پاداش شکست به سازمانی «بی‌فایده» و «غیرملی»

افزایش هنگفت بودجه صداوسیما، یکی از واکنش‌برانگیزترین خبرهای دو روز گذشته بود. این روزها روزهای تصویب بودجه سال بعد است و بار مالی اضافه‌ای که مجلسی‌ها برای دولت ایجاد کرده‌اند، اعتراض داود منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه را هم برانگیخته است. در موضوع مورد بحث ما، دولت پیشنهاد داده بود که بودجه صداوسیما ۱۸ هزار میلیارد تومان باشد، ولی کمیسیون تلفیق مجلس، آن را به ۲۴۰ هزار میلیارد تومان افزایش داده. نمایندگان مجلس تصویب کردند که: «دولت اعتبارات سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را معادل ۲۴۰ هزار میلیارد (۲۴۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰) ریال در جداول بخش دوم بودجه ارائه کند.»

عیسی محمدی 

    

مالیات ما؛ رضایت آن‌ها

اما مشکل کجاست و منتقدان و مردم، به چه بخشی ایراد می‌گیرند؟ مشکل این‌جاست که دولت، سال بعد قصد دارد به بخش خصوصی و مردم و ... فشار زیادی وارد کند تا مالیات بیشتری بستاند. در واقع می‌خواهد کمبود نقدینگی و درآمد نفتی که ناشی از تحریم‌هاست را، با مالیات‌ها جبران کند. حالا مردم می‌پرسند اگر قرار است مالیات‌های ما صرف هزینه‌های صداوسیما شود، چرا این سازمان عریض و طویل رسانه‌ای، تنها چیزی که نمی‌بیند، مردم و جذب آن‌هاست؟ باری صداوسیما عریض و طویل‌ترین سازمان رسانه‌ای ایران است؛ با ده‌ها هزار نیرو و ده‌ها شبکه تلویزیونی و رادیویی و کلی رسانه دیگر و ... .

بودجه‌ای که باید کاهش می‌یافت نه افزایش!

همان‌طوری که پیش‌بینی می‌شد، واکنش‌های مختلفی به این افزایش بودجه صورت گرفت. آذری جهرمی در این‌باره نوشت که درآمد فیلیمو با آن همه محدودیت، از صداوسیمای عریض و طویل بیشتر است. او همچنین کنایه زد که مالیات‌ستانی را رشد داده و بدهید به صداوسیما. عباس عبدی، فعال اصلاح‌طلب نیز نوشت:«نه تنها بودجه صداوسیما نباید افزایش پیدا کند بلکه باید قطع شود. نکته حائز اهمیت این است که افزایش بودجه صداوسیما آن هم با 58 درصد، یعنی سه‌برابر افزایش حقوق کارمندان، دقیقاً به‌منزله این است که دوز مواد مصرفی را زیاد کردیم که در نهایت منجر به اُوِر دوز و مرگ می‌شود». برخی کارشناسان نیز صداوسیما را با بنگاه‌هایی رسانه‌ای چون بی‌بی‌سی مقایسه کرده بودند؛ که 20 هزار نیرو دارد و به ده‌ها زبان برنامه پخش می‌کند. و این‌که تلویزیون دولتی چین با یک میلیارد مخاطب فقط 10 هزار نیرو دارد؛ اما پرسنل صداوسیمای ما 50 هزار نیرو؛ یعنی بیشتر از مخاطبان بخشی از برنامه‌های این سازمان. عبدالناصر همتی هم کنایه زده که این همه بودجه برای چیست وقتی برای دیده شدن فیلم‌های سینمایی ناچار به آگهی دادن در شبکه‌های فارسی‌زبان خارج کشوریم؟ پازوکی، اقتصاددان هم نوشته که نمایندگان برای این افزایش سه برابری بودجه این سازمان،‌ باید محاکمه شوند. او همچنین گفته :«همین بودجه ۸ هزار میلیاردی صداوسیما اضافه است.  ده‌ها هزار نفر پشت درهای کمیته امداد و بهزیستی برای گرفتن نیازهای اساسی‌ ایستاده‌اند». 

 مصطفی فقیهی، سردبیر و صاحب‌امتیاز پایگاه خبری انتخاب، به «توسعه ایرانی» می‌گوید: «طبعاً نمی‌توانم موافق این افزایش بودجه باشم. آن هم برای مجموعه‌ای کاملاً غیرملی و بل ضدملی که خود به عاملی برای چنددستگی و تولید ناامیدی و نزاع تبدیل شده.»

بودجه یا جایزه؟

مصطفی قاسمیان، منتقد سینما و تلویزیون، که با وسواس خاصی اخبار مرتبط با تلویزیون را هم دنبال می‌کند، در این‌باره به «توسعه ایرانی» می‌گوید: «با این شیوه افزایش بودجه صداوسیما مشخص است که مخالفم. اما چرا؟ علت را بارها در محافل مختلف ذکر کرده‌ام. آیا صداوسیما نسبت به بودجه‌های قبلی که به آن داده‌ایم، موفق بوده؟ یا دست‌کم در مسیر موفقیت قرار گرفته یا نه؟ یا اساسا این سئوال مطرح می‌شود که مشکل بودجه است یا یک چیز دیگر؟ در نهایت نباید جوری باشد که این بودجه، به عنوان جایزه بیشتر تلقی شود». 

به طور کلی موفق نبوده‌اند

این فعال رسانه در عرصه فیلم و تصویر، توضیحات خود را چنین دنبال می‌کند: «سئوال اصلی این‌جاست آیا در این سازمان، بودجه به اندازه متعادل در جاهایی که باید، مصرف می‌شود یا این‌که حیف و میل می‌شود؟ این سئوال، البته سئوالی پیچیده است. شاید در پاسخ‌گویی به این سئوال، از مصادیق مختلف بشود به نتایج مختلف هم رسید. ولی به طور کلی عرض می‌کنم که صداوسیما موفق نبوده. اگر چنین نبود، که باید نتیجه تأثیرگذاری صداوسیما در امروز، بهتر از این می‌بود.»

رضا غبیشاوی، فعال رسانه‌ای و سردبیر مجله تخصصی «روزنامه‌نگاری جدید» در گفت‌وگو با «توسعه ایرانی»: «من نه تنها مخالف افزایش بودجه صداوسیما هستم بلکه به نظرم نسبت بودجه این سازمان باید سال به سال کم و کمتر شود. چون به دلایل مختلف ما روز به روز کمتر و کمتر نیاز به صداوسیما داریم و صداوسیما هم بیشتر و بیشتر خود را از دایره کارآمدی و کارکردی خارج می‌کند و در حال تبدیل به مجموعه بی‌فایده و  حتی ضدفایده است»

برخلاف همه‌جای دنیا 

عمل می‌کنیم

قاسمیان توضیحات خود را چنین پایان‌بندی می‌کند:«نکته دیگر این است که داریم برخلاف همه جای دنیا عمل می‌کنیم. در حالی در کشورهای توسعه یافته، در صنعت تصویر و در همه صنایع دیگر، بخش خصوصی را تقویت می‌کنند، ما برعکس عمل کرده و بخش دولتی را تقویت می‌کنیم. نکته این‌جاست که این تقویت کردن متناسب با تورم هم نیست؛ بلکه یک دفعه سه برابر بودجه صداوسیما را تقویت می‌کنیم. آیا این در راستای تقویت‌ بخش خصوصی است؟ یا فربه کردن بخش عمومی و دولتی؟ اگر پاسخ دومی است، که امری نکوهیده محسوب می‌شود».

علی شاکر، کارشناس ارتباطات به «توسعه ایرانی» می‌گوید: «صداوسیما در مدیریت افکار عمومی نقش پررنگی ندارد. از طرف دیگر، معلوم نیست چرا چنین سازمان ناکارآمدی باید این تعداد کارمند داشته باشد؟ این همه کارمند چرا نمی‌توانند از آن همه بودجه برنامه‌ای باکیفیت و جذاب بسازند که در نهایت افزایش بودجه‌شان، چنین مورد اعتراض مردم و کارشناسان قرار بگیرد؟ مشکل اصلی این‌جاست»

نقش کم‌رنگ صداوسیما

 در مدیریت افکار عمومی

علی شاکر، کارشناس ارتباطات و مترجم کتاب «خبرسازان، هوش مصنوعی و آینده روزنامه‌نگاری» نیز در این باره، به «توسعه ایرانی» می‌گوید: «به نظرم مهمترین اعتراض در افزایش بودجه صداوسیما به این است که دست‌کم بررسی مصرف رسانه‌ای افراد نشان می‌دهد که صداوسیما در مدیریت افکار عمومی نقش پررنگی ندارد. از طرف دیگر، معلوم نیست چرا چنین سازمان ناکارآمدی باید این تعداد کارمند داشته باشد؟ این همه کارمند چرا نمی‌توانند از آن همه بودجه برنامه‌ای باکیفیت و جذاب بسازند که در نهایت افزایش بودجه‌شان، چنین مورد اعتراض مردم و کارشناسان قرار بگیرد؟ مشکل اصلی 

این‌جاست».

بودجه‌شان باید کمتر هم بشود

در این‌باره، همچنین نظرات رضا غبیشاوی، فعال رسانه و سردبیر مجله تخصصی «روزنامه‌نگاری جدید» را هم جویا می‌شویم. او در این‌باره به «توسعه ایرانی» می‌گوید: «من نه تنها مخالف افزایش بودجه صداوسیما هستم بلکه به نظرم نسبت بودجه این سازمان باید سال به سال کم و کمتر شود. چون به دلایل مختلف ما روز به روز کمتر و کمتر نیاز به صداوسیما داریم و صداوسیما هم بیشتر و بیشتر خود را از دایره کارآمدی و کارکردی خارج می‌کند. یعنی از یک سو،‌ مدیران صداوسیما با برنامه‌ریزی اشتباه و عملکردی نادرست،‌ در مسیر نابودی و شکست این مجموعه فعالیت می‌کنند و این سازمان در حال تبدیل به مجموعه بی‌فایده و  حتی 

ضدفایده است».

تهدیدی علیه امنیت ملی و آرامش روانی جامعه

غبیشاوی توضیحاتش رو چنین ادامه می‌دهد: «صداوسیما در بخش‌هایی چون اطلاع‌رسانی، به دلیل عملکرد ضد درست (و نه نادرست)، به تهدیدی علیه امنیت ملی و آرامش روانی عمومی جامعه تبدیل شده. در نتیجه حتما باید تحت اصلاحات جدی قرار بگیرد. یکی از راه‌های اصلاح نیز کاهش بودجه آن است. از سوی دیگر،‌ فناوری‌های روز جهان، امکانات جدیدی را برای جایگزینی فعالیت‌های رادیو تلویزیونی در اختیار مردم و فعالان رسانه‌ای قرار داده است تا جایی که ما  (به عنوان مخاطب و به عنوان تولیدکننده محتوا) روز به روز به صداوسیمای فعلی بی‌نیازتر می‌شویم. حالا با نادیده گرفتن صداوسیمای فعلی می‌توان خبرها را دنبال کرد (حتی در بخش ویدئو) و فوتبال و فیلم و سریال داخلی و خارجی تماشا کرد و سرگرم شد». 

مصطفی قاسمیان، منتقد سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با «توسعه ایرانی»: با این شیوه افزایش بودجه صداوسیما مخالفم. آیا صداوسیما نسبت به بودجه‌های قبلی که به آن داده‌ایم، موفق بوده یا دست‌کم در مسیر موفقیت قرار گرفته؟! مسلما خیر. در نهایت نباید جوری باشد که این بودجه، به عنوان جایزه بیشتر تلقی شود 

وقتی بدون صداوسیما 

می‌توان بهتر زیست

سردبیر ژورنال تخصصی «روزنامه‌نگاری جدید» همچنین اضافه می‌کند: «روزی روزگاری در این کشور،‌ تلفن عمومی در خیابان‌ها بود و مردم ابتدا با انداختن سکه و سال‌ها بعد با وارد کردن کارت، تلفنی صحبت می‌کردند اما با رشد فناوری‌های ارتباطی و فراگیر شدن موبایل، تلفن‌های عمومی هم جمع شد؛ چرا که ادامه وجود آنها نه منطقی و عقلانی بود و نه اقتصادی. حالا در برابر صداوسیما نیز در همین مسیر در حال حرکت هستیم.  نه تنها به صداوسیمای فعلی با عملکرد و  روش کنونی آن نباید بودجه بیشتری تزریق کرد بلکه بودجه آن را باید قطع کرد.  ایران و ایرانیان بدون صداوسیمای فعلی، زندگی بهتری خواهند شد و روند اطلاع‌رسانی با کیفیت‌تر و سالم‌تری خواهیم داشت. یکی از آسیب‌های فضای اطلاع‌رسانی ایران، صداوسیماست و بدون آن، وضعیت به مراتب بهتر خواهد بود. یکی از تبعات مثبت توقف فعالیت صداوسیما،‌ بهبود روند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری کلان کشور خواهد بود».

بایسته‌های فعالیت 

یک سازمان عریض و طویل

این فعال رسانه و مدرس و پژوهشگر روزنامه‌نگاری، صحبت‌های خود را چنین جمع‌بندی و پایان‌بندی می‌کند:«با حذف صداوسیما، امکان راه‌اندازی شبکه‌های رادیوتلویزیونی خصوصی فراهم می‌شود تا بخش خصوصی بتواند در این زمینه بدون صرف بودجه عمومی،‌ نقش‌آفرینی داشته باشد. اما اگر اصرار داشته باشیم صداوسیمایی هم داشته باشیم می‌تواند در قالب یک سازمان رادیوتلویزیونی بخش عمومی و نه دولتی یا وابسته به دولت و حداکثر با دریافت بودجه از دولت بدون تعهد به وابستگی به دولت وجود داشته باشد. به شرط اینکه تحت نظارت عمومی، متعهد به فعالیت در چارچوب‌های حرفه‌ای، ‌اخلاقی و قانونی باشد. این صداوسیما به صورت حداقلی با چند شبکه محدود، در راستای اطلاع‌رسانی بی‌طرفانه و در مسیر منافع عمومی فعالیت خواهد داشت».

تلویزیون ملی   یا 

سیمای یک اقلیت محض؟

یکی از رسانه‌های به شدت مخالف این اتفاق، سایت خبری‌تحلیلی انتخاب است. از مصطفی فقیهی، سردبیر و صاحب‌امتیاز پایگاه خبری انتخاب، می‌خواهیم که نظرش را با ما به اشتراک بگذارد. او نیز به «توسعه ایرانی» می‌گوید: «طبعاً نمی‌توانم موافق این افزایش بودجه باشم. آن هم برای مجموعه‌ای کاملاً غیرملی و بل ضدملی که خود به عاملی برای چنددستگی و تولید ناامیدی و نزاع تبدیل شده. نه حالا، که از دیرباز اوضاع صداوسیما همین بود، اما در دوره‌ فعلی به شکل بی‌نظیری، به تصرف منتهی‌الیه یک جریان خطرناک درآمده و آرام آرام، در حال سیطره بر باقی نهادهای حاکمیتی هستند. حتی در وادی هنر و فرهنگ نیز، به دنبال حذف غیر هم‌فکر و یک خالص‌سازی عمومی و تولید سلبریتی از هیات‌های مذهبی در صفحه‌ تلویزیون هستند. رفتارهایی حاوی این پیغام که تلویزیون، متعلق به یک اقلیت محض است و هر امکانات ملی -که امکانات نظام خوانده می‌شود- متعلق به همان اقلیت است که «همه‌ مردم» خوانده می‌شود.