ما جواب مخالفها را میدهیم!
آسیه ویسی
این خاله من است. البته شما عکسش را نمیبینید، اما میتوانید تصورش کنید، چون او یک خاله مثالی است و میتوانید نمونههای بسیاری مثل او را در گذشته و حال در بین خودتان پیدا کنید.
گفتم که این خاله من است. اسمش بدرالملوک است که ما صدایش میکنیم خاله بدری.
این خاله بدری ما، الان 84 ساله است. یک مادربزرگ با تعداد خیلی زیادی نوه که احتمالا دیگر حسابشان از دستش در رفته است. خاله بدری ما را در9 سالگی شوهر دادند. بهخاطر نذرونیاز مادرش که مدام بچههایش مرده به دنیا میآمدند و او نذر کرد این بچه زنده بماند؛ اگر پسر بود بفرستدش ملا بشود و اگر دختر بود او را در اولین فرصت به یک سید اولاد پیغمبر شوهر بدهد. این شد که خاله بدری ما در اولین فرصت ممکن یعنی در 9 سالگی شد زن شوهر خالهمان. خاله بدری از سالهای ابتدای ازدواج به تلخی یاد میکند، همانطور که از سالهای میانی و الی آخر! یعنی هر چه تعریف کند با گریه و اشک و آه همراه است. اما خوب حساب سالهای اول جداست. چون خیلی کوچولو بود، هیچچی بلد نبود، بهخصوص روشن کردن تنور و تا کمر توی تنور فرو رفتن و پختن نان. وقتی هم که تا 13 سالگی نتوانست باردار شود، خانواده شوهر دست به کار شدند طلاقش بدهند. اما بالاخره با هزار نذر و نیاز و جادو و جنبل و طلسم، خاله بدری باردار شد و این روند پیروزمندانه را تا 58 سالگی ادامه داد. هر چند که از آنهمه بچه امروز فقط شش دختر و شش پسر باقی ماندهاند که خوب در نوع خودش رکورد بدی نیست.
اینها را گفتم که بگویم چرا باید با ازدواج زودرس مخالفت نکنیم. شاهد زنده و حی و حاضرش همین خاله بدری من است که توانسته از 13 سالگی تولیدمثل کند و یک خانواده را بچرخاند.
چه کسی میگوید الان اوضاع فرق میکند؛ آن موقع زمانه جور دیگری بود، اجاق روی زمین و توی زمین بود و برای شستن لباس میرفتند سر چشمه.
چه کسی میگوید الان دختر 9 یا نهایتش 13 ساله احتمالا اصلا قدش به اجاقگاز و کابینتها نمیرسد. غذاپختن و استفاده از ماشین لباسشویی را بلد نیست... این بهانه آوردنها همه آب به آسیاب دشمن ریختن است. چون تمام این چیزهایی که شمردید راهحل دارد، برای اینکه عروس کوچولوی ما دستش به اجاقگاز و کابینت برسد، میشود از یک چهارپایه پلاستیکی استفاده کرد. اگر هم هنوز غذاپختن بلد نیست، میشود تا راه افتادن دستش، فستفود خورد، این چیزها را برای همین روزها اختراع کردهاند، بهتر از آن میشود از مادر یکی از دو طرف کمک گرفت. البته چیپس و پفک و از این هلههولهها هم هستند. هرچند که دیگر دخترک 13 ساله ما، حالا برای خودش یک پا خانم است و چه معنی دارد دلش هوس چیپس و پفک بکند!
و اما بارداری. آنها که قصد چوب لای چرخ گذاشتن دارند، معتقدند دختربچه 13 سالهای که در نهایت 40 کیلو و در خانه پرش 50 کیلو وزن دارد و هنوز آناتومی بدنش کامل نشده، چهطور میتواند باردار شود، حال اگر هم شد، چهطور میتواند زایمان کند در حالیکه طبق آمار جهانی اغلب مرگ و میر مادران در بارداری زیر 18 سال اتفاق میافتد، ضمن اینکه دختران ایرانی معمولا لگن کوچکی دارند که فرآیند زایمان را برای آنها خیلی سخت میکند. همینها میگویند چهطور یک دختر 13 ساله که هنوز رشد بدنش کامل نشده، میتواند از پس شیردادن به بچه بربیاید؟ میگویند اصلا مگر شیر دارد این بچه؟! خوب خاله من و مادرش و مادربزرگهایمان شاهد مثال خوبی برای این افراد هستند. چه معنی دارد با دخترها اینطور برخورد میکنید؟ باید از اولین روز زندگی، دخترها را برای مادرشدن و اداره کردن خانه و خانواده تربیت کرد. شما این روشها را امتحان کنید، اگر جواب نداد، ما جواب میدهیم!
دیدگاه تان را بنویسید