یک کارشناس آموزشی در واکنش به انتشار فیلم تنبیه بدنی دانشآموزان در بوشهر:
به ظاهر معلم بیشتر از سلامت روانش توجه میشود
اخیراً فیلمی از صحنه تنبیه و آزار دانشآموزان در یکی از مدارس غیردولتی استان بوشهر در فضای مجازی منتشر شده که واکنشهای بسیاری را به همراه داشته است. به گفته رئیس کل دادگستری استان بوشهر و در پی انتشار محتوای خشونت فیزیکی علیه دانشآموزان، فرد خاطی در حال حاضر دستگیر شده است و با قاطعیت با او برخورد خواهد شد.
این اتفاق تلخ در موارد مشابهی طی سال جاری روی دور تکرار بوده است؛ بهطوری که اواسط آبانماه نیز ویدئویی از یک مدیر مدرسه در شهرستان کنارک استان سیستان و بلوچستان منتشر شد که به طرز بیرحمانه و غیرانسانی دانشآموزان را تنبیه میکرد.
همچنین در آغاز سال تحصیلی جاری، عکسی مبنی بر ضرب و شتم یک دانشآموز توسط معلم در فضای مجازی لرستان منتشر شد؛ که بنا به دستور مدیرکل آموزش و پرورش لرستان، ابلاغ این معلم لغو شد و همکاری با این فرهنگی بازنشسته به پایان رسید.
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش در این باره به خبرآنلاین میگوید: تمام قوانین چه در آموزش و پرورش و چه در بخشنامهها، همه علیه تنبیه است. رفتارها در کلاس درس مبتنی بر روابط انسانی هستند و طرفین ماجرا انسانهایی واجد شعورند که ممکن است تحت تأثیر شرایط مختلف در مواقعی دچار هیجانات آنی شوند و رفتارهای غلطی از آنها سر بزند. از همین رو، افرادی که وارد سیستم آموزش و پرورش میشوند و با بچهها سروکار دارند، بیش از هر چیزی میبایست با قوانین و مبانی روانشناسی کودک و نوجوان آشنا باشند و تحت نظارت و پشتیبانی روانشناختی قرار بگیرند.
به گفته او، متأسفانه در کشور ما برای ورود به دانشگاه فرهنگیان آنقدر که به ظاهر، نمره و رتبه توجه میشود، به سلامت روانی متقاضیان اهمیت داده نمیشود. در مشاغلی همچون معلمی که مبتنی بر روابط اخلاقی و انسانی است، باید افرادی پذیرفته شوند که صرف نظر از اهداف معیشتی، از صمیم قلب علاقهمند به این کار هستند. در کشورهای دیگر در تستهای انگیزهسنجی، وقتی فردی مدعی میشود که به تعلیم و تربیت کودکان علاقهمند است، آزمونهای روانشناسی و ساز و کارهایی وجود دارد که وجود این انگیزه را اثبات میکند. اما در ایران افراد بدون گذراندن این فیلترها وارد دستگاه آموزش و پرورش میشوند و صرفاً برای اینکه بیکار نمانند و آبباریکهای برای گذران زندگی داشته باشند، به سمت معلمی میآیند.
نیکنژاد با بیان اینکه اعمال خشونت علیه کودکان به هر شکل و هر بهانهای جرم است؛ افزود:حتی والدین حق ندارند رفتار خشونتآمیزی، چه جسمی چه روحی، علیه کودکان زیر سن قانونی داشته باشند، چه برسد به معلم، مدیر یا معاون مدرسه. اما متأسفانه تنبیه و خشونت علیه دانشآموزان در مدارس ما وجود دارد و خیلی از موارد آن عمومی و رسانهای نمیشود. در برخی موارد با ریشسفیدی و گفتوگو مسئله را حل و فصل میکنند و از آنجا که اکثر خانوادهها چندان با حقوق خود و فرزند محصلشان در این زمینه آشنا نیستند، از پیگیری قضایی و تنظیم شکایت واهمه دارند؛ چون احتمال میدهند به ضرر فرزندشان تمام شود.
او ادامه میدهد: در مواردی هم که مسئله به ادارات بالاتر راه مییابد، مسئولان از ترس اینکه موضوع رسانهای نشود، تلاش میکنند از دانشآموز و والدینش رضایت بگیرند تا قضیه بیش از این بیخ پیدا نکند. در بیشتر موارد حق به حقدار نمیرسد و کسی که مورد ضربوشتم و یا خشونت قرار گرفته، مظلوم واقع میشود. همانطور که طی چند سال گذشته این تضییع حق را در خصوص مسئله آزار و تعرض جنسی به دانشآموزان در مدرسه شاهد بودیم. معمولاً مسئولان به دلیل اینکه میخواهند یک فضای امنیتی در مدارس حاکم باشد، اینگونه اتفاقات و اخبار مربوط به آن را بهنحوی مدیریت میکنند که خیلی سر و صدا به پا نشود.
به گفته او، حالت سومی هم هست که خانواده جسارت به خرج میدهد و از فرد متخلف شکایت قضایی میکند. در این مورد، فرد متخلف مجازات و توبیخ میشود، اما ممکن است عبرت نگیرد. به عبارتی، گاهی معلم یا مسئول خاطی آنقدر وضعیت روحی و روانی ناسالمی دارد که حتی بعد از جریمه و مجازات بعید نیست که این عمل دوباره از او سر بزند.
این کارشناس آموزشی با بیان اینکه باید در وهله نخست و در زمان استخدام معلمان، گزینش سلامت روان به طور جدی انجام شود، میگوید: در واقع جنبه بازدارندگی پیش از ارتکاب جرم معنا پیدا میکند، نه اینکه منتظر بمانیم فردی مرتکب جرم شود و بعد تازه برای او مجازات تعیین کنیم که توجیه شود و عبرت بگیرد. امروزه جهان در زمینه جذب و حفظ یک معلم شایسته به این سمت رفته است که کارشناسانهبودن و حرفهایبودن این شغل را به رسمیت بشناسد تا هر کسی صرف داشتن نمره و رتبه بالاتر نتواند معلم بشود.
نیکنژاد با بیان اینکه کوچکترین اتفاقی در این زمینه باید رسانهای شود ادامه میدهد: چون رسانه بهمثابه دستگاه عصبی در اندامواره جامعه است و تا زمانی که ما از وجود درد باخبر نشویم، نمیتوانیم آن را درمان کنیم. این دردها باید
بروز داده شود.
دیدگاه تان را بنویسید