سعیده علیپور

مدتی پیش بود که ویدئوهای تاییدنشده فراوانی از حضور گسترده مهاجران افغانستانی در ایران در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد. ویدئوهایی که به نظر می‌رسد چند ماه پس از نشر گسترده آن دیگر نیازی به تایید ندارد؛ چرا که می‌توان به راحتی شاهد حضور محسوس این جمعیت در اقصی نقاط کشور بود. از مترو گرفته تا خیابان‌ها و مغازه‌ها و پارک‌ها و اتوبوس‌ها و ....

 کودک افغانستانی قبل از وارد شدن به ایران محل کارش مشخص شده و مستقیم سرکار می‌رود. چطور این شرایط برای جوان ایرانی فراهم نیست؟ چون جوان ایرانی باید بیمه شود و با او طبق قانون کار رفتار شود. این در حالی است که این موضوع در خصوص این کودکان اجرا نمی‌شود. این کودکان از حقوق اولیه خود هیچ آگاهی ندارند و با کمترین دستمزدها وارد بازار کار می‌شوند

معترضان به حضور این مهمان‌های ناخوانده حتی با استفاده از هشتگ‌هایی خواهان اخراج آنها از کشور شده و حتی برخی از کاندیداهای انتخابات اخیر ریاست جمهوری  سوار بر موج این مطالبه از کشیدن دیوار بین مرز ایران و افغانستان سخن گفتند.حتی اردیبهشت امسال فراخوانی تحت عنوان «درخواست ساماندهی جدی و خروج اتباع خارجی غیرمجاز» در وبسایت کارزار راه‌اندازی شد که تاکنون نزدیک به پنج هزار نفر آن را امضا کردند. هرچند شمار اتباع غیرمجاز حاضر در کشور به هیچ روی مشخص نیست، اما در روزهای اخیر خبرگزاری ایسنا به نقل از مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که ؛«۱۰درصد دانش‌آموزان کلاس اولی اتباع هستند!» عددی که به اعتقاد منتقدان نشان‌دهنده آمار وحشتناک جمعیت عظیم افغان‌ها در ایران است. اما واقعیت اینجاست که بخشی از جمعیت این مهاجران کودکانی هستند که در شرایطی به مراتب تاسف‌بار در کشور میزبان، یعنی ایران از هر گونه حقی محرومند و جز انجام بدترین اشکال کار چیز دیگری نمی‌شناسند. کودکانی که طبق کنوانسیون حقوق بین‌المللی باید مورد حمایت قرار گیرند. در این باره با طاهره پژوهش، فعال حقوق کودک و عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

 موج حضور مهاجران افغانستانی در کشور چنان شدید شده که این روزها لزوم جلوگیری از آن به یکی از مطالبات شهروندان ایرانی بدل شده است. اما کودکانی در این میان هستند که نمی‌توان به سرنوشت آنها بی‌اعتنا بود. در این خصوص نظر شما چیست؟

- کودکان به خواست خودشان به دنیا نمی‌آیند و به میل خود وارد کشور یا از کشوری خارج نمی‌شوند. طبق پیمان‌نامه حقوق کودکان همه بچه‌های صفر تا 18 سال، کودک محسوب می‌شوند. مسئولیت مستقیم حفظ و بقای آنها اول با خانواده‌هایشان و بعد با دولت‌هاست. اگر کودکانی وارد قلمرو کشوری می‌شوند، آن کشور طبق پیمان‌نامه حقوق کودک، موظف است؛ همه خدمات و همه حقوقی که طبق پیمان‌نامه به کودکان تعلق می‌گیرد را برای رشد همه جانبه آنها به کار گیرد. از جمله حق دسترسی به آموزش، بهداشت و خدمات پزشکی و ... این در حالی است که این موضوع در ایران برای کودکان پناهنده رعایت نمی‌شود. 

 اما ایران کشوری است با مشکلات اقتصادی فراوان. آیا می‌شود چنین توقعی از دولت‌ها داشت که علاوه‌بر فراهم آوردن امکانات برای شهروندان خود، فکری هم به حال مهاجران و مخصوصا کودکان مهاجر کند؟

 واقعیت این است که وضعیت افغانستانی‌ها در ایران، هیچ ضابطه و قانون مشخصی ندارد. آنچه که خیلی ضروری است؛ تدوین قانون مهاجرت در ارتباط با کسانی است که وارد ایران می‌شوند. اینکه چهار یا پنج میلیون نفر بدون هیچ ضابطه‌‌ای وارد کشور می‌شوند و مدت‌ها در بلاتکلیفی از بسیاری از حقوق شهروندی محروم هستند و از سوی دیگر مشغول فعالیت اقتصادی و... هستند، موضوعی جدی است و باید در خصوص عواقب آن هشدار جدی داد.این موضوع هم برای امنیت ایران ضرر دارد و هم هزاران مشکل گوناگون از جمله آسیب‌های اجتماعی به همراه خواهد داشت.

چندی پیش اعلام کردند که اگر مهاجران دو هزار دلار بیاورید ما به آنها شهروندی و شناسنامه می‌دهیم و همزمان شاهد رد مرز گسترده مهاجران از کشور هستیم.. از سوی دیگر شاهدیم کسانی که رد مرز می‌شود دوباره به کشور برمی‌گردند و این میل به حضور افغانستانی‌ها در ایران هم از کارگران ارزان و بدون بیمه نشات می‌گیرد

 سیاست ایران در قبال مهاجران افغانستانی چیست؟

سیاست‌های مهاجرتی جمهوری اسلامی روشن و شفاف اعلام نشده است. به طوری که در دهه‌‌های گذشته هر دولتی که آمده به یک شکل در خصوص این موضوع رفتار کرده است. در حالی که بعضی از کشور‌ها به محض عبور غیرقانونی از مرز به مهاجران شلیک می‌کنند، در مزرهای ایران کمتر شاهد این رفتار هستیم. 

چه از زمان شاه که کارگر افغانستانی را به خاطر حقوق کمتر پذیرش می‌کردند و ساماندهی درستی هم حاکم نبود، چه بعد از انقلاب که گفته شد آنها برادرهای مسلمان ما هستند. ولی این کشور مرزهای جغرافیایی مشخص دارد و ورود و خروج از آن باید ضابطه‌مند باشد و دولت‌ها نه بنابر علایق و سلایق خود، بلکه برمبنای قانونی مشخص رفتار کنند. اما ما در ایران شاهد دوگانگی‌های رفتاری فراوان در این حیطه هستیم. مثلا همین چندی پیش اعلام کردند که اگر مهاجران دو هزار دلار بیاورید ما به آنها شهروندی و شناسنامه می‌دهیم و همزمان شاهد رد مرز گسترده مهاجران از کشور هستیم.

این در حالی است که اغلب این افراد کم‌سواد هستند و دسترسی به رسانه و منابع خبری ندارند. از سوی دیگر شاهدیم کسانی که رد مرز می‌شود دوباره به کشور برمی‌گردند و این میل به حضور افغانستانی‌ها در ایران هم از کارگران ارزان و بدون بیمه نشات می‌گیرد.

 وضعیت کودکان در این بین چطور است؟

در خصوص کودکان کار وضعیت این طور است که کودک افغانستانی قبل از وارد شدن به ایران محل کارش مشخص شده و مستقیم سرکار می‌رود. چطور این شرایط برای جوان ایرانی فراهم نیست؟ چون جوان ایرانی باید بیمه شود و با او طبق قانون کار رفتار شود. این در حالی است که این موضوع در خصوص این کودکان اجرا نمی‌شود. این کودکان از حقوق اولیه خود هیچ آگاهی ندارند و با کمترین دستمزدها وارد بازار کار می‌شوند. 

وضعیت افغانستانی‌ها در ایران، هیچ ضابطه و قانون مشخصی ندارد. آنچه که خیلی ضروری است؛ تدوین قانون مهاجرت در ارتباط با کسانی است که وارد ایران می‌شوند. اینکه چهار یا پنج میلیون نفر بدون هیچ ضابطه‌‌ای وارد کشور می‌شوند و مدت‌ها در بلاتکلیفی از بسیاری از حقوق شهروندی محروم و مشغول فعالیت اقتصادی هستند؛ هم برای امنیت ایران ضرر دارد و هم هزاران مشکل گوناگون از جمله آسیب‌های اجتماعی به همراه خواهد داشت

اخراج‌های اخیر هم به نظر خیلی جدی نیست و قاچاقچی‌هایی که این بچه‌ها را می‌آورند به خوبی می‌دانند که نیروی جدی جلودار آنها نبوده و بچه‌ها با وجود رد مرز شدن، معمولا دوباره برمی‌گردند. اینکه چه سیاستی حاکم است؟ چه کسی از مرزهای کشور مراقبت می‌کند که به همین راحتی دوباره برمی‌گردند جای سوال دارد. اینکه هیچ انگشت‌نگاری وجود ندارد و هیچ مدرک هویت و شناسایی به این افراد داده نمی‌شود جای نگرانی است و امنیت کشور را تهدید می‌کند. از سوی دیگر این افراد و به ویژه کودکان در این شرایط بی‌هویتی محض در معرض تهدید جدی هستند. آنها با انواع بدرفتاری‌ها، انواع تحقیر و ارعاب روبرو هستند و روی شخصیت‌شان تاثیر دارد و چنین رفتارهایی، زمینه گسترش آسیب‌های اجتماعی را فراهم می‌کنند.

 چند درصد بچه‌ها در خانه‌های کودک که شما در آن فعالیت دارید، افغانستانی هستند؟

چون کار اصلی ما آموزش کودکان بازمانده از تحصیل و کودکان کار است و عمدتا بچه‌های افغانستانی هستند که امکان دسترسی به مراکز آموزشی ایران را ندارند، اکثر آنها اتباع افغانستانی هستند. چون حتی اگر امکان ثبت‌نام در مدارس را هم داشته باشند به دلیل اینکه مجبور به کار هستند نمی‌توانند ساعات زیادی در مدرسه باشند. به همین دلیل ما در خانه‌های کودک در ساعاتی محدودتر به آنها آموزش می‌دهیم.

 شما به عنوان موسسه‌‌ای که فعالیت مستقیمی در خصوص حمایت از این کودکان داشته و دارد، وضعیت موج مهاجرت اتباع غیرقانونی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ما زمانی گمان می‌کردیم باید همه تلاشمان را بکنیم که بچه‌ها از آسیب‌های خیابان درامان باشند، اما بعد دیدیم در حالی که ما به آموزش 200 تا 500 یا هزار بچه مشغولیم، هزاران بچه وارد کشور می‌شود و عملا کار ما را بی‌اثر می‌کنند و تاثیری در بهبود وضعیت کودکان ندارد. همینجاست که لزوم تاثیر کلان سیاست‌گذاری در این حوزه مشخص می‌شود و باید حتما در این باره کاری درست از سوی دولت انجام شود تا مواهب آن شامل هزاران نفر شود. این در حالی است که یک سیاستگذاری غلط زمینه‌های آسیب را برای هزاران نفر فراهم می‌کند. 

یعنی درخواست شما هم به عنوان یک مجموعه حامی کودکان این است که باید جلو ورود بی‌رویه مهاجران به کشور گرفته شود؟

کشور باید سیاست مهاجرتی و قانون داشته باشد و طبق قانون افراد باید دارای حق باشند. این افراد در بعضی موارد از هیچ حقوق انسانی بهره‌مند نیستند. فقط چون کارشان ارزان است در بدترین اشکال کار از آنها استفاده می‌شود. ما باید یک سیاست مهاجرتی روشن و قانون داشته باشیم و طبق قانون هر کس که وارد کشور می‌شود از حقوق انسانی بهره‌مند شود. ولی چون در حال حاضر این کودکان طبق پیمان‌نامه حقوق کودک از حق آموزش محروم هستند، سازمان‌های غیردولتی از جمله انجمن حمایت از حقوق کودکان این مهم را برعهده گرفته‌اند.