ساخت مقبره شهید گمنام در حیاط عمارت تاریخی فخرالدوله، سیاستبازی جدید شهردار است
تسخیر فضاهای عمومی برای نمایش سلطه
سعیده علیپور
گویا توپخانه زاکانی خیال آتشبس ندارد، چرا که پس از انتشار خبر جنجالی ساخت مسجد در پارک تاریخی قیطریه و بیم قطع درختان کهنسال این پارک و از بین رفتن میراث مدفون در آن، حالا خبر دیگری از دستدرازی به حریم تاریخی و میراثی در شهر تهران منتشر شده است.
در روزهای اخیر تصاویری از ساختوساز در حیاط عمارت تاریخی فخرالدوله در منطقه ۱۲ تهران رسانهای شد. سازهای که مربوط به مقبره شهیدی گمنام است که شهریور ماه در حیاط این خانه به خاک سپرده شده بود. آجرچینی این مقبره، دقیقا جلوی در ورودی است و در صورت تکمیل آن، نمای عمارت از منظره در ورودی کاملا مخدوش خواهد شد. عمارتی که سالهاست به خانه مداحان تبدیل شده است.
با ساخت مقبره شهید گمنام در خانه تاریخی فخرالدوله، تنها افکار عمومی را هم نسبت به شهدای وطن مسموم میکند. چنانکه تاکنون نیز ساخت مقبرههای شهدای گمنام در دانشگاههای کشور و حریم تاریخی پاسارگاد و... نه تنها نوری بر فداکاریهای این افراد نتابانده که بسیاری آن را پروژههایی در جهت منافع گروههای تندرو برای سیطره هر چه بیشتر بر فضاها و اماکن عمومی قلمداد کردند
در حالی برخی از فعالان فضای مجازی حیاط این خانه تاریخی را جای مناسبی برای ارج نهادن به مقام شهدای گمنام نمیدانند، که برخی هم این سوال را مطرح میکنند که آیا وزارت میراث فرهنگی قرار است این بار نیز در مقابل اقداماتی از این دست سکوت کند و شهروندان تهرانی هر روز شاهد تعدی به حریمهای مختلف عمومی و ملی به بهانههای ایدئولوژیک، مذهبی یا حتی میهنپرستانه باشند؟چنانچه گزارشها از این موضوع حکایت دارد که در موضوع بوستان قیطریه نیز با وجود مخالفت پررنگ شهروندان در فضای مجازی، امضای کارزای علیه این اقدام و حتی حضورشان در پارک، باز هم وزارت میراث فرهنگی قدم جدی در این خصوص برنداشت و صرفا عزتالله ضرغامی رئیس این وزارتخانه به گفتن این جملات اکتفا کرد که «پروژه مسجد قیطریه باید با نظارت کارشناس میراث فرهنگی جلو برود»!
خانه چشم نواز از منظر خارج میشود
کوشک فخرالدوله، عمارتی مربوط به دوره قاجار است که در محله فخرآباد تهران واقع شده. این کوشک سابقا بخشی از پارک امینالدوله بوده که امروزه نیز در کوچهای به همین نام قرار دارد. این عمارت آن زمان در دو طبقه ساخته و به یکی از آثار تاریخی چشمنواز قجری در دل پایتخت تبدیل شد.
صاحب این عمارت هم اشرفالملوک فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه قاجار بود که علاوه بر بنیانگذاری شرکت تاکسیرانی در ایران اقدامات تحسینبرانگیز دیگری هم انجام داد که از جمله آن میتوان به احداث آسایشگاه کهریزک اشاره کرد.
در سال ۱۳۲۴ بانو اشرفالملوک فخرالدوله دستور ساخت این بنا را صادر کرد و پس از چهار سال یعنی در سال ۱۳۲۸ این بنای تاریخی و با شکوه ساخته شد. مهمترین عنصر معماری در عمارت فخرالدوله آجر است. بیش از ۳۰ هزار قطعه آجر در شکلهای مختلف بر دیوارهای این خانه نقش زدهاند. این اثر در سال ۱۳۸۳ به عنوان اثری ملی به ثبت رسید، هر چند که این ثبت به حفظ و بقای آن کمکی نکرد. در واقع حفظ بناهای تاریخی فقط ثبت این آثار نیست. حفاظت از این بناها دارای یک چرخه چند مرحلهای شامل شناسایی، ثبت، مرمت و احیاست. کاری که گویا به دلیل مشکلات بودجه و سوءمدیریت و نبود اولویتهای میراثی و فرهنگی در کشور، روز به روز انجام آن برای میراث فرهنگی کشور سختتر میشود.
آیا وزارت میراث فرهنگی قرار است این بار نیز در مقابل اقداماتی چون ساخت و ساز در حیاط کوشک تاریخی فخرالدوله، همچون ماجرای ساخت و ساز در بوستان قیطریه سکوت کند و شهروندان تهرانی هر روز شاهد تعدی به حریمهای مختلف عمومی و ملی به بهانههای ایدئولوژیک، مذهبی یا حتی میهنپرستانه باشند؟
هماکنون بیش از یک میلیون بنای تاریخی در کشور وجود دارد که فقط 3 درصد، یعنی حدود 31 هزار بنا شناسایی و ثبت شده است، با وجود این مرمت و آزادسازی حریم همین تعداد اثر نیز به هزینه بالایی نیاز دارد که به نظر نمیرسد از پس این مجموعه برآید.
در چنین شرایطی است که خانههای تاریخی در کشور از حدود دو دهه پبش به سرمایهگذاران یا شهرداریها واگذار شد و این مجموعه نیز در دورههای مختلف عملا با وجود گرایشهای سیاسی حاکم، از این میراث ملی در جهت اهداف خود سود جست.
وقتی میراث فرهنگی در کشور اولویت نیست
جالب است بدانید که سالها یک مدرسه راهنمایی دخترانه هم در حیاط این عمارت تاریخی قرار داشت. عمارتی که در اثر بیتوجهی در وضعیت نامناسب قرار گرفت و رفتهرفته تبدیل به بنای مخروبه شد. بهگونهای که به دلیل حجم بالای فرسودگیاش به جای اینکه فرصتی باشد به تهدیدی برای جان دانشآموزان مدرسه بدل شده بود.
ترکهای عمیق در دیوارها، پلههای شکسته که هر لحظه امکان فروریختنشان وجود داشت و گچبریهای ریخته شده نمازخانه فخرالدوله، شیشههای رنگی شکسته، کاشیهای لعابی که یکی در میان از دیوار کنده شده و.... همه و همه گواه اتفاقی ناگواری را میداد.
در این میان میراث فرهنگی تنها یک راهکار برای این معضل یافت؛ واگذاری این خانه تاریخی به شهرداری تهران.
در حالی که سازمان میراث فرهنگی وقت در پی کاهش هزینههای خود بود بسیاری از خانههای و اماکن تاریخی به بخش خصوصی و همچنین شهرداریها واگذار شد. اتفاقی که برای خانه فخرالدوله هم افتاد. هرچند که بسیاری به چنین رویکردی برای استفاده از بناهای تاریخی انتقاد دارند و معتقدند حتی با وجود نظارتهای شدید امکان صدمه دیدن اماکن تاریخی وجود دارد و از این دیدگاه با کاربردی کردن آنها مخالفند، اما به نظر میرسد که این موضوع با واگذاری این خانه به شهرداری و از سوی دیگر به مداحان، صورتی عجیبتر به خود گرفت.
به طوری که گفته شده در سال ۱۳۸۷ شهرداری تهران این خانه را خریداری و «پس از تخریب دو ساختمانی که در عرصه آن ساخته شده بود، به شیوهای بحثبرانگیز مرمت کرد و به عنوان یک مرکز فرهنگی با بخشهایی مانند موزه، گالری، کتابخانه و سفرهخانه در اختیار عموم قرار داد. درست یکسال پس از مرمت این خانه، در اواخر دوران شهرداری محمدباقر قالیباف، در و دیوار این عمارت رنگی دیگر به خود گرفت و تابلویی بر سر در آن نصب شد که خانه فخرالدوله را خانه مداحان اهل بیت مینامید و از دسترس عموم خارج شد.
اما پس از روی کار آمدن زاکانی به عنوان شهردار تهران و اصرار او بر رفتارهای نمایشی و موردپسند گروههای سیاسی تندرو در حوزه مسئولیت خود، شاهد افزایش اقداماتی از این دست هستیم. به طوری که نه تنها حقوق شهروندی به راحتی نادیده گرفته میشود که افکار عمومی را هم نسبت به شهدای وطن مسموم میکند. چنانکه تاکنون نیز ساخت مقبرههای شهدای گمنام در دانشگاههای کشور و حریم تاریخی پاسارگاد و... نه تنها نوری بر فداکاریهای این افراد نبود که بسیاری آن را پروژههایی در جهت منافع گروههای تندرو برای سیطره هر چه بیشتر بر فضاها و اماکن عمومی قلمداد کردند.
دیدگاه تان را بنویسید