پدیدهای که پیامدهای سودمندی برای کارفرمایان دارد
موج «بیکاریهراسی» در جامعه
فردی که شغلی دارد دائما در هراس از دست دادن آن است و این هراس پیامدهای سودمندی برای سرمایهداران و مسئولان حاکم دارد. از طریق کارکرد این هراس است که دستمزدها کنترل میشود و با این روش دستمزد افراد همیشه پایین نگه داشته میشود، هیچ اعتراضی هم اتفاق نمیافتد.حتی ممکن است افراد ماهها هیچ دستمزدی دریافت نکنند، وجود نیروی فراوان کار پشت درهای بسته که باعث «بیکاری هراسی» است مانع میشود افراد اعتراض کنند و ترجیح میدهند همین حداقل را هم از دست ندهند.
آذر فخری، روزنامهنگار
وضعیت اخلاقی جامعه ما چگونه است؟ تحول اخلاقی در یک جامعه باید دو ویژگی داشته باشد، اول اینکه آمار آسیبهای اجتماعی به لحاظ کمی، کاهش یابد و دوم از عمق بیاخلاقیها به لحاظ کیفی، کاسته شود. آیا در جامعه امروز ما شاهد این دو تغییر هستیم؟ از بعد کمی، شاهد سیر صعودی آمار مرتبط با انحرافات و بداخلاقیهای اجتماعی هستیم. از بعد کیفی، امروز در جامعه ما ناهنجاریها به هنجار تبدیل شدهاند، یعنی پردهدری راحت شده، افراد، گاه عریان و به وضوح مرتکب جرم میشوند. چه به لحاظ کمی و چه کیفی ما در جامعهمان دچار سقوط و بحران اخلاقی هستیم! امروز ما با معضل مصرف علنی مواد مخدر در محلات و پارکها و تزریق مواد مواجهیم. و این یعنی هنجار شدن یک ناهنجاری، دزدی مقالات علمی در جامعه علنی شده، تقلب در پایاننامهنویسی به یک عرف تبدیل شده، بدون رشوه دادن و رشوه گرفتن، تقریبا هیچکاری انجام نمیشود. کسی که آشنا یا رابطه یا واسطهای نداشته باشد نمیتواند کاری پیدا کند، نمیتواند وامی بگیرد، نمیتواند از هیچ کدام از مزایا و حقوق شهروندیاش استفاده بکند.
صفحه حوادث روزنامهها را بخوانید؛ اکثر کسانی که دستگیر شدهاند، میگویند از کار خود پشیمان نیستند چون وضعیت جامعه آنان را وادار به این کار کرده و در پاسخ به این پرسش که پس از آزادی چه کار خواهند کرد، میگویند همان جرم و خلاف را ادامه خواهند داد، چون کار دیگری برای تامین معیشت خود ندارند! آنان حتی ابراز پشیمانی هم نمیکنند و حق خود میدانند که در برابر بیتفاوتی جامعه و مسئولانش، مرتکب جرم و خلاف شوند؛ چراکه معتقدند به هر نحوی که شده باید خود و خانوادهشان را تامین کنند.
ادبیات ما و ترویج اخلاق فردی!
حسنشیخ رضایی، عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه معتقد است: «نخستین نکتهای که باید مورد توجه قرار داد این است که بین اخلاقی بودن و داشتن دانش اخلاقی تمایز وجود دارد. لزوما بالا بودن سطح دانش اخلاقی به معنی اخلاقی بودن نیست. در یک جامعه وقتی از کلمه اخلاق استفاده می شود چه مسائلی به ذهن میرسد و منظور از بیاخلاقی در جامعه ما چیست؟
در ادبیات فارسی آثار بسیاری مثل گلستان سعدی داریم که میتوان براساس آنها تصور عمومی جامعه ایران از اخلاق را دریافت. در باب اخلاق در گلستان آمده « فریب دشمن مخور و غرور مداح مخر که این دام رزق نهاده است و آن دامن طمع گشاده، احمق را ستایش خوش آید چون لاشه که در کعبش دمی فربه نماید».در این حکایت وقتی از اخلاق صحبت میشود مسئله «فردی» است. یعنی خصوصیاتی که یک فرد باید داشته باشد و کمتر به رابطه فرد با دیگری اشاره میشود. در چنین ادبیاتی، اخلاق عمدتا فضیلتهای اخلاقی را شامل میشود. هدف از داشتن فضیلت اخلاقی هم بقا در یک جامعه ناامن است. اخلاقی که در تاریخ ادبیات ایران ترسیم میشود ارتباطی با تصمیمگیری ندارد و به شخصیت مربوط است. از طرف دیگر ایدهآل اخلاقی یک فرد «درویش» است. به همین دلیل است که امروز تصور عمومی جامعه ما از فرد اخلاقی، یک فرد وارسته است. این وارستگی و اخلاق با تقوی همپوشانی دارد. اخلاق ترسیم شده در تاریخ ادبیات ما سقف بالایی دارد و حداکثری است و درنهایت مهمترین رسانه برای آموزش یا بیان اخلاق هم پند و اندرز و استفاده از فعل «امری» است. من معتقدم این تصورات از اخلاق که ریشه در تاریخ ادبیات ما دارد هنوز هم با ماست و مشکل از همین جا آغاز می شود.
مسئولان عمدتا رسانه را عامل ایجاد ترس و تداوم و پایداری آن میدانند. از این منظر است که حذف رسانه در دستور کار آنان قرار میگیرد؛ اما باید متوجه باشند که با حذف یا فیلتر یک رسانه، هراس را نه فقط از بین نمیبرند که آن را تشدید هم میکنند
شیخرضایی در ادامه تاکید میکند: تصورات امروزی جامعه ما از اخلاق، پاسخگوی اخلاق در دنیای جدید نیست. وقتی ما یک فرد با اخلاق را فردی غیرناراحت، کم دردسر، بدون مسئله و با وقار بدانیم، اخلاق محیط زیست، اخلاق پزشکی، اخلاق حرفهای و.. را چگونه معنا میکنیم؟! یعنی وقتی اخلاق را بهعنوان یک مسئله فردی و شخصیتی و مرتبط با خلقوخوی درون شخصی میدانیم، چگونه اخلاق فضای مجازی را درک میکنیم؟! تصور مبتنی بر تاریخ ادبیات ما از اخلاق با ترکیبات امروزی مثل فضای مجازی چفت نمیشود. ما تصور مدرن از اخلاق نداریم. این تصور مدرن مربوط به تصمیمگیری است نه مسائل صرفا فردی و شخصیتی. یعنی ما نیازمندیم در تصمیمات خود دقت کنیم که آیا بعد اخلاقی لحاظ میشود یا نه و این موضوع چندان به خلقوخوی شخصی وابسته نیست بلکه به کنش مربوط است نه فرد.»
بیکاریهراسی و کالایی شدن کار
اول باید درباره یک مفهوم صحبت کنیم؛ «هراس اخلاقی» که این روزها به شدت دامنگیر مردم و جامعه ما شده است. هنگامیکه هراس توسط بخشی از جامعه احساس میشود و یا جامعه نگران تهدید و آسیبی است، جامعهشناسان از آن بهعنوان «هراس اخلاقی» یاد میکنند. هراس یعنی ایجاد یا برانگیختن نگرانی اجتماعی بر سر یک موضوع از سوی سرمایهگذاران اخلاقی در رسانهها و یا پاسخ غیرعقلانی و نامتناسب به یک تهدید که با اغراق در شدت تهدیدها همراه است. هراس اخلاقی مهمی که مدتی است جامعه ما را فراگرفته و وحشتی در دل مردم جامعه ایجاد کرده، «بیکاریهراسی»است. هنگامیکه به تیترهای روزنامهها، خبرهای تلویزیون و رادیو، تبلیغات و فیلمهای تلویزیونی توجه میکنیم، غیرممکن است فردی بیکار و یا افرادی را که از محل کار خود اخراج شدهاند مشاهده نکنیم. روزنامهها هر روز از تعدیل نیروی کارخانهها و شرکتها خبر میدهند، و رسانهها افزایش بیکاری در جامعه را فریاد میزنند. بیکاریهراسی در میان همه اقشار جامعه دیده میشود و شاید بتوان گفت بهوجود آورنده اصلی این نگرانیها در میان مردم، سیاستمداران هستند.
« بیکاریهراسی»مدتی است جامعه ما را فراگرفته است. هنگامیکه به تیترهای روزنامهها، خبرهای تلویزیون و رادیو توجه میکنیم، غیرممکن است فردی بیکار و یا افرادی را که از محل کار خود اخراج شدهاند مشاهده نکنیم
سیاستمداران این هراسها را در رسانهها بهوجود آورده و جامعه هر لحظه بیشتر به آن دامن میزند. همیشه در مترو، تاکسیها و اغلب مکانهای عمومی سخن از بیکاری و اخراج افراد از محل کار خود را میشنویم.
علیرضا صدقی، جامعهشناس در رابطه با همین مضمون، چنین میگوید: «هراس از بیکاری تبعات زیادی در جامعه دارد. در این حالت است که کار انسان که یک ناکالا است، در نظم موجود تبدیل به کالا میشود. در این وضعیت است که کالاانگاری بهوجود میآید .این کالاانگاری کار انسان تبعاتی ناگوار بسیاری دارد؛ در این شرایط فرد کار خود را میفروشد و در ازای آن دستمزد میگیرد. اما فرد همیشه در هراس است که نتواند کار کالایی شده خود را بفروشد. فردی که نتواند کار خود را بفروشد در تولید سرمایه دچار مشکل شده است و رابطهاش با سرمایه قطع میشود و دستمزدی دریافت نمیکند و در زندگی خصوصی خود دچار مشکل و حتی از خانواده خود طرد میشود. در این شرایط جامعه فرد را تنبل و بیعرضه میداند که حتی قادر نیست خرج خود را درآورد. جامعه دیگر قادر به هضم کردن این فراد نیست و او به مرور به حاشیه رانده میشود.»
صدقی نتیجه چنین عملکردی را چنین بیان میکند: «مردم از ترس اینکه به حاشیه رانده شوند به هر زحمتی که هست سعی میکنند شغل خود را حفظ کنند. فردی که شغلی دارد دائما در هراس از دست دادن کارش است و این هراس پیامدهای سودمندی برای سرمایهداران و مسئولان حاکم دارد. از طریق کارکرد این هراس است که دستمزدها کنترل میشود و با این روش دستمزد افراد همیشه پایین نگه داشته میشود، هیچ اعتراضی هم اتفاق نمیافتد، چرا که امکان از دست دادن کار و به حاشیه رانده شدن همیشه وجود دارد. حتی ممکن است افراد ماهها هیچ دستمزدی دریافت نکنند، اما وجود نیروی فراوان کار پشت درهای بسته که باعث بیکاری هراسی میشود مانع از آن میشود که افراد اعتراض کنند و ترجیح میدهند همین حداقل را هم از دست ندهند.»
صدقی با نگرانی ادامه میدهد: «هراس اخلاقی عنصر بسیار سختی است که در اساس یک تغییر اجتماعی است و بیش از آنکه به عنوان انحراف دیده شود موضوعش وحشت است که معمولا پدیدهای جدید است و بهطور ناگهانی به موضوع هراس تبدیل میشود و توجه جامعه و رسانه را به خود جلب میکند. هراس اخلاقی در یک بیان احساس شدید در مورد مسئلهای است که به نظر میرسد نظم اجتماعی را تهدید میکند. هراس اخلاقی در مجادلات شامل بحثها و تنشهای اجتماسسسسسسعی است و در آن اختلاف نظر بسیار دشوار است زیرا بعضی سوژهها در مرکز آن تابو است.»
رسانهها و هراس اخلاقی
رسانهها به مدت طولانی بهعنوان عوامل هراس اخلاقی عمل میکنند. نقش رسانهها در جامعه ارائه اطلاعات است، هر چند این نقش بهعنوان ارائه دهنده اطلاعات و نفوذ هراس اخلاقی هم عمل میکند. فراگیری موضوع هراس اخلاقی در جوامع در پایهایترین سطح خود ناشی از نگرانیهای عمومی در مورد یک مسئله خاص است؛ با پذیرش این اصل، نقطه تمرکز بر رسانهها قرار میگیرد. چرا عمدتا رسانه را عامل ایجاد ترس و تداوم و پایداری آن میدانند. از این منظر است که حذف رسانه در دستور کار قرار میگیرد. شناخت هر چه بیشتر و بهتر پدیده هراس اخلاقی میتواند زمینهساز تبیین برخی رفتارها نزد صاحبان قدرت باشد. آنها باید متوجه باشند که با حذف یا فیلتر یک رسانه، هراس را نه فقط از بین نمیبرند که آن را تشدید هم میکنند.»
دیدگاه تان را بنویسید