معاون سابق آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، مردمی‌سازی آموزش و پرورش را اسم مستعار خصوصی‌سازی می‌داند. رضوان حکیم‌زاده در گفت‌وگو با ایلنا، ضمن ابراز نگرانی از  کالا انگاشته شدن آموزش و سیاست‌ غلط جداسازی دانش‌آموزان در نظام آموزشی کشور، تبعات تنوع بخشی مدارس را مورد ارزیابی قرار می‌دهد و وجود چنین سیاست‌هایی را آغازگر شکاف طبقاتی عنوان می‌کند.این استاد علوم تربیتی دانشگاه تهران بر این باور است کاهش سهم دهک‌های پایین جامعه از قبولی در دانشگاه‌های برتر کشور محصول این رویکرد و ناشی از ایجاد تبعیض در کیفیتِ آموزش و فرصت‌های نابرابر یادگیری است که در پی آن امکان ارتقای طبقه اجتماعی از طریق آموزش برای کم برخوردارها سلب می‌شود. او تاکید دارد برای پایان دادن به این وضعیت باید سیاست حذف تنوع مدارس را در پیش گرفت و به سیاست‌ جداسازی دانش‌آموزان پایان داد. 

کاهش سهم دهک‌های پایین جامعه در دانشگاه‌ها

به گفته حکیم زاده، هرچه جلو می‌رویم سهم دهک‌های پایین جامعه از قبولی در کد رشته محل‌های خوب دانشگاه‌هایی که موجب تحرک اجتماعی می‌شود، کاهش می‌یابد.

او ادامه می‌دهد: در کلاسی با تراکم ۴۵ دانش‌آموز و یک سرباز معلم که آموزش لازم را ندیده و در رشته غیرمرتبطی هم تحصیل کرده، نمی‌توان امیدوار بود که فرصت‌های یادگیری دانش‌آموزان آن کلاس به اندازه فرصت‌های یادگیری کلاس درس ۲۰ نفره در یک منطقه مرفه باشد که حمایت خانواده را نیز دارد و برای هر درس هم یک معلم خاص دارند. قطعا شرایط یادگیری این دو دسته دانش‌آموز برابر نیست. گرچه هر روز دانش‌آموزان هر دو گروه کیف‌های خود را برمی دارند و به مدرسه می‌روند، اما این دو دسته دانش‌آموز روز یکسانی را از جهت تجربه‌های یادگیری در مدرسه سپری نمی‌کنند. وقتی این امکان را فراهم می‌کنیم که آموزش به کالا تبدیل شود و هر کس پول بیشتری داشت، کالای بهتری هم دریافت کند، نمی‌توان انتظار نتایج خوبی را داشت. آموزش واقعا کالا نیست بلکه یک خدمت اساسی است. مانند هوایی که تنفس می‌کنیم مانند خدمات سلامت باید با کیفیت خوب در دسترس همگان باشد. این حقوق اولیه هر شهروند است تا با برخورداری از آموزش باکیفیت و در صورتی که انگیزه کافی داشت، بتواند راه خودش را پیدا کند و پیشرفت کند.

وی می‌افزاید: اگر در بدو ورود به مدرسه برای دانش‌آموزان با زمینه‌های مختلف شرایط مطلوب و باکیفیت آموزشی فراهم نکنیم، اتفاقی که می‌افتد این است که هرکسی برخورداری بیشتری دارد، آموزش مطلوب‌تری دریافت خواهد کرد و کودکان کمتر برخوردار در مناطق کمتر برخوردار شهری و روستایی شرایط مطلوب یادگیری نخواهند داشت. ادامه چنین روندی به تشدید نابرابری‌های اجتماعی منجر می‌شود و نوعی جداسازی اتفاق می‌افتد که امروز اینطور شده و واقعا نگران کننده هم هست. هرچه جلو می‌رویم سهم دهک‌های پایین جامعه از قبولی در کدرشته محل‌های خوب دانشگاه‌هایی که موجب تحرک اجتماعی می‌شود، کاهش می‌یابد.

کاهش امکان ارتقای طبقه اجتماعی 

معاون سابق آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در ادامه اظهار می‌دارد:

محروم‌ترین اقشار جامعه مجبورند، در دانشگاه‌های غیردولتی و پولی تحصیل کنند، در حالی که برخوردارهای جامعه در دانشگاه‌های برتر کشور آن هم به صورت مجانی درس می‌خوانند!

او ادامه می‌دهد: قبولی در کدرشته محل‌های مطلوب این امکان را به افراد می‌دهد تا طبقه اجتماعی خود را عوض کنند، اما فرصت‌های یادگیری نابرابر این تنها امکان برای ارتقای طبقه اجتماعی از طریق آموزش را از افراد کمتر برخوردار سلب می‌کند و واقعا جای تاسف است که بگویم هر ساله از خیل دانش‌آموزان عشایر و روستایی در بین قبولی‌های دانشگاه‌های خوب مثل دانشگاه تهران کاسته می‌شود. در یکی از کلاس‌های مقطع کارشناسی، از ۲۸ دانشجوی تازه وارد کلاسم، ۲۱ نفر آن‌ها دانش‌آموزان مدارس خاص بودند که به دانشگاه تهران راه یافتند. واقعا موجب ناراحتی است که دانش‌آموزان طبقات کمتر برخوردار جامعه امکان راه‌یابی به دانشگاه‌های برتر کشور را نداشته باشند.

حکیم زاده می‌گوید: در واقع تناقض عجیبی وجود دارد؛ در روند آموزش قبل از دانشگاه، کسانی که پولدار هستند می‌توانند به آموزش‌های خصوصی مطلوب‌تر دست پیدا کنند و به مدد همین سرمایه در آینده در دانشگاه‌های خوب دولتی رایگان درس می‌خوانند و فرزندان طبقه محروم جامعه به دلیل نداشتن امکانات، کمتر فرصت یادگیری مطلوب در آموزش عمومی پیدا می‌کنند و کسانی که آرزو و علاقه دارند فرزندانشان به دانشگاه‌ها راه پیدا کنند، مجبور می‌شوند که فرزندان خود را به دانشگاه‌های پولی و بی‌کیفیت بفرستند. به عبارتی محروم‌ترین اقشار جامعه مجبورند، در دانشگاه‌های غیردولتی و پولی تحصیل کنند، در حالی که برخوردارهای جامعه در دانشگاه‌های برتر کشور آن هم به صورت مجانی درس می‌خوانند! این تناقض که این روزها شاهد آن هستیم واقعا 

نگران‌کننده است.