جذب ۲۸ هزار نفر در عین کمبود ۳۰۰ هزار معلم؛ نسخه بیاثر صحرایی؛
سرگیجههای آموزشی دانشآموز، معلم و وزیر!
سعیده علیپور
دو هفته پس از شروع مهر، میتوان گفت که سال تحصیلی بسیاری از دانشآموزان هنوز شروع نشده است. چرا؟ چون معلمی برای حضور در کلاس درس وجود ندارد. البته مدیران برای جلوگیری از توبیخ از سوی مدیران بالادستی در ادارات آموزش و پرورش مناطق و نواحی خود، در برنامههای درسی، نام معلمانی را گنجاندهاند که در کلاس درس حاضر نمیشوند.
در این میان گاهی معاونین و دیگر کادر مدرسه جای خالی این اسامی را پر میکنند و گاهی هم کلاس در امان خدا رها میشود یا دانشآموزانِ چند کلاس با هم ادغام میشوند. این معضل به قدری غیرقابل کتمان بوده که حتی خود وزیر آموزش و پرورش هم در آستانه شروع مهرماه، به آن اعتراف و به کمبود 200 هزار معلم اشاره کرده؛ عددی که عضو کمیسیون آموزش مجلس آن را 300 هزار معلم دانسته است.
دو هفته پس از شروع مهر، میتوان گفت که سال تحصیلی بسیاری از دانشآموزان هنوز شروع نشده است. چرا؟ چون معلمی برای حضور در کلاس درس وجود ندارد و وزیر مربوطه در آستانه سال تحصیلی به این صرافت افتاده که آموزش و پرورش با کمبود 200 تا 300هزار معلم مواجه است
هرچند این کمبود معلم در مدارس کشور موضوع جدیدی نیست اما به تعبیری میتوان این شکل غریبِ قحطی معلم را، زخمی دانست که در سال تحصیلی جاری، دهان باز کرده است. زخمی که ناشی از سوءمدیریت، کم گذاشتن از سر و ته بودجه آموزش و پرورش، عدم توجه به حق و حقوق معلمان، برخورد با فعالان صنفی، تعدیل نیرو، کاهش استخدام و از سوی دیگر گزینش و رد صلاحیتهای گسترده در آزمون استخدامی معلمی، ایدوئولوژیمحوری به جای آموزشمحوری و دهها مورد دیگر بوده و حال و روز آموزش و پرورش را به وضعیت نگرانکننده کنونی انداخته است.
در این میان تنها راهکار وزیر در این سیل ویرانگر، جذب افرادی است که در آزمون استخدامی امسال معلمان و پس از گذر از سد سخت گزینشهای عجیب و غریب آموزش و پرورش، همین هفته پیش بالاخره خبر قبولیشان را شنیدهاند. عددی حدود 28 هزار نفر؛ یعنی حدود یک دوازدهم کمبودهای اعلام شده! افرادی که احتمالا از شوک قبولی درنیامده، باید بدون حتی یک روز آموزش تخصصی معلمی به کلاسهای درس گسیل شوند. موضوعی که بر خلاف همه پروتکلهای آموزشی است و نه برای معلمان استخدامی بیتجربه خوشایند است و نه احتمالا برای دانشآموزان. فرایندی که هر چند برخی از کلاسهای درس را معلمدار میکند؛ اما از افت تحصیلی دانشآموزان و ضعیفتر شدن هر چه بیشتر نظام آموزشی کشور جلوگیری نخواهد کرد.
کمبود معلم؛ معضل قابل پیشبینی
سالهاست که بسیاری از کارشناسان آموزش و پرورش اعلام کردهاند که این مجموعه با شروع دهه 1400 با کمبود شدید نیروی انسانی مواجه خواهد شد. پیشبینی این کمبود هم اصلا نیاز به تخصص در علوم خوفیه ندارد و با یک محاسبه سرانگشتی میتوان آن به آن رسید.
در انتهای دهه 60 و ابتدای دهه 70 جمعیت وارد شده به مدارس کشور رشد انفجاری پیدا کرد. همین موضوع سبب شد تا آموزش و پرورش دست به استخدامهای گستردهای بزند. پس از گذشت 25 تا 30 سال این خیل معلمان استخدام شده به سن بازنشستگی رسیده و طبعا با حقوق کم معلمی ترجیح دادند که از خدمت شریف آموزگاری بازنشسته شوند. این در حالی بود که دولتهای مختلف به کمک مجلس از دو دهه قبل به جای سیاستگذاری برای حل چالش در انتظار در این روزها، از سر و ته بودجه آموزش و پرورش زدند و به جای استخدام معلمان، بدنههای وزارتخانه را قطورتر از قبل کردند و وضعیت استخدامی معلمان را به حالتهای حقالتدریسی درآوردند.
سالهاست که بسیاری از کارشناسان آموزش و پرورش اعلام کردهاند که این مجموعه با شروع دهه 1400 با کمبود شدید نیروی انسانی مواجه خواهد شد. با این حال دولتهای مختلف به کمک مجلس، از دو دهه قبل به جای سیاستگذاری برای حل چالش در انتظار این روزها، از سر و ته بودجه آموزش و پرورش زدند و به جای استخدام معلمان، بدنههای وزارتخانه را قطورتر از قبل کرده و وضعیت استخدامی معلمان را به حالتهای حقالتدریسی درآوردند
مسکنهای آموزش و پرورش برای حل مشکل
در این میان آنچه بیشتر از برنامهریزی برای این مشکل در سرفصل برنامهها بود تغییرات کتب درسی در راستای ایدئولوژیک کردن هر چه بیشتر بود. حتی انتقال طلاب از حوزه علمیه هم برای رفع کمبود معلم در دستور کار قرار گرفت. این در حالی بود که این راهکار هرچند برای دروس دینی میتوانست راهگشا باشد، اما برای دروس دیگر چندان اجرایی محسوب نمیشد.
اما پولتیکهای این وزارتخانه برای فایق آمدن بر مشکلاتش تنها به این موضوع ختم نشد. وزرای مختلف به جای برنامهریزی برای جذب نیروی جایگزین از طریق دانشگاه فرهنگیان یا روشهای دیگر مثل همین آزمونهای استخدامی، برای نگه داشتن نیروهای بازنشسته اقدام کردند و برای ماندن معلمانی که به سن بازنشستگی رسیده بودند، هر از چندی از جانب وزرای مختلف در باغ سبز به سوی طرح رتبهبندی نشان داده میشد. به نحوی که به این معلمانِ در آستانه بازنشستگی این طور القا میشد که در صورت ادامه خدمت و به محض اجرای این طرح، با حقوقی معادل ۸۰ درصد یک استاد دانشگاه بازنشسته خواهند شد. عددی اغواکنندهای که بسیاری از فرهنگیانی که سالها با رقمهای کوچک زندگی گذرانده بودند را وسوسه کرد تا باز هم در این مسیر سخت دوام بیاورند.
اما با تصویب این طرح در سال 1399 و مزایای حداقلی که برای معلمان در نظر گرفته شده، تتمه امید برای افزایش حقوق به نحوی که زخمی از مشکلات زندگی کم شود هم از میان رفت. یک سال زمان برای اجرا و دو سال وضعیت نیمه تعطیل مدارس به دلیل کرونا هم فرصتی شد تا چند وزیر آموزش و پرورش از گیر سیلی که به زودی دامن وزارتخانهشان را میگرفت جاخالی دهند. اما به نظر میرسد نوبت که به صحرایی، وزیر کنونی آموزش و پرورش رسیده است، دیگر راه برای فرار نیست و او باید رو در روی این مشکلات چارهای بیندیشد.
و اما راهکار وزیر
در حالی که در آستانه سال تحصیلی جدید اعلام شد امسال بیش از ۲۳هزار کلاس معلم ندارد، خبر رسید که مدیران 20 هزار مدرسه در کشور تغییر کردهاند. هرچند دلیل موجهی برای این تغییرات گفته نشده است اما برخی از منابع غیررسمی موضعگیریهای مدیران در حوادث سال گذشته کشور را منجر به این تغییرات اعلام کردند. در این میان البته برخی معتقدند که برخی از این مدیران هم از جمله نیروهای بازنشستهای بودند که به امید طرح رتبهبندی در پستهای مدیریتی مدارس ابقا شده و با ناامیدی کامل از طرح رتبهبندی ترجیح به بازنشستگی دادند.
اما برخی هم به نحوه مدیریت وزیر خرده گرفتند و بر او تاختند که به جای حل بحران اصلی خود را مشغول فرعیات کرده است. شماری از فعالان شبکههای اجتماعی با یادآوری اولین دیدار رسمی محمد مراد صحرایی پس از رأیاعتماد مجلس، با احمد علم الهدی امام جمعهی خراسانِ رضوی، این سوال را مطرح کردند که این دیدار او منجر به چه دستاوری برای حل بحران فعلی آموزش و پرورش کشور شده است؟ آنها با یادآوری این دیدار به این نکته اشاره کردند که آموزش و پرورش سالهاست که به جای پرداختن به موضوع آموزش و افزایش کیفیت سواد دانشآموزان در بند راضی کردن جامعه ایمانی است که این روزها با قدرت گرفتن هر چه بیشترشان، حضورشان در شئون زندگی شهروندان شدیدتر از همیشه شده است.
افزایش سختگیریها برای استخدام
استخدام در آموزش و پرورش سالهاست که از دو طریق دانشگاه فرهنگیان یا آزمون استخدامی معلمان انجام میشود. در حالی گفته میشود سالانه حدود 20 هزار نفر از دانشگاه فرهنگیان جذب آموزش و پرورش میشوند، که معمولا هر ساله حدود دو برابر این افراد هم از طریق آزمون استخدامی به این مجموعه ورود میکنند.
آزمون امسال مرداد ماه با شرکت حدود 500 هزار نفر برگزار شد. یک سوم این افراد در آزمون پذیرفته و به گیت بعدی تایید صلاحیت که همان مرحله پرحاشیه گزینش است فرستاده شدند. این مرحله چنان به طول انجامید که پس از حذف شمار قابلتوجهی از متقاضیان، اسامی نهایی 28 هزار نفر را در آستانه سال تحصیلی اعلام کرد.
شمار بسیاری از نحوه گزینشها شکایت داشته و آن را ناعادلانه دانستند و معتقد بودند کاملا بدون دلیل حذف شدهاند. هرچند بسیاری موضوعات ایدئولوژیکی که هر ساله در بحث گزینشهای استخدامی پررنگتر میشود را دلیل این رد صلاحیت فلهای قبولشدگان آزمون کتبی استخدام معلمان میدانند، اما برخی هم معتقدند، آموزش و پرورش امکان استخدام معلمان بیشتر را ندارد، چون پولی برای پرداختن به آنها ندارد.
در حالی که همین حالا هم این وزارتخانه برای تامین منابع لازم برای پرداخت حقوق معلمان هر ماهه با مشکلات فراوان روبروست، اضافه شدن حقوق بگیران بیشتر به معنای افزایش شمار ناراضیان از این مجموعه خواهد بود. مجموعهای که چند سالی است به صورت جدی درگیر اعتراضات صنفی معلمان است و تنها راهکارش هم برای کاهش این اعتراضات اخراج و تعدیل نیروهای معترضی است و برخی از آنها به واسطه این اعتراضات در زندان به سر میبرند.
دیدگاه تان را بنویسید