مرادصحرایی با این حجم از آمار ترک تحصیل، چگونه نظام آموزشی را نزدیک به قله و در آستانه الگو شدن برای جهان میبیند؟
اظهارات لایکخور آقای وزیر در حلقه خودیها!
سعیده علیپور
شاید بیراه نباشد که مهمترین ویژگی وزیر آموزش و پرورش فعلی دولت سیزدهم را اظهارات عجیب و غریبش بدانیم. رضامرادصحرایی که حالا نزدیک به یک سالی است در بالاترین مسند این وزارتخانه نشسته، هرچند در امور ارتقای کیفی امر آموزش به توفیقی دست نیافته، اما از همان ابتدای سرپرستی و وزارتش با ادعاهای عجیب و سخنانی رئیسپسند، توانسته تا این لحظه در صندلی متزلزل وزارت آموزش و پرورش- که به پیشینیانش وفای چندانی نداشته- دوام بیاورد.
او اخیرا مدعی شده که «در آستانه الگو شدن برای جهان هستیم» و «به قله نزدیک شدهایم»!
این اظهارات خیلی زود با واکنشهای فراوانی مواجه شد و بسیاری آن را گزاف دانسته و عنوان کردند، وزیر با استناد به کدام بیلانکاری وضعیت را اینچنین قریب به قله توصیف میکند و در قیاس با کدام نظام آموزشی خود را الگو میپندارد؟
نگاهی به آمار بالای ترک تحصیل در کشور گرفته تا نارضایتی معلمان و کمبود معلم و کمبود فضای آموزشی و افت کیفیت آموزشی و کمبود امکانات و نابرابری تحصیلی در ایران نشان میدهد، وزیر نه تنها چیزی برای بالیدن در چنته ندارد که کارنامه او و آنچه میراث رسیده به اوست، سراسر مایه شرمساری است.
وضعیت ترک تحصیل در ایران
باوجود شعارهای همیشگی درباره عدالت آموزشی و پوشش کامل تحصیلی در کشور، روند ترک تحصیل و بازماندگی از آموزش همچنان صعودی است. تازهترین آمارهای اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران نشان میدهد که سال تحصیلی گذشته بیش از ۹۲۹ هزار نفر از تحصیل بازماندند.
در این میان نرخ جذب بسیار ناچیز کودکان بازمانده از آموزش در کنار تعداد بالای ترک تحصیلی سالانه، سبب شده تا روند بازماندگانی از تحصیل در نظام آموزش و پرورش رو به رشد باشد.
نگاهی به آمار بالای ترک تحصیل در کشور گرفته تا نارضایتی معلمان و کمبود معلم و کمبود فضای آموزشی و افت کیفیت آموزشی و کمبود امکانات و نابرابری تحصیلی در ایران نشان میدهد، وزیر نه تنها چیزی برای بالیدن در چنته ندارد که کارنامه او و آنچه میراث رسیده به اوست، سراسر مایه شرمساری است
بررسی دادههای این گزارش نشان میدهد که در سالهای تحصیلی 1395-1394 تا 1399-1398 بیش از چهار میلیون کودک از تحصیل بازماندند. از این میان فقط حدود چهار درصد از آنها بار دیگر به سیستم آموزشی کشور جذب شدند. به عبارتی 96 درصد از کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزش بازنگشتند!
افت کیفیت علمی در مدارس ایران
یکی از مواردی که در سالهای اخیر فعالان صنفی آموزش گران آن هستند افت شدید کیفیت آموزش در مدارس ایران است.
بررسیها نشان میدهد که هرچند سوادآموزی در ایران روند رو به رشدی داشته، اما کیفیت مناسبی نداشته است، بهطوریکه دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی در ردههای پایین در بین کشورهای مختلف دنیا قرار دارند. سطح پایین استانداردهای مدارس و کیفیت معلمان در کنار عدم توجه کافی به آموزش پیش از دبستان و مناسب نبودن محیط خانه برای آموزش کودکان از علل اصلی سطح پایین کیفیت آموزش در ایران است. سطح پایین تحصیلات والدین و محیط نامناسب خانه برای آموزش نشان میدهد که اتکا بر آموزش از راه دور بهشدت میتواند بر کیفیت آموزش اثرگذار باشد.
آخرین نتایج آزمون پرلز (که پیشرفت سواد خواندن را میسنجد) نشان داده است که ایران جزو ضعیفترین کشورها در حوزه آموزش پایه در منطقه است.
این در حالی است که ایران یکی از معدود کشورهای آسیایی است که سنجش ملی ندارد و هیچ سامانهای برای سنجش ملی هم وجود ندارد. در طول سالهایی که ایران در آزمون بینالمللی پرلز شرکت کرده وضعیت ایران همیشه از حد متوسط پایینتر بوده است، به طوری که از هر سه دانشآموز ایرانی، یک نفر به کف یا حداقل یادگیری هم نمیرسد.
مولدسازی با وعده
ساخت مدرسه
اواخر سال 1401 بود که طرح تازه رونماییشده «مولدسازی»، در همان نخستین گامهایش شائبه دست درازی به مدارس ساخته شده یا زمینها و املاک اهدا شده توسط نیکوکاران و سازمانهای خیریه را مطرح کرد.
وزیر آموزش و پرورش مدعی شده که«در آستانه الگو شدن برای جهان هستیم» و «به قله نزدیک شدهایم»! این اظهارات خیلی زود با واکنشهای فراوانی مواجه شد و بسیاری آن را گزاف دانسته و عنوان کردند، وزیر با استناد به کدام بیلانکاری وضعیت را اینچنین قریب به قله توصیف میکند و در قیاس با کدام نظام آموزشی خود را الگو میپندارد؟
براساس اعلام وزارت آموزشوپرورش، بیش از ۱۵ میلیون دانشآموز کشور در ۱۱۰ هزار مدرسه دولتی و غیردولتی مشغول تحصیل هستند. به استناد این وزارتخانه بیش از 30 درصد مدارس فعلی کشور، حاصل همت بیش از 650 هزار نیکوکار مدرسهساز است. عددی که در بخش مدارس دولتی بیشتر از 50 درصد مدارس را دربرمیگیرد. در این میان اما بسیاری از کارشناسان این شمار مدرسه را برای این تعداد دانشآموز اندک میدانند و معتقدند، آموزشوپرورش نیازمند توسعه زیربناهای آموزشی خود است. در کنار این آمار وجود حدود چهار هزار مدرسه کانکسی در مناطق محروم نشان میدهد این نیاز تا چه میزان جدی است. با این حال نه تنها اقدامات برای ساخت مدرسه سرعت چندانی ندارد که برخی مدارس نیز به بهانه فرسودگی از دسترس خارج میشوند. این موضوع سبب شده که فضاهای آموزشی، مخصوصا در شهرهای بزرگی مثل تهران کم و کمتر شده و در عوض مدارس غیرانتفاعی در این مناطق رشد کند. رشد شمار مدارس غیرانتفاعی در اغلب مواقع تنها به افت هر چه بیشتر مدارس دولتی منجر شده است. در همین تهران اغلب مدارس دولتی با جمعیتی بسیار بیش از حد استاندارد و با امکانات حداقلی و با کمک اولیا به حیات خود ادامه میدهند و کیفیت آموزشی در آنها به حدی کم است که اغلب اولیا مجبورند هزینههای فراوانی را برای کلاسهای فوقبرنامه ورزشی هنری و علمی برای فرزندانشان پرداخت کنند.
انتشار اسفبار نقشه میانگین معدل امتحانات نهایی دانشآموزان در خرداد ۱۴۰۲، سندی است که بر ادعای این بیکیفیتی. نقشهای که میانگین معدل دانشآموزان رشته تجربی؛ ۱۱.۲۳، رشته ریاضی؛ ۱۰.۷۹، رشته انسانی؛ ۸.۷۵ و رشته معارف را ۱۰.۵۶ نشان داد. با این حال رضامراد صحرایی نه تنها در مدت اخیر از راهکارش برای جبران این عقبماندگی و افت تحصیلی فاجعهبار حرفی به میان نیاورد که در اغلب سخنرانیهایش در همایشها و مراسم مختلف بر شدیدتر و غلیظتر کردن هر چه بیشتر آموزههای دینی و مذهبی در مدارس تاکید دارد، به طوری که به نظر میرسد تنها راه توفیق در این حوزه را برای ادامه بقایش به عنوان وزیر آموزش و پرورش همین مسیر میداند.
بهرغم انتشار نگرانکننده آمار افت تحصیلی در میان دانشآموزان؛ مدیران امر، به جای اینکه با تاملی بر عملکرد خود، قدمی برای اصلاح بردارند و به آموزش نیز در کنار برنامههای پرورشی توجه نشان دهند؛ در عوض بر مدار ایدئولوژیک کردن هر چه بیشتر مدارس اصرار ورزیدهاند.
به عقیده کارشناسان حوزه آموزش؛ ارتباط مدرسه با تمام ساحتهای زندگی واقعی و اقتضائات دنیای مدرن از جمله جامعه، کتابخانه، طبیعت، مزارع، جنگلها، رودها، کوهها، دشتها، معادن، کارخانهها و کارگاهها، هنر، ادبیات، موسیقی، ورزش، آزمایشگاه فیزیک، شیمی، زیستشناسی، محیط زیست جغرافی، پزشکی و دهها مورد دیگر قطع شده و جای تک تک آنها در آموزش و پرورش ما به شدت خالی است.
نارضایتی شغلی معلمان
زنگ ماه مهر سال تحصیلی امسال با کمبود بیش از ۲۰۰ هزار معلم به صدا درآمد. حتی در برخی از مدارس کار به جایی رسید که پدر و مادرها مجبور شدند، خودشان آستین بالا بزنند و سر کلاسهای خالی حاضر شوند. کمبود معلم چنان فراگیر بود که حتی در دهه 60 با وجود پرجمعیتترین دوره دانشآموزی ایران سابقه نداشت. با وجود آنکه مسئولان اعلام کردند؛ «این کمبودها با مدیریت و ساماندهی مناسب مرتفع شده است»، اما بسیاری از مدارس ایران با نومعلمها و بازنشستهها پر شدهاند. این البته تنها یک وجه از افت کیفیت ارائه آموزش به دانش آموزان بود. وجه دیگر خیل معلمانی هستند که به دلیل مشکلات شدید معیشتی و حقوق اندک، چندان خود را متعهد به آموزش نمیدانند. این در حالی است که وزارت آموزش و پرورش که تعلیم و تربیت بیش از 14 میلیون دانشآموز را بر عهده دارد یکی از فقیرترین وزارتخانههای ایران است.
با وجود چنین تصویر سراسر ناکامی از وضعیت آموزش و پرورش در کشور، اما وزیر مربطه همچنان در بند بیان شعارهایی است که بیش از آنکه از تلاش این وازرتخانه برای ارتقای کیفی مجموعهاش خبر دهد از پرتبودگی او از وضعیت آن حکایت دارد.
دیدگاه تان را بنویسید