در غیاب نمازگزاران، عدهای همچنان بر ساخت مسجد اصرار دارند؛
لجاجت با مردم یا مساجد خالی؟!
سعیده علیپور
به تازگی مهدی چمران، رئیس شورای اسلامی شهر تهران، در نشست این شورا گفت که تهران مسجد کم دارد و باید ۴۰۰ مسجد دیگر در پایتخت ساخته شود! دیروز هم دبیر شورای ساماندهی، توسعه و گسترش مساجد شهر تهران عنوان کرد که «در برخی محلات ظرفیت مساجد کم است و بعضا چون ظرفیت کم است، مردم مسجد نمیروند». او پیشتر گفته بود در حال حاضر شهر تهران بیش از ۲ هزار و ۱۰۰ مسجد دارد و حداقل باید یک هزار مسجد دیگر نیز ساخته شود.
این اصرار و ابرام بر مسجدسازی، پس از اعتراضها به اقدام شهرداری تهران برای ساخت مسجد در بخشی از پارک قیطریه تهران اوج گرفت. این در حالی است که پیشتر، برخی از مسئولان در خصوص تعطیلی شماری از مساجد و خالی بودن آنها گلایه داشتند.
خرداد سال گذشته حاج ابوالقاسم دولابی، نماینده ویژه رئیسجمهور در امور روحانیت گفته بود که «باید خون گریست؛ از ۷۵ هزار مسجد، درِ ۵۰ هزار مسجد بسته است». حتی بنا بر اظهارات معاون مرکز رسیدگی به امور مساجد «از بین ۳هزار و ۵۰۰ مسجد در استان تهران، هزار مسجد فعال نیستند».
جالب اینکه خبرگزاری فارس، چندی پیش در گزارشی نوشته بود که جایگاه مساجد به حدی رسیده که طلبهها بعد از اتمام حوزه، آخرین اولویتشان حضور به عنوان امام جماعت مساجد است و علاقه کمی به این کار دارند و «طلبههای از همه جا رانده و مانده، امام جماعت میشوند». حتی در این گزارش از دستگاههای مختلف کشور پاسخ خواسته شده بود که «چرا مساجد خلوت شده و جایگاه امام جماعت اینقدر افت کرده؟».
در چنین شرایطی بسیاری ساخت مسجد آن هم با این همه هزینه جانبی را از یک سو ناشی از رفتارهای متظاهرانه مذهبی و از سوی دیگر لجبازی با شهروندان تفسیر میکنند. هرچند نمیتوان منافع مالی ناشی از مسجدسازی در شهر گرانی مثل تهران را نادیده گرفت.
البته در گذشته وضعیت مساجد چنین نبود. مردم همواره برای رفع معضلات و مشکلات اجتماعی، در مسجد جمع میشدند و همینطور مراسمی چون بزرگداشتها و یادبودها را در آن برگزار میکردند. اما امروزه نوع مدیریت مساجد و هیأت امنای آنها و ...، این مراکز دینی را به شدت محافظهکار و نزدیک به مواضع حاکمیت کرده است. به طوری که حتی گروهی از برگزاری مراسم ختم اموات خود در مساجد نیز ابا میکنند.
به قولی «سابق بر این مساجد از دل اهل محل میجوشید و با اراده اهل محل تامین مالی میشد و بنیانش گذاشته میشد و حتی تکمیل آن سالها طول میکشید. اما حالا مسجد یک «پروژه عمرانی» حاکمیت است».
در چنین شرایطی است که نباید از تفسیری که بر منافع مالی حاصل از مسجدسازی تاکید دارد، به آسانی گذشت. از ساخت پایگاه مقاومت بسیج در دل مساجد که بگذریم؛ کمتر مسجدی است که مجتمع تجاری، مغازه و مکانهای کسب دیگر را برای درآمدزایی در مالکیت خود نداشته باشد. انتشار فهرست املاک و درآمد تولیت مساجد احتمالا میتواند بخشی از اصرار بر ساخت مساجد متعدد را روشن کند.
دیدگاه تان را بنویسید