قتل مهرجویی و همسرش، جنگ غزه، زلزله افغانستان، آرمیتا و آرمیتاژ و...؛
زخم دائمی خبرهای هولناک بر روان ترسخورده ما
ابراهیم فاطمی
دیروز صبح زود، کافی بود تا از خواب بیدار شویم که آن خبر شوکآور را بشنویم؛ داریوش مهرجویی و همسرش، کشته شدند. با آن سادهانگاری همیشگیمان، منتظر بودیم که خبرها، فیک باشد و تکذیب شود. اما هرچقدر که جلوتر میرفتیم، تکذیبها کمتر میشد و خبر، پررنگتر. دستآخر هم که رسما تأیید شد؛ آنها در ویلای شخصیشان در اطراف کرج، به قتل رسیده بودند. اولش شوک، و بعد کنار آمدن با آن؛ کاری که این روزها و هفتهها و سالها به آن عادت کردهایم و خو گرفتهایم. یک روز خبر زلزلههای مشهد و افغانستان، یک روز زیر آوار ماندن کارگران و ... به واسطه بیمبالاتی شهرداری، یک روز خبر از هوش رفتن آرمیتا در مترو و روز دیگر خبر سیلی خوردن یک دختر در آرمیتاژ، یک روز خبر و عکس جنایتهایی که در غزه به وقوع میپیوندد و تصویر کودکان پرپرشده و گریان؛ یک روز خبر اوج گرفتن مهاجرتها و روز دیگر خبرهایی از احتمال جنگ در شمال غربی ایران؛ روز دیگر خبر کشف دهها بمب که قرار بوده در نقاط شلوغ تهران کار گذاشته شود و اگر کشف نمیشد، خدا میداند چه میشد و ...
محمدرضا دژکام، رواندرمانگر و روانشناس در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: «ما در حالی خبرها را مطالعه کرده و دربارهشان حرف میزنیم که تصورمان این است که همه چیز لابد همانجا خاتمه یافته. در حالی که باید ردپای آنها را در روح و روان شهروندان جستجو کرد. مرور این دست اطلاعات منفی در درازمدت، میتواند حتی عملکرد مغز را تحت تأثیر قرار بدهد و سلامت روانی را به هم بریزد.»
ما و خبرهای بد؛ عادت میکنیم
نمیدانیم خبرهای بد به ما عادت کردهاند یا ما به خبرهای بعد؛ خبرهای بدی که بعضیهاشان، واقعا روح و جان را میفرسایند. انباشت این خبرها در ناخودآگاه ما، حسابی به ما آسیب میرساند. یکی از خبرنگارها، چند وقت پیش توئیت کرده بود که یک روز رفتم پیش روانشناس تا مشاوره شوم. وقتی نوبتم شد و وارد شدم، گفتم که خیلی گرفته و افسردهام و... . مشاور گفت که باید میزان اخبار بد و شنیدنشان را کم کنی. گفتم نمیشود. روانشناس از من شغلم را پرسید و گفتم خبرنگارم. روانشناس به در اشاره کرد و گفت لطفا بیرون و به نفر بعدی بگویید بیاید!
شانههای ما برای این همه خبر بد کوچکند
این روزها این مشکل، فقط مشکل آن خبرنگار نیست، مشکل خیلیهای دیگر هم هست. با این حجم از خبرهای بد و بار روانیشان که سنگینتر از شانههای ماست، چه کنیم؟ منتظر بمانیم تمام شوند؟ یا اینکه بنشینیم و تمام شدن خودمان را تماشا کنیم؟ چه بخواهیم و چه نخواهیم، ما در جریان این خبرهای بد هستیم و متأسفانه کشورمان ایران، تبدیل به محل بروز یا وقوع یا شیوع چنین خبرهایی شده است. اینجاست که به قول بعضیها، باید روی رژیمهای اطلاعاتیمان کار کنیم؛ وگرنه رفتهرفته دیوانهتر و پریشانتر خواهیم شد.
وقتی بیدار میشویم...
زهرا شمس، روانشناس و مشاور خانواده، در اینباره به «توسعه ایرانی» میگوید:«به طور کلی ما آدمها قطعا تحت تأثیر خبرهای بد قرار میگیریم. اگر تحت تأثیر قرار نگیریم که اساسا از نظر روحیروانی، فرد سالمی نیستیم. حالا مهم نیست که این اتفاق بد برای انسانهای دیگری بیفتد که نمیشناسیم یا برای عزیزانمان، بالاخره روی ما اثر خواهد گذاشت. این تأثیرات بهخصوص وقتی که از خواب بیدار میشویم شدت بیشتری پیدا میکند. به همین دلیل توصیه میشود که تا نیم ساعت بعد از بیدار شدن، نه تنها سمت خبرها و چک کردنشان نرویم، که حتی سمت گوشی هم نرویم.»
چنین ویران میشویم
این روانشناس، همچنین اشاره میکند که ابراز همدردی با چنین وقایعی و قربانیانشان، بدون انجام هیچ عمل سازندهای در این رابطه، باعث میشود تا افسرده شویم، بدون اینکه این رفتارها سودی برای طرف مقابل و حتی برای خودمان هم داشته باشد. به گفته او، افرادی که حساس هستند، باید بتوانند نوعی بیتفاوتی تمرین شده را در خودشان بروز بدهند. البته اشاره هم میکند که از نظر ظاهری، شاید این امر کمی غیرانسانی به نظر برسد، ولی اگر شما تحت تأثیر قرار بگیرید بدون اینکه کار سازندهای بکنید، عملا این چیزها باعث ویرانی شما هم میشود؛ بدون هیچ اثر مثبت و سازندهای.
نمیدانیم خبرهای بد به ما عادت کردهاند یا ما به خبرهای بعد؛ خبرهای بدی که بعضیهاشان، واقعا روح و جان را میفرسایند. انباشت این خبرها در ناخودآگاه ما، آسیبزا و اندوهبار است
تماشاچی نباشیم
این مشاور خانواده، حرفهایش را چنین پی میگیرد:«مثلا خبرها و تصویرهای غزه، این روزها واقع جانکاه است. چه میتوانیم بکنیم؟ میتوانیم دنبال جاهایی باشیم که کمک جمع میکنند، میتوانیم به گروههایی که کاری سازنده در این باره انجام میدهند بپیوندیم و ... . یا مثلا خبر خودکشی فلان کارگردان میآید. برویم و اگر از دستمان بر میآید، کلاسی و دورهای و مشاورهای بگذاریم تا آموزشهای پیشگیری از خودکشی را در پیرامونمان دنبال کنیم. منظورم این است که کار و عمل سازندهای انجام بدهیم و صرفا ننشینیم و تماشاچی نباشیم. دلسوزی بدون اقدام، میتواند ما را حسابی به هم بریزد.»
خبرهایی سرشار از استرس و تنش
این مشاور، هچنین برای تعدیل آثار روانی منفی خبرهای بد، اشاره میکند که باید در سبک زندگی خود، دیسیپلین داشته باشید و حتما مواردی چون ورزش و تغذیه مناسب و تفریحات و مراقبه را بگنجانید؛ ضمن اینکه باید دقت داشته باشیم شبها موقع خواب و صبحها موقع بیداری، بدترین زمان ممکن برای چک کردن خبرها هستند و باید این زمانها را به آرامش بگذرانیم. در اینباره، محمدرضا دژکام، رواندرمانگر و روانشناس نیز، نگاه خاص خودش را دارد. او به «توسعه ایرانی» میگوید: «ما در حالی خبرها را مطالعه کرده و دربارهشان حرف میزنیم که تصورمان این است که همه چیز لابد همانجا خاتمه یافته. در حالی که باید ردپای آنها را در روح و روان شهروندان جستجو کرد. غالب خبرهایی که پیگیری و منتشر میشود، مبتنی بر درگیری و خشونت و بلایای طبیعی و ... است. به واقع خبرها، ماهیتی دارند که استرس و تنش تولید میکنند. در دوره کرونا شاهد رشد استرسها بودیم؛ دلیلش مرور و گسترش همین دست خبرهای منفی بود. جالب اینکه خیلی از خبرهای منفی، اطلاعات جدیدی هم نداشتند و فقط میترساندند. باید قبول کنیم که رسانهها با خبرهای بد و منفی، غالبا در جستجوی جذب مخاطب هستند. مرور این دست اطلاعات منفی در درازمدت، میتواند حتی عملکرد مغز را تحت تأثیر قرار بدهد و سلامت روانی را به هم بریزد.»
پیگیری خبرهای منفی و بد، موجب میشود تا مغز دقیقا در همان موقعیتهای ویژه، یعنی شرایط ناراحتکننده و خطرناک قرار بگیرد. در نتیجه دستگاه عصبی سمپاتیک فعال شده و هورمونهای مربوط به شرایط استرسی مثل آدرنالین و کورتیزول تولید میشود. این هورمونها حتی میتوانند خواب شما را به هم ریخته و باعث خستگی و افسردگیتان نیز بشوند
ردپای تاریک خبرهای بد
این روانشناس، اشاره میکند که پیگیری خبرهای منفی و بد، موجب میشود تا مغز دقیقا در همان موقعیتهای ویژه، یعنی شرایط ناراحتکننده و خطرناک قرار بگیرد. در نتیجه دستگاه عصبی سمپاتیک فعال شده و هورمونهای مربوط به شرایط استرسی مثل آدرنالین و کورتیزول تولید میشود. این هورمونها حتی میتوانند خواب شما را به هم ریخته و باعث خستگی و افسردگیتان نیز بشوند. جالب اینکه چنین شرایطی، حتی در دقایقی بعد از مرور و دنبال کردن اخبار بد و منفی، میتوانند خودشان را بروز بدهند. تصور کنید که چنین اتفاقی، درباره کسانی که معتاد به خبرهای بد هستند، چطور و چگونه عملی میشود.
چه کنیم؟
اما چه باید کرد؟ خبرهای بد میرسند و در کشوری مثل ایران، این خبرها به شدت بیشتر از جاهای دیگر هستند. یعنی شما هم در معرض خبرهای منفی و بد روزمره قرار میگیرید، هم بار روانی فرآیندهای طولانیمدتتر مثل جنگهای آتی و افزایش تحریمها و آینده کشور و ...، نیز به این موارد اضافه میشوند. گویی که ما از یک خبر منفی به یک خبر منفی دیگر پرش میکنیم، در حالی که داریم هوایی استرسزا را هم نفس میکشیم. راهحل چیست؟ دکتر دژکام، معتقد است که به جای فرار، باید کنترل کرد. او معتقد است که باید دنبال رسانهها و منابع موثق بود و زمانهای مشخصی را به این امر اختصاص داد. ضمن اینکه گاهی برای حواسپرتی نسبت به وقایع منفی روزمره و غیرروزمره، میتوان دست به کارهایی چون ورزش و پیادهروی و ... زد.
زهرا شمس، روانشناس و مشاور خانواده، در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: «خبرها و تصویرهای غزه، این روزها واقع جانکاه است. چه میتوانیم بکنیم؟ ابراز همدردی با چنین وقایعی و قربانیانشان، بدون انجام هیچ عمل سازندهای در این رابطه، باعث میشود تا افسرده شویم، بدون اینکه این رفتارها سودی برای طرف مقابل و حتی برای خودمان هم داشته باشد، اما میتوانیم دنبال جاهایی باشیم که کمک جمع میکنند، و ...»
درباره رژیمهای اطلاعاتی
همه این موارد در نکتهای به نام رژیم اطلاعاتی خود را نشان میدهد؛ یعنی که بدانیم چه چیزهایی وارد ذهن ما میشوند و همین ورودیها، میتوانند نحوه پردازش اطلاعات و خروجیها را نیز تعیین کنند. دکتر محمود سریعالقلم، پژوهشگر توسعه، معتقد است که مغز نیز، کارکردی مانند کامپیوتر دارد: یعنی ورودیهای شما، پردازش شده و خروجیهای شما را شکل میدهند. پس نسبت و کیفیت ورودیهای شما، میتوانند نسبت و کیفیت خروجیهای شما را نیز مشخص کنند. وقتی که ورودیهای شما خبرهای منفی و استرسزاست، آیا انتظاری دیگر از خروجیها دارید؟ قطعا شدنی نیست. به گفته دارن هاردی، در کتاب اثر مرکب، باید مشخص کنید که روزانه چقدر از رسانهها استفاده میکنید و این زمان استفاده را، به شدت تحت کنترل بگیرید. او خاطراتی از مراجعان خودش نقل میکرد که به واسطه استفاده فراوان از تلویزیون، دچار استرس و ترس فراوان شده بودند و با کنترل این زمان و اختصاص آن تفریحات و خانواده، عملا این مشکلات حل شد.
دیدگاه تان را بنویسید