثی آغاز کرده بودیم یعنی معضل دستفروشی و تکدیگری در مترو که به یکی از مظاهر پررنگ شهر زیرزمینی تهران تبدیل شده است. شاید در ابتدا این موضوع خیلی جدی گرفته نمیشد اما این روزها با گسترده شدن آن تبدیل به یک معضل اجتماعی شده است که البته دارای لایهها و ابعاد پیدا و پنهان زیادی است. حضور تعداد زیادی از دستفروشان و متکدیان در بین جمعیت انبوه مسافران از جنبههای مختلف اعتراض مردم را درپی داشته است و جا دارد برای رفع این مشکل کاری اساسی انجام شود هرچند گویا ارادهای برای رفع آن وجود ندارد.
در همین زمینه مدیرعامل شرکت بهرهبرداری متروی تهران در مورد فعالیت گسترده دستفروشان در مترو میگوید: «بارها عنوان کردم که برخورد و ساماندهی دستفروشان بهدلیل نقصهای قانونی فراتر از اختیارات من بهعنوان مدیرعامل مترو است. قانون درست و مشخصی در مورد دستفروشان نداریم بهگونهای که مشخص نیست باید با دستفروشی که در مترو اقدام به سد معبر و عرضه کالاهای بیکیفیت خارجی میکند تحت چه عنوانی برخورد کنیم.»
احمدی بافنده میافزاید: «بارها و بارها از مقامات قضایی تهران، مسئولان امنیتی و ستاد مبارزه با قاچاق کالا درخواست کردهایم با ورود به مقوله دستفروشان مترو، به ما در ساماندهی آنها کمک کنند. ما با سیستم قضایی، ستاد مبارزه با قاچاق، پلیس، سازمان بازرسی کل کشور و هر دستگاه دخیل دیگر مکاتبه کرده و از آنها خواستیم که فکری به حال دستفروشان کنند چراکه این دستفروشان کالاهای غیرمجازی را در سطح مترو به فروش میرسانند .30 درصد پیامهایی که در سامانه 137 و 1888 شهرداری تهران در حوزه مترو ثبت میشود، مربوط به شکایت مسافران از دستفروشان است و این در حالی است که من بهعنوان مدیرعامل مترو بهدلیل ضعف قانون نمیتوانم کاری انجام دهم؛ از طرف دیگر وقتی معاون رئیسجمهور میگوید «از برخورد با دستفروش احساس شرم میکنم»، آیا میتوانم به دستفروش بگویم بالای چشمت ابرو است؟
احمدی بافنده این طور به سخنانش پایان میدهد: «پنج هزار دستفروش در مترو فعالیت میکنند که تمام صندلی سکوها توسط آنها قرق میشود، اما نمیتوانیم برخورد کنیم. این حجم فعالیت دستفروشان زمینههای نارضایتی مردم را نیز فراهم کرده، اما قانون کجاست تا از ما حمایت کند؟ آیا در شهر زیرزمینی قانون نافذ نیست؟»
دیدگاه تان را بنویسید