نگرانی از فضای حاکم بر جامعه دانشگاهی با دهها اخراجی، تعلیقی و تبعیدی از مهرماه؛
دانشگاهها صدای بیپژواک آینده؟!
سعیده علیپور
خبر این بود که در گروههای دانشگاهی سندی منتشر شد که نشان میدهد شورای امنیت کشور در مصوبهای محرمانه دستور داده تا ۱۵هزار عضو هیات علمی همسو؛ به صورت سهمیهای، فوری و خارج از چارچوب علمی موجود، جذب دانشگاهها شوند. موضوعی که علاوهبر علی شریفیزارچی، استاد دانشگاه شریف و عبدالناصر همتی، رئیس پیشین بانک مرکزی، محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت حسن روحانی هم در کانال تلگرامی خود بدان اشاره کرد.
سندی که جهرمی، ساعاتی بعد در ویرایشی بر نوشته خود، بر اصالت آن تردید وارد کرد، به ادعای یک گروه هکری از مجموعه اتوماسیون اداری ریاست جمهوری درز کرده و به واقع میشد امیدوار بود که صحت نداشته باشد. با این حال نه تنها جهرمی نوشتهی کنایهآمیز نخست خود را درخصوص جذب شبههناک هیات علمی دانشگاهها حذف نکرد که حتی موج گزارشهای پراکنده از اخراج و تعلیق اساتید غیرهمسو در دانشگاههای مختلف کشور به نوعی خود شاهدی از غیب تلقی شد که پرداختن به این موضوع را، بَری از هر سند حقیقی یا جعلی محرمانهای کرد.
متاخر و پر سر و صداترین این اخراجها مربوط به مهدی خویی، استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی بود که در حساب کاربری ایکس خود از اخراجش پس از هفت سال تدریس در این دانشگاه خبر داد و در میان کاربران بسیار واکنش برانگیز شد. البته او تنها اخراجی این روزها نیست. اخیرا، خبر اخراج راحله علیمرادزاده عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و آذین موحد استاد دانشکده هنرهای زیبا هم شنیده شد. همچنین در هفتههای اخیر بنابر گزارشهای متعدد از دانشگاههای باهنر کرمان، شهید بهشتی، اصفهان، فردوسی مشهد، همدان و تهران تعدادی از اساتید حکم انفصال و اخراج دریافت کردند. افرادی که به اعتقاد فعالان دانشگاهی هر چند در دنیای اندیشهورزی تفاوتهای فراوانی با هم دارند، اما همه آنها در یک ویژگی مشترکند؛ اینکه از سوی جریان حاکم متعلق به دایره تنگ خودیها نیستند و «جریان اصیل و معتقد انقلابی» شناخته نمیشوند.
برای نگران شدن در خصوص خطری که دانشگاههای کشور را تهدید میکند، چندان هم نیاز به ارجاع به سند مورد تردید اخیر درخصوص استخدام پنهانی اساتید همسو نیست؛ چرا که شواهد نشان میدهد؛ جریان دانشگاه به کدام سو حرکت میکند؛ از اخراج و تعلیق و دانشجویان و تصفیه اساتید گرفته تا افزایش سهمیهها و ...، جملگی حاکی از بحران است
شاید دقیقا همین موضوع نشان میدهد که برای نگران شدن در خصوص خطری که روند علمی و دانشگاهی کشور را تهدید میکند، چندان هم نیاز به ارجاع به سند مورد تردید مذکور نیست. چرا که نگاهی به برخوردهای سالها و مخصوصا ماههای اخیر با جامعه دانشگاهی به خوبی نشان میدهد؛ جریان دانشگاه به کدام سو حرکت میکند؛ از اخراج و تعلیق و دانشجویان و تصفیه اساتید که بگذریم، افزایش چشمگیر ورود دانشجویان سهمیهای و جذب این گروه در هیات علمی دانشگاهها، این مکان علمی را با بحران کیفیت و سقوط مواجه میکند.
مصوبه سال 95 را از یاد نبریم
هرچند بسیاری در حال دست به دست کردن نامه تکذیب شده شورای امنیت ملی در خصوص جذب سهمیهای اساتید در دانشگاههای پزشکی و غیرپزشکی هستند و چونان عبدالناصر همتی رئیس پیشین بانک مرکزی، در خصوص آن ابراز نگرانی میکنند که باید گفت؛ این موضوع اساسا جدید و محرمانه نیست و حتی مجلس شورای اسلامی در خصوص آن مصوبه هم دارد.
گذشته از اتفاقات سالهای نخست پیروزی انقلاب و تصفیه دانشگاهها در دوره انقلاب فرهنگی، موج اخراج و بازنشستگی اجباری اساتید در سالهای ریاستجمهوری محمود احمدینژاد آغاز شد. اما این رویه در دولت بعدی هرچند به شکل پراکندهای ادامه یافت اما نمیشد نام موج بر آن نهاد. این موضوع اما سبب شد که مجلس خود دست به کار شده و برای اسلامی تر کردن فضای دانشگاهها در مصوبهای که در دی ماه سال 1395 به تصویب رساند تمامی دانشگاهها را مکلف کند حداقل ۲۰ درصد هیأت علمی مورد نظر خود را از بین جامعه ایثارگران بدون الزام رعایت شرایط سنی و مصاحبه استخدام کند.
در این مصوبه همچنین سهمیه آزمون کنکور ورود پنج درصدی همسران و فرزندان رزمندگان، با حداقل ۶ ماه حضور داوطلبانه در جبهه هم به ۳۰ درصد افزایش یافت. مصوبهای که خیلی زود سبب شد تا بدنه دانشگاهها طی چند سال اخیر تغییرات فراوانی به خود ببیند و موج ورود دانشجویان سهمیهای به دانشگاهها تشدید شود. به طوری که گفته میشود، تنها در آخرین دوره ورودی آزمون دستیاری پزشکی ۶۲درصد قبولشدگان تخصص قلب کشور، از پزشکان سهمیهای بودهاند!- که در خصوص پذیرش هیات علمی دانشگاهها هم صدق میکند. یعنی اولویت با آنهایی است که از سهمیهها و رانتهایی برخوردار باشند، نه آنها که توان علمی مناسبی در رشته تخصصی خود دارند و قادرند سطح علمی دانشگاه را در منطقه و جهان با مقالات و دانش و دستاوردهایشان ارتقا دهند.
مجلس شورای اسلامی برای اسلامیتر کردن فضای دانشگاهها در مصوبهای که در دی ماه سال 1395 به تصویب رسید تمامی دانشگاههای کشور را مکلف کرد که حداقل ۲۰ درصد هیأت علمی مورد نظر خود را از بین جامعه ایثارگران بدون الزام رعایت شرایط سنی و مصاحبه استخدام کند
سقوط رتبه علمی دانشگاههای ایران
در حالی این روزها بسیاری نگران تک قطبی شدن، هر چه بیشتر فضاهای آکادمیک هستند که به نظر میرسد، این شیوه برخورد در فضای دانشگاه، حس ناامنی را در بین دانشجویان تقویت و آثار مخرب روانی فراوانی هم به دنبال خواهد داشت.
در این میان یکی از نگرانیهای بزرگ دانشجویان و اساتید در ایران نزول قابل توجه سطح علمی دانشگاههاست. هیچیک از دانشگاههای ایران در میان دو هزار دانشگاه معتبر جهان قرار ندارد و این درحالی است که ایران به گفته استادان و کارشناسان آموزشی کشور دارای ظرفیتی بسیار بالا برای عرضه توان علمی خود در سطح بینالمللی است.
در این باره محمد فاضلی که خود از اساتید اخراجی سالهای اخیر از دانشگاه شهید بهشتی است در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «روندهای متعددی به سوی زوال دانشگاه - بالاخص در علوم انسانی و اجتماعی - همگرا شدهاند. از اخراج اساتید حتی اندکی منتقد و ناهمسو، تا مهاجرت استعدادها و بحران جایگزینی اساتید خوب. جامعه ایران آینده، صدای این دهلنوازی را خیلی دردناک خواهد شنید».
نگاهی به آمار هم نشان میدهد این نگرانیها جدی است. فرهیختگان؛ روزنامه همسو با دولت دیروز در گزارشی به این نگرانی اشاره کرد و نوشت: «در جمع برترین دانشگاههای رتبهبندی شانگهای، ایران با ۱۰ دانشگاه حضور پیدا کرده است که یک دانشگاه نسبت به ردهبندی سال قبل کمتر است. اما آمارها حکایت از آن دارد که پنج دانشگاه مطرح و صاحب نام ایرانی در مقایسه با ردهبندی سال گذشته شانگهای، تنزل رتبه داشته و جایگاه قبلی خود را از دست دادهاند».
دانشگاه تهران، دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشگاه صنعتیشریف، دانشگاه تربیتمدرس و دانشگاه علموصنعت پنج، دانشگاهی هستند که وضعیت نزولی نسبت به سال ۲۰۲۲ پیدا کردهاند. به این بهانه برخی از دانشجویان در شبکههای اجتماعی نیز با نقل خاطراتی از تنزل علمی برخی از همین اساتید تازه وارد ابراز تاسف کردند.
کاربری نوشت:«استاد گروه تاریخ دانشگاه تبریز فکر میکرد که «روزنامهی خاطرات اعتماد السلطنه؛ روزنامه است. یک چیزی مثل کیهان و تایمز!»
کاربر دیگری هم نوشت: «استاد تمام تاریخ فکر میکرد «سر جان ملکم» و «ملکم خان» یکی هستند؛ دانشیار علوم سیاسی فکر میکرد محمدعلی همایون کاتوزیان زن است (به خاطر نام اختصاری هما)؛ در مصاحبه دکتری، استاد به هوسرل میگفت هُسْوِرْل؛ و... فاتحه دانشگاه را سالهاست خواندهاند».
کاربر دیگری با اشاره به اطلاعات اشتباه یکی از افراد شاخص دانشکده ادبیات دانشگاه تهران درباره بر دار کردن حسنک وزیر نوشت: «حالا باید متوجه وضع علم و دانشگاه در کشور بشوید. از علیاکبر سیاسی، ذبیحالله صفا و نصر(اساتید نامدار ادبیات دانشگاه تهران) به اینها رسیدهایم!».
دانشگاهها بالاخره انقلابی میشود؟
در حالی که برخی نگرانند دانشگاهها از نیروهای علمی خالی شده و دانشجویان و اساتید سهمیهای جای آنها را بگیرند؛ برخی ابراز نگرانی میکنند که بعد از این موج هم باز رضایت تصمیمگیران فراهم نشود و اقدامات دیگری در بدنه دانشگاه صورت گیرد.
محمد فاضلی، جامعهشناس در یک پیام توئیتری نوشت: «همانگونه که بعد از چند دهه تلاش برای گزینش معلمان همسو و سختگیرانه برگزیدن معلمان، خروجی آموزش و پرورش (و ورودی دانشگاه) را مطلوب نمیدانید، گزینش استاد همسو، ساکت و محافظهکار هم انبوه دانشجوی مطلوب شما را تربیت نمیکند».
در این میان باید دید دانشگاههایی که در یک سال اخیر مانند انبار باروتی در مواجهه با مسایل اجتماعی کشور همواره پر التهاب بوده است، در آستانه سال جدید و در مواجه با موج اخبار اخراج و تصفیهو تعلیق اساتید و دانشجویان چه وضعیتی خواهد داشت؟ آیا این سیاستها این مجموعه را منفعل یا کار را برای سیاستگذاران سختتر از همیشه خواهد کرد؟
دیدگاه تان را بنویسید