سلبریتیسم و پدیده کنشگری اجتماعی؛
سلبریتیها باید در مورد همهچیز نظر بدهند؟
مرحوم قانعی راد:«در ایران نقش روشنفکری به معنای سازندگان افکار عمومی به سلبریتیهایی که عمدتا بازیگران، خوانندگان، سینماگران یا قهرمانان ورزشی هستند، داده میشود. به این معنا که کسانی که روی صحنه بازی میکنند و هنرمندانی که دیده میشوند، جایگاه روشنفکر را میگیرند. پدیده فکر و اندیشه لایههای متعددی دارد که یکی از آنها آفرینندگان اندیشه و افرادی هستند که در لایههای عمیقتر به تولید فکر میپردازند و از قضا در پشت صحنه حضور دارند. در فقدان روشنفکران و در جابهجایی نقشها، نقش رهبری افکار به بازیگران انتقال پیدا کرده است. مردم هم از بازیگران کاری را انتظار دارند که از عهده آنها خارج است.»
آذر فخری، روزنامهنگار
گرانی مواد غذایی باعث شده بسیاری از خانوادههایی که از سوی دیگر یا بیکار شدهاند یا هنوز بر دریافتی و درآمدشان چیزی اضافه نشده، با سختی و مشقت، روزگار بگذرانند و ناچار شوند با کارت ملی یا بی کارت ملی، در صف گوشت و مرغ یخ زدهای بایستند و در نهایت جنس بیکیفیتی به دست آورند که آنچنان که در فضاهای مجازی دیدهایم، چندان هم قابل خوردن و استفاده نیستند و این حجم از بیکیفیتی در گوشت نمیتواند هیچ توجیهی داشته باشد.
طرفه اینکه برای همین گوشت بیکیفیت خارجی، مردم ناچارند مدتها صف بایستند و بعد به همدیگر هجوم ببرند و هر کس که زورش بیشتر چربید، میتواند نصیبی از این آشفته بازار ببرد. این هم بماند که بسیاری معتقدند همین گوشت هم به اندازه کافی به دست اهل و نیازمندش نمیرسد و توسط دلالان به قصابیها فروخته میشود تا چرخ شده و به اسم گوشت چرخ شده تازه با قیمیتی دو برابر به مردم فروخته شود.
اینها گفتن ندارد؛ چرا که مسائلی است که اغلب ما میدانیم و مشکلاتی که اکثر ما با آن دست به گریبانیم. مسئله دردناک در این میان، رفتار رسانه ملی و برخی رسانههای دیگر و بدتر از آنها، افاضات سلبریتیها است در مورد همه مسائل مبتلابه جامعه است.
چرا سلبریتیها در مورد همهچیز نظر میدهند؟
ما با پدیده خطرناکی به نام «سلبریتیسم» مواجهیم. «سلبریتیسم» لایه دوم و پنهانی سلبریتی است. لایه پنهانی که دیگر این روزها ماهیت و نقاب پنهانی خود را کنار گذاشته معنای اصلی کلمه سلبریتی را هم تحتالشعاع قرار داده است. متخصصان و کارشناسان، مبدا متفاوتی برای پدیده سلبریتیسم قائل هستند؛ اما میتوان، مبدا بروز پدیده سلبریتیسم را از زمانی دانست که آنها تلاش کردند پایشان را خارج از دایره تخصصی خود بگذارند و در متن و حاشیه اتفاقات غیرهنری هم حضور داشته باشند.
پدیده دخالت و نظردهی سلبریتیها در هر زمینهای، میتواند خطرآفرین باشد. اما چرا این افراد مدام حرف میزنند و نظر میدهند و گاه حتی بیانیه صادر میکنند؟
رسانهها هم البته با حمایت از این سلبریتیها و اعطای سخاوتمندانه القابی چون «هنرمند مردمی» و «سلبریتی دغدغهمند» فضا را باز کردند تا آنها که پیش از این تنها در قاب سینما و تلویزیون دیده میشدند، وارد مسائلی غیر از حرفهشان شوند و در آن مسائل نیز صدایشان بهعنوان یک نظریهپرداز، مصلح اجتماعی و نجاتدهنده مردمان تیرهبخت شنیده شود.
سلبریتی اگر بخواهد نقش یک کنشگر اجتماعی را بازی کند باید سواد و احاطه لازم را در زمینهای که فعالیت میکند داشته باشد یا به دست بیاورد و اینطور نیست که هر سلبریتی پرطرفداری حق و اجازه داشته باشد در هر زمینهای اظهارنظر کند
فردین علیخواه جامعهشناس، در این مورد میگوید:«با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی بهخصوص اینستاگرام و رشد صفحات شخصی، پدیده سلبریتیسم هم رشد سرطانی پیدا کرد. و همین فضا بستری شد تا سلبریتیها، آزادانه و بدون کمترین محدودیتی درباره هر موضوعی، اظهارنظر کنند. این صفحات شخصی به آنها اجازه میداد پابهپای احساسات هوادارانشان، در مسائلی غریب و بیگانه با حوزه تخصصی خودشان (و مگر حوزه تخصص شان در اصل چیست؟!) به نظریهپردازی بپردازند و برای حتی یک سطر نوشته، هزاران کامنت تحسینبرانگیز دریافت کنند. شاید بد نباشد که از این نقطه مطلب به بعد درباره سلبریتیسم پسااینستاگرام صحبت کنیم.»
علیخواه این طور ادامه میدهد:«برخی سلبریتیها که درباره همهچیز اظهارنظر میکنند، وقتی مورد اعتراض قرار میگیرند، میگویند «ما بهعنوان یک شهروند عادی، حق اعتراض داریم». آیا این صحبت از منظر جامعهشناسی صحیح است؟ چهرههای شاخص رسانهای، هنری، فرهنگی و ورزشی یا به اصطلاح سلبریتیها تا چه اندازه میتوانند بر حرکتهای اجتماعی یا حتی سیاسی تاثیرگذار باشند؟ اگر قرار بر ورود این چهرهها به عرصه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی باشد، تا کجا میتوانند پیش بروند؟ آیا اصولا حد و مرزی برای آنها در این عرصهها وجود دارد؟ آیا تابو یا خط قرمزی میتوان در این زمینه متصورشد؟ ورود این چهرهها به عرصه فعالیت سیاسی و اجتماعی آیا میتواند تاثیری پایدار و جامع بر این حرکتها بگذارد؟
از منظرعلم جامعهشناسی این گفتمان مردود است. چرا که وقتی فردی در بین توده مردم از محبوبیت و جایگاهی برخوردار است،اگر اظهار نظری بکند، از سوی توده مردم که او را دوست داشته و به او اعتماد دارند، اظهار نظرش مورد قبول واقع میشود.
همین موضوع باعث بروز التهابات گستردهای در کشور میشود. سؤال این است که آیا شخصی که در امور هنری تخصص و تجربه دارد، میتواند درباره فرهنگ، اقتصاد، سیاست، ورزش، مسائل اجتماعی و ... نیز نظر تخصصی بدهد؟
پاسخ این سؤال، منفی است. پس اگر نمیتواند نظر تخصصی از جانب خود بدهد، باید یا اظهارنظر نکند یا از منبع مطمئن یا متخصص آگاه کمک بگیرد. اگر به این نکته مهم توجه نشود و مخاطبان او گمان کنند سلبریتی مورد علاقهشان در همه مسائل اظهار نظر و گاهی اظهار فضل میکند، پس از گذشت مدتی، نظراتش شنیده و خوانده نمیشود.»
با فراگیرشدن شبکههای اجتماعی بهخصوص اینستاگرام و رشد صفحات شخصی، پدیده سلبریتیسم هم رشد سرطانی پیدا کرد و همین فضا بستری شد تا سلبریتیها، آزادانه و بدون کمترین محدودیتی درباره هر موضوعی، اظهارنظر کنند
علیخواه چنین سلبریتی را به چوپان دروغگو تشبیه میکند:«هنرمندی که امروز از یک نامزد انتخاباتی حمایت میکند و به دوستدارانش امید میدهد که با انتخاب او، کشور روی آرامش و آسایش به خود خواهد دید، اما چند ماه پس از انتخاب خود و توصیهاش به مردم عقبنشینی میکند، همانند چوپان دروغگویی است که بعد از مدتی نمیشود به او و پیشنهادهایش اطمینان کرد.»
یک موافق و یک مخالف!
به نظر محبوبه عباسقلیزاده، پژوهشگر و کنشگر حقوق زنان، ورود سلبریتیها به عرصه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی تا جایی که محدود به فعالیتهایی از قبیل جمعآوری کمک برای زلزلهزدگان یا امدادرسانی به مثلا قربانیان اسیدپاشی یا موارد مشابه باشد که نیاز به بسیج فوری مردم و رابطه معتمدانه دوسویه دارد، مفید است اما به محض اینکه دامنه این حرکتها گستردهتر شود و در قالبهای دیگری روی دهد میتواند منجر به حذف جامعه مدنی شود.
او معتقد است اگر سلبریتیها رهبری حرکتهای اجتماعی را در دست بگیرند، این میتواند خطرناک باشد چرا که ناپایدار است. عباسقلیزاده حرکتهای سلبریتی محور را موقتی میداند که مثلا برای زلزله پولی جمع میکنند و بعد تمام میشود و درحقیقت جنبشی ایجاد نمیشود.
البته این نظر مخالفی هم دارد. این که چرا نباید یک سلبریتی از نفوذ خود در میان مردم استفاده کند؟ آزاده دواچی، بهعنوان کنشگر حقوق زنان و نویسنده و پژوهشگر، معتقد است سلبریتی مجاز است از این پتانسیل استفاده کند. او میگوید سلبریتیها این توانایی را دارند که با تبدیل شدن به منبع کنشگری بتوانند افراد را هم تبدیل به کنشگر کنند. اما حقیقت ماجرا این است که سلبریتی اگر بخواهد نقش یک کنشگر اجتماعی را بازی کند باید سواد و احاطه لازم را در زمینهای که فعالیت میکند داشته باشد یا به دست بیاورد و این طور نیست که هر سلبریتی پرطرفداری حق و اجازه داشته باشد در هر زمینهای اظهارنظر بکند؛ موردی که شوربختانه در جامعه ما بسیار و مدام اتفاق میافتد.
دیدگاه تان را بنویسید